اولین شناسنامه در ایران در زمان کدام پادشاه به ثبت رسید
دختری صاحب اولین شناسنامه ایرانی شد!
اولین نامی که در ایران شناسنامه گرفت متعلق به یک دختر می باشد،سوم دی ماه 1297 اولین شناسنامه ایرانی صادر شد. شناسنامه ای که صاحب آن دختری به نام فاطمه بود و صاحب شماره شناسنامه یک شد تا این روز برای همیشه روز ثبت احوال در ایران نام بگیرد.
سازی و مدرنیزاسیون و نیاز به شناسایی اتباع جهت ایجاد ارتش منظم، اخذ مالیات و… تاسیس ثبت احوال در دستور کار قرارگرفت و در جلسه 30 آذر ماه 1297 هجری شمسی به تصویب هیات وزیران رسید و با صدور اولین شناسنامه برای دختری به نام فاطمه ایرانی در تاریخ 3 دیماه 1297 در تهران فعالیت خود را آغاز کرد.
تا قبل از سال 1295 هجری شمسی ثبت وقایع حیاتی از جمله ولادت و وفات براساس اعتقادات مذهبی و سنت های رایج در کشور، با نگارش نام و تاریخ ولادت مولود در پشت جلد کتب مقدس از جمله قرآن مجید به عمل می آمد و از افراد متوفی نیز جزء نام و تاریخ وفات آنان که بر روی سنگ قبر ایشان نگاشته می شد اثری قابل مشاهده نبود.
اما به تدریج با گسترش فرهنگ و دانش بشری و نیز توسعه روز افزون شهرها و روستاها و افزایش جمعیت کشور، نیاز به سازمان و تشکیلاتی برای ثبت وقایع حیاتی ضرورتی اجتناب ناپذیر شد.
به این ترتیب فکر تشکیل سازمان متولی ثبت ولادت و وفات و نیز صدور شناسنامه برای اتباع کشور قوت گرفت. ابتدا سندی مشتمل بر 41 ماده در سال 1297 هجری شمسی به تصویب هیات وزیران رسید و اداره ای تحت عنوان اداره سجل احوال در وزارت داخله (کشور) وقت به وجود آمد؛ پس از تشکیل این اداره اولین شناسنامه به شماره 1 در بخش 2 تهران در تاریخ 16 آذر 1297 هجری شمسی به نام فاطمه ایرانی صادر شد.
پس از این دوره اولین قانون ثبت احوال مشتمل بر 35 ماده در خرداد سال 1304 هجری شمسی در مجلس شورای ملی وقت تصویب شد. براساس این قانون مقرر شد تمام اتباع ایرانی در داخل و خارج از کشور باید دارای شناسنامه باشند.
سه سال پس از تصویب اولین قانون ثبت احوال یعنی در سال 1307 هجری شمسی قانون جدید ثبت احوال مشتمل بر 16 ماده تصویب شد.
براساس این قانون وظیفه جمع آوری آمارهای مختلف نیز به اداره سجل احوال محول شد، به همین جهت نام این اداره نیز به اداره احصائیه و سجل احوال تغییر یافت. از آن تاریخ به تناسب شرایط زمانی تغییر و تحولات بوجود آمده در کشور و با احساس عدم تناسب قوانین موجود با نیازهای جامعه، قانون ثبت احوال نیز به دفعات مورد تجدید نظر، تغییر و اصلاح قرار گرفت. متعاقباً دراردیبهشت سال 1319 قانون نسبتاً جامع و کاملی مشتمل بر 55 ماده تصویب گردید و پس از آن آئین نامه مربوط به این قانون نیز در همان سال مشتمل بر 131 ماده به تصویب رسید. این قانون به جهت جامعیت نسبی قریب 36 سال پایدار ماند.
پس از گذشت این زمان در تیر ماه 55 قانون جدید ثبت احوال مشتمل بر 55 ماده به تصویب رسید و سپس به موجب اصلاحیه دی ماه سال 1363 مجلس در برخی از مواد اصلاحاتی صورت گرفت و تاکنون نیز این قانون به قوت خود باقی مانده است.
پس از اینکه قسمت آمار از ثبت احوال منفک و تحت عنوان اداره کل آمار عمومی ادامه فعالیت داد تشکیلات جدید ثبت احوال نیز پس از این جدایی به اداره کل ثبت احوال تغییر نام یافت.
سرانجام با تصویب قانون تقسمات کشوری ادارات استانی و شهرستانی این سازمان نیز گسترش یافت و عنوان آن نیز به سازمان ثبت احوال کشور تغییر یافت.
سازمان ثبت احوال کشور به دلیل دراختیار داشتن اسناد هویت و تابعیت فردی و آمارهای حیاتی یکی از ارکان مهم حکومت تلقی می شود. ارائه خدمات عمومی به آحاد مردم و اطلاعات ویژه جمعیتی به ارکان حکومت از ویژگی های اختصاصی و انحصاری این سازمان است.
هادی معیری نژاد-بعد از انقلاب مشروطیت، در سال 1295 شمسی در کابینه اول وثوق الدوله ادار ه ای به نام ثبت احوال تاسیس شد و 2 سال بعد در کابینه دوم وثو ق الدوله،اداره مذکور رسما تحت نظر وزارت داخله (وزارت کشور فعلی ) تشکیل شد. در همان سال رئیس الوزرا
و اعضای دولت جزو اولین افرادی بودند که به این اداره رفته و احوالات شخصی خود را ثبت و علاوه برنام کوچک، تقاضای نا م خانوادگی برای خود کردند.بعد از آنها بتدریج مردم تهران داوطلبانه به اداره ثبت مراجعه و برای خود نام فامیلی انتخاب کردند.
اصطلاحات و لغات معمول آن دوره مانند سجل که از اصطلاحات ترکیه « ورقه هویت » اقتباس شده بود، تدریجا به فارسی تبدیل شد ویادداشت وقایع چهارگانه ولادت، فوت، ازدواج و طلاق در آنها ثبت میشد. اداره ثبت احوال از اولین ارکان نظام آماری کشور به سبک جدید به شمار میرود.
سال 1303 شمسی در دوره ریاست الوزرایی رضاخان، تصویب نامه ای در دولت صادر شد و از تصویب مجلس گذشت تا سرشماری به عنوان یک تکلیف قانونی به شمار بیاید.
بعد از تصویب قانون نظام وظیفه عمومی درسال 1304 ، ثبت احوال و صدور شناسنامه که تا آن زمان اختیاری بود، اجباری شد و برای ورودجوانان به خدمت نظام وظیفه و ورود کودکان به دبستان و برای انجام معاملات تجاری و اقتصادی ارائه شناسنامه الزامی شد. از بدو تشکیل سلسله پهلوی بیشتر شهروندان ایران صاحب شناسنامه شدند. در 29 آبان 1306 وزیر داخله (ادیب السلطنه )
طی صدور نامه ای به رئیس الوزرا طرح تشکیل اداره جدید احصائیه (سجل احوال ) را خواستار شد.
یک سرشماری در زمان ریاست تیمسار فر ج الله آق اولی به اداره کل ثبت احوال در سال 1313 انجام شد، اما سرشماری سال 1318 از جامعیت بیشتری برخوردار بود. براساس دستور، قرار شد از مردم ایران سرشماری صورت گیرد.
کاشان اولین شهری بود که مورد سرشماری قرارگرفت. سرشماری در تهران از ساعت 5 بامداد روزجمعه 10 اسفند 1318 توسط 4000 کارمند آغازشد. مردم پایتخت به وسیله اطلاعیه شهربانی کل کشور در جریان قرار گرفته بودند که در این روز حق خروج از منزل را ندارند و اگر فردی کاری ضروری داشت میبایست با اطلاع شهربانی و تحت مراقبت ماموران این اداره کار خود را انجام بدهد. سرشماری ساعت 20 تمام شد وگنبد کاووس آخرین شهری بود که براساس دستورالعمل صادره مورد سرشماری قرار گرفت.
جمعا 35شهر کشور مورد سرشماری قرار گرفتند که تهران با 540087 نفر پرجمعیت ترین و فیروزکوه با 3041 نفر کم جمعیت ترین شهرهای مورد بررسی بودند.
45301
اولین شناسنامه ایرانی
افراط در لقبگرایی و ارتباط با دیگر کشورها، مسئولین را در اواخر دوره قاجار به این فکر انداخت که برای هر ایرانی سجل یا همان شناسنامه صادر کنند و نظام لقبگذاری را برچینند. از این رو، همزمان با نوسازی و مدرنیزاسیون و نیاز به شناسایی اتباع جهت ایجاد ارتش منظم، اخذ مالیات و… تأسیس ثبت احوال نیز در دستور کار قرارگرفت و در جلسه مورخه ۳۰ آذر ماه ۱۲۹۷ هجری شمسی این موضوع به تصویب هیئت وزیران رسید.
تا پیش از این تاریخ، بیشتر خانوادهها تولد فرزندانشان را پشت کتب مقدس، بخصوص قرآن و به تاریخ قمری یادداشت میکردند و خبری از شناسنامه نبود، البته بسیاری از افراد سعی میکردند سال تولدشان را با حادثه مهمی که در آن سال رخ داده به یاد بسپارند. مثلاً اگر از کسی سؤال میشد که چه سالی متولد شدهای؟ احتمالاً میگفت: سال تاجگذاری مظفرالدین شاه یا سال بهتوپ بستن مجلس یا سال وبایی (سالی که وبا آمد) و … درباره زمان فوت افراد را نیز باید گفت که بهترین وسیله برای ثبت و ضبط، سنگ قبر افراد بود که سال وفاتشان بر روی سنگ حک میشد.
اما در سال ۱۲۹۷ تصمیم گرفته شد تا ثبت احوال تأسیس شود. به همین منظور، ابتدا سندی مشتمل بر ۴۱ ماده در سال ۱۲۹۷ هجری شمسی به تصویب هیئت وزیران رسید و ادارهای تحت عنوان اداره سجل احوال در وزارت داخله (کشور) وقت به وجود آمد؛ پس از تشکیل این اداره اولین شناسنامه به شماره ۱ در بخش ۲ تهران در تاریخ ۱۶ آذر ۱۲۹۷ هجری شمسی به نام فاطمه ایرانی صادر گردید.
پس ازاین دوره اولین قانون ثبت احوال مشتمل بر ۳۵ ماده در خرداد سال ۱۳۰۴ هجری شمسی در مجلس شورای ملی وقت تصویب شد. براساس این قانون مقرر گردید کلیه اتباع ایرانی در داخل و خارج از کشور باید دارای شناسنامه باشند. سه سال پس از تصویب اولین قانون ثبت احوال یعنی در سال ۱۳۰۷ هجری شمسی قانون جدید ثبت احوال مشتمل بر ۱۶ ماده تصویب گردید. [۱]قصههای جالب از انتخاب نام خانوادگی
انتخاب نام خانوادگی مسائل و مشکلات و داستانهایی برای خود داشت و، چون اغلب مردم بیسواد بودند و آشنایی با نام خانوادگی نداشتند، مشکلات زیادی در این زمینه به وجود میآمد. در این بین، نام خانوادگی بسیاری از افراد توسط مأموران اداره ثبت احوال مشخص میشد و در این میان گاهی از روی مزاح و شوخی نامهای نامتناسبی برای مردم انتخاب میشد. مثلاً میگویند مرد پیلهوری نتوانست به متصدی صدور سجل، نامی را به عنوان شهرت خانوادگی تعیین و اعلام کند، متصدی از شغلش سؤال کرد و، چون فهمید که او بعضی اشیاء فروختنی بر دوش خود از شهر به روستا میبرد، نام خانوادگی «خرصحرایی» را برای او تعیین کرد.
«آیت الله پسندیده» برادر امام خمینی (ره) نیز در این باب خاطراتی را نقل کرده است. وی مینویسد: «در سال ۱۳۰۴ شمسی از طرف اداره آمار و ثبت احوال به خانه ما آمدند و قرار شد نام فامیل برای ما انتخاب بشود. رئیس اداره آمار، «حسینعلی بنی آدم» که از اشخاص بسیار فهمیده و متدین و خوش سابقه بود به من گفت: «بایستی نام فامیلی انتخاب بکنی که در ایران کسی نگرفته باشد. ما خواستیم بر منبای نام پدرمان فامیلی مصطوفی را انتخاب کنیم، گفتند: نمیشود؛ بنابراین من «هندی» را انتخاب کردم و اخوی کوچک «سیدنورالدین» نیز همین لقب را پذیرفت. بعد، چون فامیل هندی، شبهه وابستگی به انگلیسها را پیش میآورد، گفتند که این فامیلی را عوض کنید. من هم با این کار موافقت کردم. فامیلی احمدی (فامیل داییها) را پیشنهاد کردم، گفتند نمیشود، ضمناً عربی هم نباید باشد. من پنج یا شش اسم فارسی نوشتم و به تهران فرستادم. در تهران از بین آنها نام «پسندیده» را انتخاب کردند؛ بنابراین نام فامیل ما شد «پسندیده». ولی نام برادر دیگرمان همان هندی ماند و نام امام (ره) هم که از اول مصطفوی بود. ما سه برادر، سه فامیل متفاوت پیدا کردیم.»
ایشان در ادامه حادثه جالبی را که به هنگام صدور سجل پیش آمد بیان میکنند که همانا اعتراض مردم به نوشتن نام زنانشان بود. مردم علیه بنی آدم تظاهرات کردند و تلگراف شکایات فرستادند که: او آمده و میخواهد اسم زنهای ما را بنویسد. ما اسم زنهای خود را نمیگوییم، چون گفتن اسم زن و مادر به نامحرم جایز نیست. [۲]گزینش نام خانوادگی معمولاً از چند روش پیروی میکرد که یکی از آنها پیشه نیاکان در یک قوم بود. محل اسکان قوم و نام یا شهرت بزرگ خاندان (پدر، پدربزرگ، جد)، از دیگر شیوههای متداول انتخاب نام خانوادگی بوده است. گاهی هم یک نام خانوادگی بر اساس شغل یا حرفه (همچون صراف، جواهریان، پزشکزاد) یا یک ویژگی بدنی یا فیزیکی (خوشچهره، قهرمان) بازمیگشت.
بیشترین نامها در ۱۰۰ سال اخیر
سیف الله ابوترابی، سخنگوی سازمان ثبت احوال به مناسبت صدمین سال تأسیس این سازمان به آمار فراوانی اسامی زنانه و مردانه از سال ۱۲۹۷ تا کنون اشاره کرده و میگوید: از سال ۱۲۹۷ تا کنون چهار میلیون و ۲۹۲ هزار و ۳۲۱ نفر نام فاطمه، دو میلیون و ۸۷۵ هزار و ۴۹۷ نفر نام زهرا، یک میلیون و ۷۷۵ هزار و ۶۴۴ نفر نام مریم، یک میلیون و ۲۴۸ هزار و ۵۷۴ نفر نام معصومه و ۹۶۳ هزار و ۴۷۰ نفر نیز نام زینب را بر روی فرزندانشان گذاشتهاند و این اسامی بیشترین فراوانی را در اسامی زنانه دارد.
سخنگوی سازمان ثبت احوال به فراوانی نامهای پسرانه در ۱۰۰ سال گذشته نیز افزود: از سال ۱۲۹۷ تا کنون بر اساس آمار جمعیتی کشور دو میلیون و ۵۹۴ هزار و ۲۵۹ نفر نام محمد را برای فرزندانشان انتخاب کردند. همچنین دو میلیون و ۳۸۴ هزار و ۱۶۸ نفر نام علی دارند. یک میلیون و ۸۰۰ هزار و ۱۱۴ نفر نام حسین، یک میلیون و ۴۱۴ هزار و ۲۴۴ نفر نام مهدی و یک میلیون و ۸۰ هزار و ۳۲ نفر نیز نام رضا را برای فرزندانشان انتخاب کردند.
اما نکته جالب در این بحث، اثرگذاری وقایع تاریخی بر نامگذاری افراد است. محسن پوریانی در مقدمه کتاب «تأثیر وقایع بر نامگذاری ایرانیان» مینویسد: «افزایش نامگذاری اسامی از قبیل: کوروش در سالهای ۵۰-۵۱ و داریوش در بین سالهای ۵۲-۵۳، روح الله در بین سالهای ۵۷-۵۸ و سالهای ۶۷-۶۸، نام مهدی در طی دوران جنگ تحمیلی و نام علی در بین سالهای ۷۹-۸۰ و کاهش نام محمدرضا در سال ۵۷-۵۸ که از اسامی مذهبی ما نیز تلقی میشود و … بیانگر تأثیرات وقایع در فرهنگ مردم است.»
در کنار این اسامی میتوان به اقبال مردم در اوایل انقلاب به اسامی یاران زجردیده و انقلابی پیامبر و ائمه اشاره کرد. در اوایل انقلاب در بین مردان نامهایی همچون «یاسر، عمار، مالک، مقداد و کمیل» و در بین زنان نامهایی همچون «سمیه» گسترش جدی پیدا کرد.
مناسبتهای مذهبی نیز در نامگذاریها اثری جدی دارند. بهطوری که در ماه محرم اسامیای مانند امیرحسین، حسین، امیرعلی، علی، محمد، ابوالفضل، امیرعباس و محمدحسین بیشترین فراوانی را در بین اسامی پسرانه دارد.
در سالهای اخیر برخی سریالهای تلویزیونی نیز در نامگذای کودکان اثرگذار بودهاند. بر اساس اعلام سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور نام ستایش در سال ۸۳ رتبه ۳۴ را در بین دختران داشت که با پخش سریال ستایش در سال ۸۹ رتبه سوم و در سال ۹۰ رتبه دوم را به خود اختصاص داد و پس از پایان یافتن این سریال، ستایش در رتبه نهم و پایینتر قرار گرفت.
نامهای عجیبی که تاکنون نشنیدهاید
گاهی اوقات در بین نامهایی که برای افراد انتخاب میشود، نامهای عجیب و غریبی نیز دیده میشود. ابوترابی، سخنگوی سازمان ثبت احوال، در این باره میگوید: به دنبال انتخاب برخی اسامی نادرست و بیمعنی در سازمان ثبت احوال «کمیته نام» ایجاد شده و اسامی پیشنهادی خانوادهها در این کمیته بررسی میشود.
ابوترابی میگوید: این اسامی عجیب و غیرمتعارف که در کمیته توسط اساتید ادبیات فارسی و عربی بررسی میشوند. اغلب در سامانه اسم سازمان ثبت احوال وجود ندارند و پس از تأیید این کمیته، اسامی در شناسنامه کودکان ثبت میشود.
سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور با بیان اینکه انتخاب نامهای عجیب و نامتعارف پذیرفتنی نیست گفت: اغلب این اسامی قبل از سال ۷۰ انتخاب شدهاند.