خلاصه کتاب ۲۰ عنصر بازاریابی دیوید پیرسون – نکات کاربردی
خلاصه کتاب 20 عنصر بازاریابی ( نویسنده دیوید پیرسون )
کتاب 20 عنصر بازاریابی دیوید پیرسون، یک راهنمای جامع و کاربردی برای بازاریابی مدرن است که فراتر از مدل قدیمی 4P می رود و با اضافه کردن 16 عنصر جدید، دیدگاهی کامل و عملیاتی به شما می دهد. این کتاب به مدیران، کارآفرینان و دانشجویان کمک می کند تا استراتژی های بازاریابی خود را در دنیای پیچیده امروز به بهترین شکل ممکن پیاده کنند و حسابی از رقبایشان جلو بزنند.
دنیای بازاریابی این روزها حسابی پیچیده شده. دیگه مثل قدیم نیست که با چهار تا کار ساده، بشود مشتری را جذب کرد و فروشی راه انداخت. الان رقابت سر به فلک کشیده و هر کسب وکاری، چه بزرگ و چه کوچک، نیاز به یک نقشه راه حسابی و همه جانبه دارد تا بتواند توی این بازار شلوغ، جایی برای خودش دست و پا کند. اینجاست که کتاب «20 عنصر بازاریابی» نوشته دیوید پیرسون، مثل یک چراغ راه، به دادمان می رسد.
دیوید پیرسون، کسی که خودش سال ها تجربه و دانش بازاریابی را توی چنته اش دارد، فهمید که مدل های قدیمی بازاریابی، مثل همان 4P معروف مک کارتی، دیگر جوابگوی نیازهای امروزی نیستند. برای همین هم نشست و این 20 عنصر را جمع و جور کرد تا یک چارچوب کامل و حسابی را به دست بازاریاب ها بدهد. این کتاب به معنای واقعی کلمه، یک نقشه گنج است برای هر کسی که می خواهد توی بازاریابی حرفی برای گفتن داشته باشد.
بگذارید همین اول کار بگویم که این مقاله فقط یک معرفی ساده نیست؛ نه! ما می خواهیم با هم قدم به قدم این 20 عنصر را بررسی کنیم، با هم غرق بشویم توی جزئیاتش و ببینیم هر کدام چطور می توانند به کسب وکار شما کمک کنند. هدفمان این است که وقتی این متن را تمام کردید، یک دید حسابی و کاربردی از کل کتاب داشته باشید و بتوانید همین امروز، از این دانش توی کارتان استفاده کنید. پس کمربندها را ببندید که می خواهیم برویم سراغ اصل مطلب!
چرا 20P؟ از 4P مک کارتی تا رویکرد جامع دیوید پیرسون
قبل از اینکه وارد جزئیات مدل 20P بشویم، بیایید یک نگاهی به گذشته بیندازیم و ببینیم اصلا چرا به مدل جدیدی مثل 20P نیاز پیدا کردیم.
آمیخته بازاریابی 4P: یک مرور سریع
احتمالاً اسم 4P بازاریابی، یعنی محصول (Product)، قیمت (Price)، مکان (Place) و ترویج (Promotion) را شنیده اید. این مدل را آقای مک کارتی سال ۱۹۶۰ معرفی کرد و برای سال ها، ستون فقرات بازاریابی به حساب می آمد. واقعاً هم باید گفت که در زمان خودش یک انقلاب به حساب می آمد. این چهار عنصر، به کسب وکارها کمک می کردند که یک چارچوب مشخص برای فعالیت های بازاریابی شان داشته باشند و بدانند روی چه چیزهایی باید تمرکز کنند.
- محصول: چه چیزی برای فروش داریم؟ چه ویژگی ها و مزایایی دارد؟
- قیمت: چقدر برایش پول می گیریم؟ چه استراتژی قیمت گذاری ای داریم؟
- مکان: چطور به دست مشتری می رسد؟ کانال های توزیع ما کجاست؟
- ترویج: چطور به مشتری می گوییم که ما این محصول را داریم؟ تبلیغات و اطلاع رسانی چگونه است؟
این ها سوالات اساسی بودند که 4P به آن ها پاسخ می داد و برای مدت ها، راهنمای خوبی برای بازاریابان بود.
چرا 4P به تنهایی کافی نیست؟
اما خب، دنیا تغییر می کند و با سرعت زیادی هم تغییر می کند. با ظهور اینترنت، شبکه های اجتماعی، افزایش رقابت و انتظارات بالاتر مشتری ها، مشخص شد که 4P دیگر آنقدرها هم کافی نیست. انگار مثل این است که بخواهید با نقشه دهه شصت، توی ترافیک امروز تهران مسیر پیدا کنید؛ امکان ندارد!
مشتری دیگر فقط به محصول و قیمتش نگاه نمی کند. تجربه کاربری، ارتباط با برند، مسئولیت اجتماعی شرکت ها و هزار و یک چیز دیگر، برایش مهم شده است. حالا دیگر ما با یک مشتری همه فن حریف و باهوش طرف هستیم که کلی اطلاعات دارد و به راحتی گول نمی خورد. 4P نمی توانست این ابعاد جدید و پیچیده بازاریابی را پوشش دهد.
ورود 20P: نگاهی جامع تر به بازاریابی
اینجا بود که دیوید پیرسون دست به کار شد. او با دید عمیقی که داشت، متوجه این کمبودها شد و ۱۶ عنصر جدید دیگر را به آن چهار عنصر اصلی اضافه کرد. نتیجه اش شد مدل 20P که یک نقشه راه کامل و جامع برای بازاریابان در دنیای مدرن است. این مدل، دیگر فقط به جنبه های عملیاتی بازاریابی بسنده نمی کند، بلکه ابعاد انسانی، استراتژیک و روانشناسی را هم در بر می گیرد.
دیوید پیرسون با اضافه کردن ۱۶ عنصر جدید به مدل ۴P، یک چارچوب بازاریابی جامع و آینده نگرانه را برای کسب وکارهای امروزی ایجاد کرده است.
فلسفه 20P این است که بازاریابی فقط خرید و فروش نیست؛ بازاریابی یک فرآیند پیچیده و چندوجهی است که شامل ارتباطات انسانی، روانشناسی مشتری، برنامه ریزی استراتژیک و حتی ارزش های درونی کسب وکار می شود. با این دیدگاه، پیرسون به ما نشان می دهد که چطور باید بازاریابی را به یک موتور رشد قدرتمند تبدیل کنیم، نه فقط یک واحد هزینه بر.
هسته تأمل: 5P اولیه (ستون های بازاریابی به سبک پیرسون)
پیرسون هم مثل مک کارتی، شروع کار را با پنج عنصر اصلی بنا می کند. این ها همان پایه های اولیه هستند که هر بازاریابی باید آن ها را خوب بشناسد. البته نگاه پیرسون به این پنج عنصر، کمی عمیق تر و جامع تر از مدل سنتی است.
1. محصول (Product): فراتر از یک کالا
وقتی از محصول حرف می زنیم، دیگر فقط منظورمان آن چیزی نیست که می فروشیم. پیرسون می گوید محصول، یعنی ارزش پیشنهادی منحصربه فرد شما. این شامل ویژگی ها، مزایا، کیفیت، طراحی و از همه مهم تر، تجربه ای است که مشتری با استفاده از محصول شما به دست می آورد. باید ببینید محصولتان چه مشکلی را از مشتری حل می کند و چه احساسی به او می دهد. نوآوری و تمایز اینجا حرف اول را می زند. محصول شما باید چیزی داشته باشد که رقیب ندارد یا بهتر انجامش می دهد.
2. قیمت (Price): بازی با ارزش و روانشناسی
قیمت گذاری هم فقط یک عدد روی کالا نیست. این یک استراتژی است! قیمت باید با ارزش درک شده توسط مشتری همخوانی داشته باشد. آیا محصول شما گران به نظر می رسد یا مشتری احساس می کند دارد یک معامله عالی انجام می دهد؟ پیرسون از استراتژی های مختلف قیمت گذاری مثل قیمت گذاری ارزش محور (بر اساس ارزشی که به مشتری می دهید)، قیمت گذاری رقابتی یا حتی قیمت گذاری نفوذی (برای ورود به بازار) حرف می زند. روانشناسی قیمت هم نقش مهمی دارد؛ مثلاً قیمت های ۹۹ هزار تومان چطور بر تصمیم مشتری تاثیر می گذارند؟
3. مکان (Place): جایی که مشتری تو را پیدا می کند
مکان یعنی چطور محصولتان را به دست مشتری برسانید. این روزها دیگر فقط مغازه سر کوچه نیست. مکان می تواند یک فروشگاه آنلاین، یک اپلیکیشن، کانال های توزیع فیزیکی، نمایندگی ها یا حتی شبکه های اجتماعی باشد. مهم این است که محصول شما در جایی باشد که مشتری راحت تر و در زمان مناسب، بتواند آن را پیدا و خرید کند. دسترسی پذیری و راحتی کلید اصلی است. فکر کنید مشتری برای پیدا کردن شما باید هفت خوان رستم را رد کند؟ خب معلوم است که منصرف می شود!
4. ترویج (Promotion): چطور صدایت را به گوش دنیا برسانی؟
ترویج یعنی همان آمیخته ترفیعی که شامل تبلیغات، روابط عمومی، فروش شخصی، بازاریابی مستقیم و البته بازاریابی دیجیتال می شود. پیرسون تاکید می کند که پیام شما باید یکپارچه و متناسب با مخاطب باشد. یعنی نمی شود توی تلویزیون یک جور حرف بزنید و توی اینستاگرام یک جور دیگر. پیام شما باید در همه کانال ها یکدست باشد و حس خوبی را به مشتری منتقل کند. اینجا قرار است کاری کنید که مشتری شما را بشناسد، به شما علاقه مند شود و در نهایت، دست به خرید بزند.
5. بسته بندی (Packaging): محافظی که خودش تبلیغ می کند
بسته بندی دیگر فقط محافظ محصول نیست؛ بسته بندی خودش یک بازاریاب خاموش است. نقش بسته بندی در هویت برند و تجربه مشتری را دست کم نگیرید. یک بسته بندی جذاب، کاربردی و حتی دوستدار محیط زیست می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. بسته بندی باید اطلاعات لازم را بدهد، چشم نواز باشد و حتی حس خاصی را به مشتری منتقل کند. یادتان باشد، خیلی وقت ها بسته بندی اولین چیزی است که مشتری قبل از خود محصول، با آن ارتباط برقرار می کند.
اقدامات: 15P مکمل و استراتژیک (عناصر جدید و حیاتی دیوید پیرسون)
خب، حالا که ستون های اصلی بازاریابی را شناختیم، وقت آن است که برویم سراغ ۱۶ عنصر جدیدی که دیوید پیرسون اضافه کرده. این ها همان چیزی هستند که مدل 20P را این قدر قدرتمند و جامع می کنند و به شما کمک می کنند تا از رقبا جلو بزنید.
6. برنامه ریزی (Planning): نقشه راهی برای رسیدن به مقصد
بدون برنامه ریزی، بازاریابی مثل شلیک کردن در تاریکی است. پیرسون تاکید می کند که هر کسب وکاری نیاز به یک استراتژی بازاریابی روشن دارد. این یعنی باید اهداف SMART (مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و زمان بندی شده) تعیین کنید، بازار و رقبا را خوب تحلیل کنید (مثلاً با تحلیل SWOT) و بودجه لازم را در نظر بگیرید. یک برنامه بازاریابی قوی، مسیر شما را روشن می کند و جلوی هدر رفتن وقت و منابع را می گیرد.
7. تشویق (Persuasion): هنر متقاعد کردن
چطور مشتری را متقاعد کنیم که محصول ما را بخرد؟ این یک هنر است و نیاز به درک عمیقی از روانشناسی مصرف کننده دارد. پیرسون می گوید باید تکنیک های ترغیب را بلد باشید: چطور اعتماد ایجاد کنید؟ چطور انگیزه بخش باشید؟ این ها همه در گرو درک نیازها و خواسته های درونی مشتری است. این عنصر به ما یاد می دهد که بازاریابی فقط اطلاع رسانی نیست، بلکه ایجاد ارتباط عمیق و ترغیب هوشمندانه است.
8. روابط عمومی (Public Relations): ساختن تصویری دوست داشتنی
روابط عمومی یعنی چطور یک تصویر مثبت و دوست داشتنی از برندتان در ذهن مردم بسازید و حفظ کنید. این شامل ارتباط با رسانه ها، مدیریت بحران و کارهای اجتماعی می شود. روابط عمومی قوی باعث می شود مردم به شما اعتماد کنند و حتی در شرایط سخت هم پشت شما باشند. این عنصر فراتر از تبلیغات است؛ اینجا بحث شهرت و اعتبار برند شما در بلندمدت مطرح است.
9. جاذبه و دافعه (Pull & Push): کشیدن مشتری یا هل دادن محصول؟
این دو استراتژی مکمل هم هستند. استراتژی Pull (جاذبه) یعنی کاری کنید که مشتری خودش دنبال شما بیاید، مثلاً با تبلیغات گسترده برند. استراتژی Push (دافعه) یعنی محصول را از طریق کانال های توزیع و فروشندگان به سمت مشتری هل بدهید. پیرسون می گوید باید بتوانید ترکیب درستی از این دو استراتژی را برای کسب وکارتان پیدا کنید. بسته به نوع محصول و بازارتان، ممکن است یکی از دیگری مهم تر باشد، اما هر دو نقش حیاتی دارند.
10. جایگاه سازی (Positioning): خودت را در ذهن مشتری حک کن
جایگاه سازی یعنی شما می خواهید برندتان در ذهن مشتری، چه جایگاهی داشته باشد. آیا قرار است ارزان ترین باشید؟ لوکس ترین؟ نوآورانه ترین؟ پیام های کلیدی تمایز و ارزش آفرینی شما باید این جایگاه را مشخص کنند. اگر نتوانید جایگاه مشخصی برای خودتان پیدا کنید، توی دریای رقابت غرق می شوید. پیرسون تاکید می کند که باید بدانید چه کسی هستید و چه چیزی شما را از بقیه متمایز می کند.
اگر نتوانید جایگاه منحصربه فرد برندتان را در ذهن مشتری مشخص کنید، ممکن است در بازار شلوغ امروز به راحتی فراموش شوید.
11. سود (Profit): چرا فروش همه چیز نیست؟
شاید بگویید خب معلوم است که هدف بازاریابی، سود است! اما پیرسون می گوید تمرکز باید روی سودآوری پایدار باشد، نه فقط فروش بیشتر به هر قیمتی. این یعنی باید مدیریت هزینه ها را بلد باشید و درآمدهایتان را بهینه کنید. یک بازاریابی موفق، نه تنها فروش را بالا می برد، بلکه به حاشیه سود هم توجه ویژه ای دارد. فروش زیاد با سود کم، مثل آب در هاون کوبیدن است.
12. بهره وری (Productivity): بازاریابی هوشمند و کارآمد
بهره وری یعنی کارهایتان را درست و به موقع انجام دهید. بازاریابی پر از فرآیندهای مختلف است و اگر این فرآیندها بهینه نباشند، کلی زمان و پول هدر می رود. استفاده از ابزارها و تکنولوژی های جدید می تواند به افزایش بهره وری کمک کند. پیرسون معتقد است که یک بازاریاب حرفه ای، کسی است که هم خلاق است و هم می داند چطور کارهایش را با بیشترین کارایی پیش ببرد.
13. شراکت (Partnership): دست به دست هم دادن برای موفقیت
توی دنیای امروز، دیگر نمی شود تنها به قله رسید. همکاری های استراتژیک با سایر کسب وکارها، اینفلوئنسرها، تامین کنندگان و حتی رقبا، می تواند حسابی به رشد شما کمک کند. پیرسون می گوید با شراکت های درست، می توانید به هم افزایی برسید و شبکه تان را گسترش دهید. این یعنی ۱+۱ دیگر ۲ نمی شود، بلکه می تواند ۳ یا حتی بیشتر باشد!
14. قدرت (Power): نفوذ برندت چقدر است؟
قدرت برند یعنی نفوذ شما در بازار. یک برند قوی می تواند قدرت چانه زنی بیشتری با واسطه ها داشته باشد، قیمت های بهتری بگیرد و حتی در برابر رقبا قوی تر عمل کند. قدرت، از جایگاه رهبری در بازار، شهرت و البته کیفیت محصول و خدمات شما نشات می گیرد. پیرسون تاکید دارد که برندسازی فقط طراحی لوگو نیست، بلکه ساختن یک قدرت ماندگار در ذهن مشتریان است.
15. ادراک (Perception): حسی که مشتری از تو دارد
ادراک یعنی تصور و احساسی که مشتریان نسبت به برند شما دارند. این چیزی است که در ذهن آن ها شکل می گیرد و همیشه هم با واقعیت یکی نیست! پیرسون می گوید باید این ادراک را مدیریت کنید. برندینگ حسی و تجربه برند در اینجا نقش مهمی دارند. چطور کاری کنید که مشتری، برند شما را با کیفیت، نوآوری یا مثلاً حس خوب مرتبط بداند؟ این یک بازی ذهنی است که باید خوب بلدش باشید.
16. رفتارها (Behaviours): رمزگشایی از ذهن مشتری
برای اینکه خوب بازاریابی کنید، باید مشتری هایتان را مثل کف دست بشناسید. رفتار مصرف کننده، انگیزه های خرید، الگوهای خرید و حتی نیازهای ناگفته آن ها را بشناسید. پیرسون تاکید می کند که باید بتوانید نیازهای آتی مشتری را پیش بینی کنید و حتی روندهای بازار را تشخیص دهید. هرچه بیشتر مشتری هایتان را بفهمید، می توانید محصولات و خدمات بهتری به آن ها ارائه دهید.
17. مثبت بودن (Positivity): انرژی خوب، مشتری وفادار
بازاریابی فقط درباره محصول نیست، درباره تجربه های مثبت است. کاری کنید که مشتریان شما حس خوبی از تعامل با برندتان داشته باشند. این شامل خدمات مشتری عالی، حل مشکلات به موقع و حتی ایجاد لحظات شاد برای آن ها می شود. بازاریابی دهان به دهان و وفاداری مشتری به شدت تحت تاثیر این عنصر مثبت بودن قرار دارند. مردم درباره تجربه های خوبشان صحبت می کنند.
18. حرفه گرایی (Professionalism): از صفر تا صدِ یک بازاریاب حرفه ای
تیم بازاریابی شما باید حرفه ای باشد. این یعنی داشتن اخلاق کاری قوی، تخصص و مهارت های لازم. پیرسون تاکید می کند که استانداردهای بالای خدمات، شفافیت در کار و مسئولیت پذیری، از ویژگی های یک تیم بازاریابی حرفه ای است. اگر تیم شما حرفه ای نباشد، هر چقدر هم محصول خوبی داشته باشید، به جایی نمی رسید.
19. اشتیاق (Passion): سوخت جت بازاریابی
بدون اشتیاق، هیچ کاری به خوبی پیش نمی رود. پیرسون می گوید تیم بازاریابی شما باید عاشق کاری باشد که انجام می دهد. این شور و انگیزه درونی، به مشتریان هم منتقل می شود و آن ها را جذب می کند. فکر کنید با کسی حرف می زنید که خودش به محصولش باور ندارد؟ معلوم است که تاثیرگذار نیست. اشتیاق، سوخت جت موفقیت در بازاریابی است.
20. شخصیت (Personality): برندی با روح و هویت
آخریش اما نه کم اهمیت ترین! برند شما باید شخصیت داشته باشد. مثل یک انسان. یک هویت منحصربه فرد، یک صدا و لحن خاص که با مخاطب ارتباط عاطفی برقرار کند. پیرسون می گوید انسان سازی برند، باعث می شود مشتری حس نزدیکی و صمیمیت بیشتری با شما پیدا کند. آیا برند شما شوخ طبع است؟ جدی است؟ دوستانه است؟ این شخصیت باید در تمام جنبه های بازاریابی شما نمود پیدا کند.
20P در دنیای واقعی: چطور از این نقشه راه استفاده کنیم؟
تا اینجا با همه 20 عنصر بازاریابی دیوید پیرسون آشنا شدیم. شاید با خودتان بگویید خب، حالا چطور همه این ها را توی کسب وکار خودم پیاده کنم؟ نگران نباشید، استفاده از این چارچوب آنقدرها هم سخت نیست، فقط نیاز به یک دید جامع و البته کمی برنامه ریزی دارد.
مدل 20P در بازاریابی دیجیتال: رویکردی جامع در دنیای آنلاین
خیلی ها فکر می کنند که این مدل ها بیشتر به درد کسب وکارهای سنتی می خورند، اما اینطور نیست! 20P به شدت برای بازاریابی دیجیتال هم کاربردی است. بیایید چند مثال بزنیم:
- محصول (Product): وب سایت شما، اپلیکیشن، محتوای آموزشی آنلاین، همه این ها محصولات دیجیتال شما هستند. تجربه کاربری (UX) آن ها چقدر خوب است؟
- قیمت (Price): استراتژی قیمت گذاری برای دوره های آنلاین، اشتراک ماهانه یا محصولات دانلودی چطور است؟ آیا تخفیف های هدفمند دارید؟
- مکان (Place): اینستاگرام، تلگرام، لینکدین، وب سایت، فروشگاه های آنلاین مثل دیجی کالا؛ همه این ها کانال های توزیع دیجیتال شما هستند.
- ترویج (Promotion): سئو، بازاریابی محتوایی، تبلیغات گوگل و شبکه های اجتماعی، اینفلوئنسر مارکتینگ؛ همه ابزارهای ترویج دیجیتال هستند.
- برنامه ریزی (Planning): برنامه ریزی برای کمپین های دیجیتال، تحلیل داده های گوگل آنالیتیکس و تعیین KPIهای دیجیتال.
- روابط عمومی (Public Relations): مدیریت نظرات مشتریان در شبکه های اجتماعی، پاسخ به کامنت ها و ایجاد یک جامعه آنلاین مثبت.
همانطور که می بینید، هر کدام از این عناصر در دنیای دیجیتال هم کاربرد خاص خودشان را دارند و حتی به شکلی قوی تر و با ابزارهای بیشتر قابل پیاده سازی هستند.
گام های عملی برای پیاده سازی 20P
برای اینکه بتوانید از این چارچوب حسابی استفاده کنید، این چند تا گام عملی را دنبال کنید:
- ارزیابی وضعیت فعلی: یک چک لیست از 20P تهیه کنید و ببینید کسب وکار شما در حال حاضر در هر کدام از این حوزه ها چطور عمل می کند. نقاط قوت و ضعف خودتان را شناسایی کنید.
- تعیین اولویت ها: قرار نیست همه 20 عنصر را همزمان متحول کنید. ببینید کدام عناصر برای کسب وکارتان در حال حاضر حیاتی تر هستند و روی آن ها تمرکز کنید.
- هدف گذاری SMART: برای هر عنصر که انتخاب کردید، یک هدف مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و زمان بندی شده تعیین کنید.
- اجرا و پایش: برنامه هایتان را اجرا کنید و مرتباً نتایج را پایش کنید. ببینید کدام اقدامات جواب می دهند و کدام نیاز به اصلاح دارند.
- بازخورد و بهبود مستمر: همیشه از مشتریان و تیم داخلی بازخورد بگیرید و بر اساس آن، استراتژی هایتان را بهبود ببخشید. بازاریابی یک فرآیند زنده است.
با این روش، می توانید کم کم و قدم به قدم، همه این 20 عنصر را توی کسب وکارتان پیاده کنید و شاهد نتایج شگفت انگیزش باشید.
مشتری محوری: قلب تپنده 20P
یک نکته خیلی مهم که دیوید پیرسون بارها و بارها به آن تاکید می کند، این است که تمام این 20 عنصر باید حول محور مشتری بچرخند. بازاریابی موفق، بازاریابی مشتری محور است. نیازها، خواسته ها، تجربه ها و احساسات مشتری، باید در مرکز تمام تصمیمات بازاریابی شما قرار بگیرد. از طراحی محصول تا بسته بندی و خدمات پس از فروش، همه باید با هدف ایجاد ارزش برای مشتری و جلب رضایت او باشند. این یعنی از مشتری بپرسید، به او گوش دهید و سعی کنید همیشه یک قدم جلوتر از خواسته هایش باشید.
نقاط قوت و ضعف کتاب 20 عنصر بازاریابی
مثل هر اثر دیگری، کتاب «20 عنصر بازاریابی» هم نقاط قوت و ضعف خودش را دارد. بیایید یک نگاهی به این جنبه ها بیندازیم تا دید کامل تری از این اثر ارزشمند پیدا کنیم.
خوبی ها: چرا این کتاب را باید خواند؟
این کتاب حسابی دست پر به میدان آمده و کلی خوبی دارد که آدم را به وجد می آورد:
- جامعیت بی نظیر: شاید مهمترین نقطه قوت این کتاب همین باشد. پیرسون با اضافه کردن 16 عنصر جدید، یک چارچوب واقعاً جامع و کامل ارائه می دهد که همه ابعاد بازاریابی، از عملیاتی ترین تا استراتژیک ترین و حتی انسانی ترین جنبه ها را پوشش می دهد. دیگر لازم نیست سراغ ده ها کتاب و مقاله مختلف بروید.
- رویکرد عملی و کاربردی: کتاب فقط تئوری بافی نمی کند. پیرسون سعی کرده مفاهیم را طوری توضیح دهد که هر کسی، از دانشجو تا مدیر یک کسب وکار کوچک، بتواند آن را در دنیای واقعی به کار ببرد. پر از مثال ها و راهکارهای عملی است که حسابی به دردتان می خورد.
- پوشش ابعاد انسانی و استراتژیک: بر خلاف مدل های سنتی که بیشتر روی ابزارهای بازاریابی تمرکز داشتند، پیرسون به ابعاد انسانی مثل اشتیاق، شخصیت، ادراک و رفتارها هم توجه ویژه ای کرده. این یعنی بازاریابی را نه فقط یک علم، بلکه یک هنر و یک فرآیند انسانی می بیند. همچنین، تاکید بر برنامه ریزی و جایگاه سازی، نگاهی عمیقاً استراتژیک به بازاریابی می دهد.
- فراتر رفتن از مدل های سنتی: پیرسون شجاعانه به محدودیت های 4P اشاره می کند و راه حل های نوینی را برای مقابله با چالش های بازاریابی مدرن ارائه می دهد. این کتاب یک قدم رو به جلو در تفکر بازاریابی محسوب می شود.
چالش ها: کدام بخش ها نیاز به توجه بیشتری دارند؟
البته هیچ کتابی بدون نقص نیست و این کتاب هم چند تا چالش کوچک دارد:
- نیاز به به روزرسانی مداوم: دنیای بازاریابی با سرعت نور تغییر می کند، مخصوصاً در بخش دیجیتال. برخی جزئیات و مثال های کتاب، با گذشت زمان ممکن است کمی نیاز به به روزرسانی داشته باشند. البته اصول کلی اش همیشه پابرجا هستند، ولی جزئیاتش ممکن است قدیمی شوند.
- حجم بالای مطالب: برای کسی که می خواهد کل کتاب را بخواند، ۳۴۶ صفحه با این حجم از مفاهیم، ممکن است کمی زیاد به نظر برسد. اینجاست که یک خلاصه جامع مثل همین مقاله به کار می آید تا یک دید کلی و سریع به شما بدهد.
- پیچیدگی برای مبتدیان: شاید برای یک نفر که تازه وارد دنیای بازاریابی شده، این همه عنصر و مفهوم کمی گیج کننده باشد. البته زبان کتاب روان است، اما وسعت مطالب ممکن است در ابتدا کمی سنگین به نظر برسد.
با این حال، نقاط قوت این کتاب به مراتب بیشتر از نقاط ضعف آن است و به جرأت می توان گفت که «20 عنصر بازاریابی» یک منبع ضروری برای هر بازاریاب و کسب وکاری است که می خواهد در دنیای امروز موفق شود.
حرف آخر: چرا 20P دیوید پیرسون هنوز هم برگ برنده است؟
خلاصه که کتاب «20 عنصر بازاریابی» دیوید پیرسون، فقط یک کتاب نیست؛ یک جعبه ابزار کامل و جامع است برای هر کسی که می خواهد توی دنیای پیچیده و شلوغ بازاریابی حرفه ای عمل کند. این کتاب به شما یاد می دهد که بازاریابی فراتر از چند تبلیغ و قیمت گذاری است. بازاریابی یعنی درک عمیق مشتری، برنامه ریزی استراتژیک، ایجاد روابط انسانی و حتی تزریق اشتیاق و شخصیت به برندتان.
با رویکرد 20P، شما یک نقشه راه کامل دارید که به شما کمک می کند تا تمام ابعاد کسب وکارتان را برای رسیدن به موفقیت در بازار، هماهنگ کنید. این چارچوب نه تنها به شما کمک می کند تا محصولات و خدمات بهتری ارائه دهید، بلکه باعث می شود با مشتریان خود ارتباط عمیق تری برقرار کنید و یک برند ماندگار و قدرتمند بسازید.
پس اگر می خواهید توی بازاریابی به قول معروف سری توی سرها در بیاورید و از رقبایتان جلو بزنید، حتماً این 20 عنصر را خوب بشناسید و در کسب وکارتان پیاده کنید. این مقاله فقط یک شروع بود؛ برای درک عمیق تر و جامع تر، پیشنهاد می کنیم حتماً خود کتاب را هم مطالعه کنید. نظرات و تجربیات شما در مورد این کتاب و عناصر بازاریابی برای ما خیلی ارزشمند است. شما کدام یک از این عناصر را در کسب وکارتان مهم تر می دانید؟