خلاصه کتاب زیرک شوید و به ثروت برسید | برایان تریسی

خلاصه کتاب زیرک شوید و به ثروت برسید ( نویسنده برایان تریسی )
کتاب «زیرک شوید و به ثروت برسید» نوشته برایان تریسی به شما یاد می دهد چطور مثل آدم های موفق و ثروتمند فکر و عمل کنید تا بتوانید پتانسیل های بی نهایتی که در ذهن تان دارید را فعال کنید و به اهداف بزرگ زندگی تان برسید. این کتاب کمک تان می کند با تغییر نگرش، زندگی خودتان را متحول کنید.
تاحالا فکر کردید چرا بعضی ها انگار کلید موفقیت رو پیدا کردن و راحت به هرچی می خوان می رسن، در حالی که بقیه هرچی تلاش می کنن بازم درجا می زنند؟ برایان تریسی، یکی از برجسته ترین استادای توسعه فردی و موفقیت، توی کتاب فوق العاده ش به اسم «زیرک شوید و به ثروت برسید» دقیقاً همین سوال رو جواب میده. این کتاب فقط یه راهنمای دیگه برای پولدار شدن نیست، بلکه یه نقشه راهه برای اینکه ذهنیتتون رو عوض کنید و مثل آدم های واقعاً موفق و پردرآمد فکر کنید.
شاید بپرسید مگه فکر کردن هم مدل های مختلف داره؟ بله، دقیقاً! تریسی توی این کتاب به ما نشون می ده که چطور با آزاد کردن ابرکامپیوتر ذهن که هر کدوم از ما داریم، می تونیم از پتانسیل های نامحدودمون استفاده کنیم. اون میگه ما کلی سلول مغزی داریم که هر کدومشون کلی ارتباط دارن و میتونیم بی نهایت ایده و فکر تولید کنیم. در واقع، اونقدر ایده هایی که می تونیم تولید کنیم زیاده که از تمام مولکول های شناخته شده توی جهان هستی هم بیشتره! پس چرا اینقدر کم ازشون استفاده می کنیم؟ مثل این می مونه که یه حساب بانکی میلیون دلاری به ارث برده باشید، ولی فقط به یه قسمت خیلی کوچیکش دسترسی داشته باشید، چون رمز بقیه پول رو ندارید. این کتاب دقیقاً همون رمز رو بهتون می ده.
«زیرک شوید و به ثروت برسید» (Get Smart: How to Think and Act Like the Most Successful and Highest-Paid People in Every Field) که مهدی قراچه داغی هم اون رو به فارسی روان ترجمه کرده و انتشارات ذهن آویز اون رو منتشر کرده، روی ده نوع تفکر کلیدی تمرکز می کنه که افراد واقعاً موفق ازشون استفاده می کنن. هدف از این مقاله اینه که یه خلاصه ی جامع و کاربردی از این کتاب بهتون ارائه بدیم تا بتونید با خوندن همین، یه دید کامل از مفاهیم اصلی و درس های مهم هر فصلش پیدا کنید و حتی اگه وقت خوندن کل کتاب رو ندارید، با جوهره ی اون آشنا بشید و مسیر تغییر رو شروع کنید.
خلاصه جامع فصول کتاب زیرک شوید و به ثروت برسید
توی این بخش، قراره شیرجه بزنیم توی دل فصل های اصلی کتاب «زیرک شوید و به ثروت برسید» و ببینیم برایان تریسی دقیقاً چه نکات کلیدی ای رو برای ما در نظر گرفته.
مقدمه کتاب: عظمت در بند کشیده خود را آزاد کنید
برایان تریسی مقدمه کتابش رو با یه جمله تکان دهنده شروع می کنه: «عظمت در بند کشیده خود را آزاد کنید.» این جمله، کلید اصلی ورود به دنیای این کتابه. تریسی می گه ذهن انسان یه پتانسیل نامحدود داره که اکثر ما ازش خبر نداریم یا بلد نیستیم چطور ازش استفاده کنیم. اون ذهن رو به یه ابرکامپیوتر فوق العاده قدرتمند تشبیه می کنه که حتی اگه صد بار هم به دنیا بیایم، نمی تونیم تمام توانایی هاش رو به کار بگیریم.
فرض کنید یه حساب بانکی میلیاردی دارید که هر روز بهش سود اضافه می شه، اما شما فقط به بخش کوچیکی از اون دسترسی دارید چون رمز بقیه پول رو ندارید. این دقیقاً وضعیت ذهنمونه! تریسی می خواد بهمون نشون بده که چطور اون رمزها رو پیدا کنیم تا بتونیم از تمام قابلیت های ذهنمون استفاده کنیم. اون تاکید می کنه که برای موفق شدن نیازی نیست تبدیل به آدم دیگه ای بشید، کافیه به همون کسی که «واقعاً» هستید، تبدیل بشید و قدرت های درونی تون رو آزاد کنید. این یعنی قدم اول برای تغییر، شناخت و پذیرش این پتانسیل عظیم درونیه.
فصل ۱: چشم انداز بلندمدت در برابر چشم انداز کوتاه مدت
اولین نوع تفکری که برایان تریسی معرفی می کنه، تفاوت بین چشم انداز بلندمدت و کوتاه مدت هست. خیلی از ما توی زندگی روزمره غرق می شیم و فقط به امروز و فردا فکر می کنیم، بدون اینکه بدونیم این تفکر کوتاه مدت چطور می تونه جلوی رسیدن به اهداف بزرگترمون رو بگیره. تریسی می گه آدم های موفق همیشه یه چشم انداز بلندمدت توی ذهن شون دارن. یعنی به این فکر می کنن که ۵ سال، ۱۰ سال یا حتی ۲۰ سال دیگه می خوان کجا باشن و چه زندگی ای داشته باشن.
این تفکر استراتژیک باعث می شه تصمیمات روزمره شون هم بر اساس اون هدف بزرگتر گرفته بشه. مثلاً اگه هدف بلندمدتتون رسیدن به استقلال مالیه، دیگه یه خرید کوچیک و بی اهمیت اونقدر براتون جذاب نیست که بخاطرش از مسیر اصلی تون خارج بشید. برایان تریسی پیشنهاد می ده که بشینید و با خودتون فکر کنید که توی آینده دور، چه زندگی ای رو برای خودتون متصورید. این تصویر ذهنی قوی، بهتون کمک می کنه تا توی تصمیم گیری های لحظه ای هم درست عمل کنید و از دام تفکر کوتاه مدت رها بشید.
فصل ۲: کنداندیشى در برابر سریع اندیشى
این فصل خیلی جالبه و نشون میده که مغز ما چطور کار می کنه. تریسی اینجا از مفهوم دو نوع تفکر صحبت می کنه: تفکر کند و تفکر سریع. تفکر سریع همونیه که توی واکنش های لحظه ای، تصمیمات روزمره و کارهای روتین ازش استفاده می کنیم. مثلاً وقتی رانندگی می کنیم، به صورت ناخودآگاه کلی تصمیم سریع می گیریم. این نوع تفکر، معمولاً غریزی و بدون نیاز به فکر عمیقه.
اما تفکر کند، همونیه که توی مسائل پیچیده تر، حل مشکلات بزرگ و تصمیمات مهم زندگی به کارمون میاد. این نوع تفکر نیاز به زمان، تمرکز و تحلیل عمیق داره. برایان تریسی تاکید می کنه که آدم های موفق می دونن کی باید سریع فکر کنن و کی باید زمان بذارن و عمیقاً تحلیل کنن. مثلاً برای انتخاب شغل آینده یا سرمایه گذاری های بزرگ، نمی شه با تفکر سریع جلو رفت. باید زمان بذارید، اطلاعات جمع کنید، جوانب رو بسنجید و بعد تصمیم بگیرید. هنر اینه که بدونید برای هر موقعیتی، کدوم نوع تفکر مناسب تره و برای چیزهای مهم، وقت کافی برای «کنداندیشی» رو اختصاص بدید.
فصل ۳: اندیشه آگاه در برابر اندیشه ناآگاه
توی این فصل، تریسی به نقش ذهن خودآگاه و ناخودآگاه در زندگی ما می پردازه. ذهن خودآگاه، همون بخش از ذهنمونه که الان داره این کلمات رو می خونه، فکر می کنه، تصمیم می گیره و تجزیه و تحلیل می کنه. اما ذهن ناخودآگاه، قدرتمندتر از این حرفاست. اون مثل یه خادم وفاداره که هر چیزی رو که بهش بدید (چه خوب و چه بد)، بدون چون و چرا می پذیره و سعی می کنه اون رو به واقعیت تبدیل کنه.
برایان تریسی می گه که اگه ذهن ناخودآگاهمون رو با افکار مثبت، اهداف مشخص و باورهای سازنده برنامه ریزی کنیم، اون به صورت خودکار ما رو به سمت اون اهداف هدایت می کنه. مثلاً اگه مدام به خودتون بگید «من نمی تونم موفق بشم»، ذهن ناخودآگاه این رو باور می کنه و تمام تلاشش رو می کنه تا این اتفاق نیفته. اما اگه بگید «من هر کاری رو که بخوام می تونم انجام بدم»، اون هم شروع می کنه به پیدا کردن راه ها و فرصت ها. برای افزایش آگاهی نسبت به افکار و الگوهای ذهنی تون، تریسی پیشنهاد می ده که به حرف هایی که با خودتون می زنید، گوش کنید و سعی کنید با افکار مثبت جایگزینشون کنید. این کار بهتون کمک می کنه تا ذهن ناخودآگاهتون رو به نفع خودتون به کار بگیرید.
فصل ۴: اندیشه هدف مدار در برابر اندیشه واکنشى
این فصل درباره اینه که چطور زندگی تون رو کنترل کنید، به جای اینکه اجازه بدید عوامل بیرونی شما رو کنترل کنن. تریسی دو نوع آدم رو معرفی می کنه: آدم های هدف مدار و آدم های واکنشی. آدم های واکنشی مثل یه برگ روی آبن که با هر موجی به یه سمتی می رن. اونا منتظرن ببینن چی پیش میاد و بعد بهش واکنش نشون می دن. اما آدم های هدف مدار، خودشون سکان زندگی شون رو به دست می گیرن و مسیرشون رو مشخص می کنن.
اهمیت تعیین اهداف SMART اینجا خیلی پررنگ میشه: یعنی اهدافی که مشخص (Specific)، قابل اندازه گیری (Measurable)، قابل دستیابی (Achievable)، مرتبط (Relevant) و زمان بندی شده (Time-bound) باشن. وقتی هدف مشخصی داشته باشید، دیگه سردرگم نیستید. هر روز صبح می دونید که قراره چیکار کنید و هر قدمی که برمی دارید، شما رو به اون هدف نزدیک تر می کنه. برایان تریسی میگه اگه می خواید به یه فرد هدف مدار تبدیل بشید، اول از همه اهدافتون رو بنویسید، براشون برنامه ریزی کنید و هر روز یه قدم کوچیک به سمتشون بردارید. همین کار به ظاهر ساده، زندگی تون رو متحول می کنه.
فصل ۵: اندیشه نتیجه گرا در برابر اندیشه فعالیت مدار
یه اشتباه رایج که خیلی از ما مرتکب میشیم، اینه که فکر می کنیم هر چقدر بیشتر کار کنیم، موفق تر هستیم. اما برایان تریسی توی این فصل توضیح می ده که مهم نیست چقدر مشغولید، مهم اینه که چقدر «نتیجه» تولید می کنید. این همون تفاوت بین اندیشه نتیجه گرا و فعالیت مداره. خیلی ها فقط به دنبال انجام کار هستن، بدون اینکه به این فکر کنن که آیا این کار واقعاً ارزش افزوده داره یا نه.
تریسی در اینجا مفهوم قانون ۸۰/۲۰ رو یادآوری می کنه: ۸۰ درصد نتایج شما از ۲۰ درصد فعالیت های شما به دست میاد. پس هنر اینه که اون ۲۰ درصد فعالیت های کلیدی و نتیجه محور رو شناسایی کنید و تمام تمرکزتون رو بذارید روشون. مثلاً یه فروشنده ممکنه کل روزش رو با کارهای اداری یا صحبت های بی هدف بگذرونه (فعالیت مدار)، در حالی که یه فروشنده نتیجه گرا وقتش رو روی تماس با مشتریان بالقوه و مذاکره برای بستن قراردادها می ذاره. تریسی به ما می آموزه که از خودمون بپرسیم: «چه کاری هست که اگه انجامش بدم، بیشترین نتیجه رو برام داره؟» و بعد همون کار رو با تمام توان انجام بدیم.
فصل ۶: مثبت اندیشى در برابر منفى اندیشى
شاید خیلی ها فکر کنن مثبت اندیشی یه چیز کلیشه ایه، اما برایان تریسی توی این فصل قدرت شگفت انگیز نگرش مثبت رو با دلایل قاطع توضیح می ده. اون میگه نگرش شما، مثل یه آهنربا عمل می کنه و هر چیزی رو که بهش فکر می کنید، به سمت خودتون جذب می کنه. اگه همیشه منفی بافی کنید و به مشکلات فکر کنید، مشکلات بیشتری براتون پیش میاد. اما اگه مثبت گرا باشید و به راه حل ها فکر کنید، فرصت های بیشتری براتون به وجود میاد.
راهکارهای عملی برای پرورش ذهنیت مثبت توی این فصل ارائه میشه: شکرگزاری، تمرکز روی داشته ها به جای نداشته ها، دوری از آدم های منفی باف، و جایگزین کردن افکار منفی با افکار سازنده. تریسی تاکید می کنه که مثبت اندیشی فقط یه احساس خوب نیست، بلکه یه ابزار قدرتمنده برای دستیابی به موفقیت و غلبه بر چالش ها. با تغییر طرز فکرتون، عملاً دارید واقعیت زندگی تون رو تغییر می دید. این رو یادتون باشه: «شما به هر چیزی که بیشتر فکر کنید، همون رو به زندگی تون دعوت می کنید.»
ویلیام جیمز، استاد دانشگاه هاروارد میگه: «بزرگترین انقلاب نسل من کشف این مطلب است که اشخاص می توانند با تغییر دادن نگرش های ذهنی خود جنبه های بیرونی زندگیشان را تغییر دهند.»
فصل ۷: اندیشه انعطاف پذیر در برابر اندیشه انعطاف ناپذیر
دنیای امروز پر از تغییره. برایان تریسی توی این فصل بهمون یادآوری می کنه که اگه می خوایم موفق بشیم، باید مثل آب روان باشیم، یعنی انعطاف پذیر. آدم های انعطاف ناپذیر کسایی هستن که به روش های قدیمی و ثابت چسبیدن، حتی اگه اون روش ها دیگه کارایی نداشته باشن. اونا از تغییر می ترسن و مقاومت می کنن.
اما آدم های انعطاف پذیر، کسایی هستن که سریع خودشون رو با شرایط جدید وفق می دن، آماده ی یادگیری هستن و از چالش ها به عنوان فرصت برای رشد استفاده می کنن. تریسی میگه انعطاف پذیری توی حل مشکلات، نوآوری و غلبه بر موانع نقش حیاتی داره. اگه یه روشی جواب نمی ده، سریع سراغ روش بعدی برید. به این فکر کنید که چطور می تونید از موانع عبور کنید، نه اینکه جلوی مانع وایسید و غر بزنید. برایان تریسی می گه برای پرورش انعطاف پذیری، همیشه به دنبال راه های جدید برای انجام کارها باشید و از منطقه امنتون خارج بشید.
فصل ۸: اندیشه خلاق در برابر اندیشه مکانیکى
توی این فصل، تریسی به ما می گه که خلاقیت فقط مال هنرمندها نیست. هر کدوم از ما ظرفیت بی نهایتی برای خلاقیت داریم که می تونیم ازش توی هر جنبه ای از زندگی مون استفاده کنیم. اندیشه مکانیکی، همون رویکرد سنتی و از پیش تعیین شده است. یعنی همیشه کارها رو همونجوری انجام بدیم که قبلاً انجام می دادیم، بدون اینکه فکر کنیم میشه جور دیگه ای هم انجامشون داد.
اما اندیشه خلاق یعنی خارج شدن از چارچوب، پیدا کردن راه حل های جدید و نوآورانه برای مشکلات. برایان تریسی میگه برای اینکه خلاقیتمون رو تحریک کنیم، باید سوالات درستی بپرسیم. مثلاً: «چطور می تونم این کار رو بهتر، سریع تر، ارزون تر یا آسون تر انجام بدم؟» اون پیشنهاد می ده که برای ایده پردازی، یه دفترچه یادداشت همیشه همراهتون باشه و هر ایده ای که به ذهنتون رسید رو یادداشت کنید. مغز ما دوست داره الگوها رو تکرار کنه، اما با تمرین خلاقیت، می تونید اون رو به سمت تولید ایده های نو سوق بدید و به جای اینکه فقط «کار کنید»، شروع به «خلق کردن» کنید.
فصل ۹: اندیشه کارفرمایى در برابر اندیشه شرکتى
این فصل یکی از قوی ترین و جذاب ترین بخش های کتابه. برایان تریسی اینجا یه مفهوم مهم رو مطرح می کنه: مالکیت ذهنی یا تفکر مثل یه کارفرما، حتی اگه کارمند باشید. اکثر کارمندها با اندیشه «شرکتی» کار می کنن، یعنی منتظرن کسی بهشون بگه چیکار کنن، مسئولیت کامل کارهاشون رو قبول نمی کنن و فقط به فکر حقوق آخر ماه هستن.
اما یه نفر با اندیشه کارفرمایی، حتی اگه برای یه شرکت دیگه کار کنه، مثل صاحب اون کسب وکار فکر می کنه. یعنی ابتکار عمل داره، مسئولیت کامل قبول می کنه، به دنبال سود و بهره وریه و همیشه به این فکر می کنه که چطور می تونه برای شرکت ارزش بیشتری ایجاد کنه. این طرز فکر باعث میشه شما تبدیل به یه دارایی ارزشمند توی هر سازمانی بشید و به سرعت پیشرفت کنید. برایان تریسی میگه اگه می خواید توی شغل تون متمایز بشید، همین امروز با این طرز فکر وارد محل کارتون بشید: «اگه این کسب وکار مال من بود، چیکار می کردم؟» و بعد همون کار رو انجام بدید.
فصل ۱۰: غنى اندیشى در برابر فقیراندیشى
آخرین و شاید مهم ترین نوع تفکری که برایان تریسی بهش می پردازه، تفاوت بنیادین بین ذهنیت افراد ثروتمند و فقیره. این فصل اصلاً درباره میزان پول شما نیست، بلکه درباره طرز فکر، باورها و عادات شماست. افراد فقیر معمولاً قربانی هستن، مدام غر می زنن، به دنبال مقصر می گردن، از ریسک می ترسن و فکر می کنن پول چیز بدیه یا به راحتی به دست نمیاد.
اما افراد ثروتمند مسئولیت کامل زندگی شون رو قبول می کنن، به دنبال فرصت ها هستن، از یادگیری مداوم لذت می برن، ریسک پذیری هوشمندانه دارن و باور دارن که می تونن به ثروت برسن. تریسی میگه برای اینکه فقیراندیشی رو کنار بذارید و به سمت غنی اندیشی برید، باید باورهای مخربتون رو شناسایی و جایگزین کنید. روی خودتون سرمایه گذاری کنید، کتاب بخونید، آموزش ببینید و با آدم های موفق رفت وآمد کنید. ذهن شما مهم ترین دارایی شماست. با تغییر طرز فکرتون درباره پول و ثروت، می تونید مسیر زندگی مالی تون رو برای همیشه تغییر بدید.
نکات کلیدی و درس های آموخته شده از کتاب زیرک شوید و به ثروت برسید
بعد از اینکه فصل های مختلف کتاب «زیرک شوید و به ثروت برسید» رو مرور کردیم، میشه گفت برایان تریسی با یه پیام اصلی به ما کمک می کنه: قدرت واقعی برای رسیدن به موفقیت و ثروت، نه بیرون از ما، که درون خود ماست. این کتاب به ما یاد می ده که ذهن مون یه گنجینه بی نهایته که باید ازش درست استفاده کنیم.
مهم ترین درس هایی که از این کتاب می گیریم، ایناست:
- ذهنیت شما، همه چیز است: تمام موفقیت ها و شکست های ما از طرز فکرمون نشأت می گیره. اگه ذهنیتمون رو عوض کنیم، زندگی مون هم عوض میشه.
- مسئولیت پذیری کامل: هر اتفاقی که توی زندگی مون میفته، نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم انتخاب ها و واکنش های ماست. وقتی مسئولیت رو قبول کنیم، قدرت تغییر هم به دستمون میاد.
- اهمیت تفکر استراتژیک: به جای اینکه فقط به امروز فکر کنیم، باید یه چشم انداز بلندمدت برای خودمون داشته باشیم و تمام قدم هامون رو بر اساس اون بچینیم.
- تمرکز بر نتیجه، نه فقط فعالیت: مشغول بودن کافی نیست، باید ببینیم کارهایی که انجام می دیم، واقعاً ما رو به اهدافمون می رسونن یا نه.
- انعطاف پذیری و خلاقیت: دنیای امروز مدام در حال تغییره. باید آماده باشیم تا خودمون رو با شرایط جدید وفق بدیم و برای مشکلات، راه حل های نوآورانه پیدا کنیم.
- یادگیری مادام العمر: آدم های موفق همیشه در حال یادگیری هستن. اون ها می دونن که دانش و مهارت های جدید، کلید باز کردن درهای موفقیت بیشتره.
برای اینکه این درس ها رو توی زندگی تون به کار ببرید، پیشنهاد می کنم همین امروز یه قدم کوچیک بردارید. مثلاً یه هدف مشخص برای خودتون بنویسید، یا برای یک هفته هر روز صبح ۱۰ دقیقه برای شکرگزاری وقت بذارید. حتی همین تغییرات کوچیک هم می تونه شروع یه حرکت بزرگ باشه.
برایان تریسی می گه: «شما با استفاده از ذهن و مغز خود می توانید هر مسئله ای را حل کنید؛ بر هر مانعی غلبه کنید و به هر هدفی که برای خود می خواهید برسید.»
این کتاب برای چه کسانی مفید است؟
حالا که با خلاصه ی کتاب «زیرک شوید و به ثروت برسید» آشنا شدید، شاید بپرسید این کتاب اصلاً به درد کی می خوره و کیا باید اون رو بخونن؟ راستش رو بخواید، این کتاب تقریباً برای هر کسی که دنبال رشد و پیشرفته، یه منبع عالیه. اما اگه بخوایم دقیق تر بگیم، مخاطب های اصلی این کتاب این گروه ها هستن:
- علاقه مندان به توسعه فردی و موفقیت: اگه همیشه دنبال این بودید که چطور مهارت های شخصی تون رو بهتر کنید، بهره وری تون رو بالا ببرید و به موفقیت های بزرگ تری توی زندگی برسید، این کتاب براتون مثل یه گنج میمونه.
- کارآفرینان و مدیران: برای کسانی که می خوان توی کسب وکارشون یه سر و گردن از بقیه بالاتر باشن و استراتژی های جدید و موثری برای خودشون و تیمشون بچینن، خوندن این کتاب می تونه دیدگاه های جدیدی بهشون بده.
- دانشجویان و جویندگان علم: اگه به مباحث روانشناسی موفقیت، ثروت آفرینی، و اینکه چطور یه نگرش درست داشته باشیم علاقه مندید، این کتاب کلی اطلاعات و راهکار عملی براتون داره.
- افراد پرمشغله: خیلی ها وقت کافی برای خوندن یه کتاب کامل رو ندارن، ولی دوست دارن از نکات اصلی و کاربردی یه کتاب خوب استفاده کنن. خلاصه ی این کتاب دقیقاً برای همین گروه مناسبه.
- تصمیم گیرندگان خرید کتاب: اگه قصد دارید خود کتاب اصلی رو بخرید و می خواهید قبلش یه دید کلی از محتوا و ارزش های اون داشته باشید، این مقاله یه پیش نمایش عالی از چیزیه که قراره توی کتاب اصلی پیدا کنید.
در کل، اگه دنبال یه تغییر اساسی توی طرز فکر و عملکردتون هستید و می خواهید قدرت های نهفته ذهن تون رو بیدار کنید، «زیرک شوید و به ثروت برسید» یه شروع فوق العاده ست. یادتون باشه، مهم ترین سرمایه گذاری توی زندگی، سرمایه گذاری روی خودتون و ذهنیت تونه. پس همین امروز تصمیم بگیرید و مسیر موفقیت رو برای خودتون هموار کنید!
برایان تریسی، نویسنده این کتاب، سابقه درخشانی در زمینه مشاوره به شرکت های بزرگ و برگزاری سمینارهای آموزشی برای میلیون ها نفر در سراسر دنیا داره. تحقیقات ۳۰ ساله اش در زمینه های اقتصاد، تاریخ، کسب وکار، فلسفه و روانشناسی، باعث شده که بیش از ۷۰ کتاب با فروش فوق العاده بالا بنویسه که به زبان های مختلفی ترجمه شدن. این تجربه و دانش گسترده، به آموزه های کتاب زیرک شوید و به ثروت برسید اعتبار و قدرت خاصی میده.
تریسی در طول فعالیت حرفه ای خودش، با مدیران و کارکنان بسیاری از بزرگترین شرکت های آمریکا صحبت کرده و مذاکراتش چنان هیجان انگیز و تاثیرگذار بوده که برای این افراد و شرکت ها، موفقیت های فوری و بلندمدت رو به دنبال داشته. این نشون می ده که راهکارها و نکات ارائه شده در کتاب، صرفاً تئوری نیستن، بلکه بر پایه تجربیات عملی و نتایج واقعی بنا شدن.
بنابراین، چه یک کارمند باشید که به دنبال پیشرفت توی شغلشه، چه یک کارآفرین که می خواد کسب وکارش رو متحول کنه، و چه یک فرد عادی که دوست داره کیفیت زندگی شخصیش رو بالا ببره، این کتاب می تونه راهگشای مسیر موفقیت و ثروت برای شما باشه.
«نیازی نیست که به کسی بیشتر از آن که هستید تبدیل شوید، نیازی نیست که به شخص متفاوتى تبدیل شوید. کافی است به کسی که هستید تبدیل شوید و قوای ذهنی دربند کشیده خود را آزاد کنید.»
این جمله از خود کتاب، جوهره اصلی پیام برایان تریسی است: شما همین الان هم تمام چیزی که برای موفقیت نیاز دارید رو درون خودتون دارید. فقط باید روش استفاده از اون رو یاد بگیرید و موانع ذهنی رو از سر راه بردارید. امیدواریم این خلاصه، جرقه شروع این تغییر بزرگ توی زندگی شما باشه.