فهرست شیندلر – معرفی کامل و نقد شاهکار اسپیلبرگ
معرفی فیلم فهرست شیندلر (Schindler’s List)
«فهرست شیندلر» فقط یک فیلم نیست، بلکه یک سند تاریخی تکان دهنده و یک درس فراموش نشدنی از انسانیت در دل تاریک ترین دوران تاریخ بشره. این فیلم شما رو به قلب هولوکاست می بره، اما نه برای نشون دادن وحشت محض، بلکه برای روایت قدرت امید، انتخاب و از خودگذشتگی یک نفر در نجات هزاران انسان.
راستش رو بخواید، هر وقت حرف از فیلم هایی می شه که هم دل آدم رو به درد میارن و هم الهام بخش هستن، معرفی فیلم فهرست شیندلر همیشه جزو اولین هاست. این شاهکار سینمایی که استیون اسپیلبرگ با تمام وجودش ساخته، قصه واقعی مردی به اسم اسکار شیندلر رو تعریف می کنه که در میانه جنگ جهانی دوم و جنایات بی سابقه نازی ها، جون بیش از ۱۱۰۰ یهودی رو نجات داد. اگه دنبال فیلمی هستید که هم فکرتون رو درگیر کنه و هم برای همیشه تو ذهنتون بمونه، حتماً تا آخر این مقاله با من همراه باشید.
چرا «فهرست شیندلر» فراتر از یک فیلم است؟
بیایید روراست باشیم، دیدن فیلم هایی که با موضوع هولوکاست در فیلم سروکار دارن، کار راحتی نیست. صحنه ها گاهی اونقدر واقعی و دلخراشن که نفس آدم رو بند میارن. اما «فهرست شیندلر» یه جور دیگه ست. این فیلم نه تنها زشتی و بی رحمی اون دوران رو نشون می ده، بلکه برقه امید و انسانیت رو هم تو اون تاریکی غلیظ به تصویر می کشه. اسپیلبرگ با این فیلم، نه فقط یه اثر هنری، بلکه یک یادآوری تلخ و در عین حال ضروری برای نسل های آینده ساخته.
وقتی به این فکر می کنیم که کارگردانی به بزرگی اسپیلبرگ، بعد از ساختن این همه فیلم موفق و سرگرم کننده، چطور به سراغ همچین پروژه سنگینی رفته، تازه متوجه می شیم که این قضیه چقدر براش اهمیت داشته. اون خودش می گفت ساخت این فیلم براش مثل یه مأموریت شخصی بوده، مأموریتی برای ادای دین به بازماندگان و ثبت تاریخ. و نتیجه چی شد؟ یه فیلم فهرست شیندلر که واقعاً فراتر از یک سرگرمیه و برای خیلی ها حکم یه تجربه زندگی رو داره.
شناسنامه فیلم: اطلاعات ضروری
قبل از اینکه بریم سراغ جزئیات داستان و تحلیل های عمیق تر، بذارید یه نگاهی به شناسنامه این اثر ماندگار بندازیم. این اطلاعات برای هر کسی که می خواد با این فیلم آشنا بشه یا حتی بعداً در موردش تحقیق کنه، لازمه.
نام اصلی و نام های فارسی
- نام اصلی: Schindler’s List
- نام فارسی: فهرست شیندلر
سال تولید و اکران
این فیلم در سال ۱۹۹۳ ساخته و اکران شد. با اینکه سال ها از ساختش می گذره، اما هنوز هم تازه و تأثیرگذاره، انگار زمان روش اثری نذاشته.
کارگردان
بدون شک یکی از بزرگترین نام های سینما، استیون اسپیلبرگ. کارگردانی که بارها ثابت کرده هم می تونه فیلم های سرگرم کننده بسازه و هم آثار عمیق و تأمل برانگیز. فیلم فهرست شیندلر شاید مهم ترین اثر جدی کارنامه اونه.
نویسنده
فیلمنامه رو استیون زایلیان نوشته که بر اساس رمان «کشتی شیندلر» (Schindler’s Ark) اثر توماس کینلی اقتباس شده. کینلی داستان واقعی اسکار شیندلر رو توی کتابش آورده بود و زایلیان هم تونسته بود اون رو به یک فیلمنامه قدرتمند تبدیل کنه.
بازیگران اصلی
بازیگران این فیلم واقعاً بی نظیر ظاهر شدن و تونستن عمق شخصیت ها رو به بهترین شکل نشون بدن. حضور این بازیگران درجه یک، اعتبار فیلم رو چند برابر کرده.
- لیام نیسون در نقش اسکار شیندلر
- رالف فاینس در نقش آمون گوت
- بن کینگزلی در نقش ایزاک اشترن
ژانر
این فیلم رو می شه توی دسته های درام تاریخی، جنگی و بیوگرافی قرار داد. هر سه ژانر به خوبی در هم آمیخته شدن تا یه تجربه فراموش نشدنی رو خلق کنن.
مدت زمان
«فهرست شیندلر» یه فیلم طولانیه؛ ۱۹۵ دقیقه، یعنی تقریباً سه ساعت و ربع. اما باورتون نمی شه چقدر این زمان زود می گذره و شما رو میخکوب خودش می کنه.
زبان
فیلم به زبان های انگلیسی، آلمانی، لهستانی و ییدیش ساخته شده که به واقع گرایانه تر شدن فضا کمک زیادی کرده.
جوایز و افتخارات
وقتی یه فیلم اینقدر قوی باشه، طبیعیه که سیل جوایز به سمتش سرازیر بشه. فیلم فهرست شیندلر هم یکی از پرافتخارترین فیلم های تاریخه:
- ۷ جایزه اسکار، از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اقتباسی، فیلمبرداری، تدوین، موسیقی متن و طراحی هنری.
- ۳ جایزه گلدن گلوب، شامل بهترین فیلم درام، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه.
- ۷ جایزه بفتا.
- جایگاه ثابت در لیست های برترین فیلم های تاریخ سینما (مثلاً در لیست های AFI و IMDb).
این همه جایزه و تحسین نشون می ده که این فیلم چقدر از نظر فنی و هنری قویه و چقدر تونسته با مخاطبان و منتقدان ارتباط برقرار کنه.
داستان کامل فیلم فهرست شیندلر (با هشدار اسپویل)
اگه تا حالا این فیلم رو ندیدید و نمی خواید داستانش براتون لو بره، این قسمت رو رد کنید. اما اگه دوست دارید بدونید چه ماجرایی پشت این شاهکار نهفته، بریم سراغ روایتش. این داستان واقعی آدم رو حسابی تحت تاثیر قرار می ده.
آغاز جنگ و ورود شیندلر به کراکوف
داستان از جایی شروع می شه که آلمان نازی، لهستان رو اشغال می کنه و یهودی های کراکوف رو توی محله هایی به اسم گتو زندانی می کنن. تو همین شرایط، اسکار شیندلر (با بازی بی نظیر لیام نیسون) که یه کارخانه دار آلمانیه و عضو حزب نازی، با هدف پولدار شدن وارد کراکوف می شه. اون با روابط و رشوه هایی که به مقامات نازی می ده، یه کارخونه تولید ظروف مینایی راه میندازه. شیندلر برای پیشبرد کارهاش، سراغ ایتزاک اشترن (با بازی عالی بن کینگزلی) میره، یه حسابدار یهودی که تو بازار سیاه و بین جامعه یهودی ها کلی ارتباط داره. اشترن به شیندلر کمک می کنه تا کارخونه اش رو راه بندازه و نیروی کار یهودی ها رو که حاضرن با دستمزد کم کار کنن، استخدام می کنه. اما اشترن یه هدف پنهان داره: با معرفی یهودی ها به عنوان کارگر حیاتی برای جنگ، سعی می کنه جونشون رو از اردوگاه ها و اعدام نجات بده.
گسترش کارخانه و وضعیت یهودیان گتو
کم کم کارخانه شیندلر جون می گیره و گسترش پیدا می کنه. اشترن با هوشمندی تمام، یهودی های زیادی رو به عنوان کارگر ماهر به شیندلر معرفی می کنه تا اونا از گتوها نجات پیدا کنن. شیندلر هم که فعلاً فقط به فکر پول و منافع خودشه، با این کارها مشکلی نداره. وضعیت یهودی های گتو روز به روز بدتر می شه و فشار نازی ها بیشتر و بیشتر.
ظهور آمون گوت و وحشت هولوکاست
تاریکی زمانی به اوج خودش می رسه که آمون گوت (با بازی بی نظیر و وحشتناک رالف فاینس)، افسر بی رحم اس اس، وارد کراکوف می شه تا بر ساخت اردوگاه کار اجباری پلاشوف نظارت کنه. بعد از اینکه اردوگاه ساخته می شه، گوت دستور می ده گتو رو منحل کنن. این لحظه، یکی از دلخراش ترین و تکان دهنده ترین قسمت های فیلمه. هزاران یهودی به پلاشوف منتقل می شن و هزاران نفر دیگه، بی رحمانه تو خیابون ها قتل عام می شن. شیندلر، که تا اون موقع خودش رو از این جنایات دور نگه داشته بود و فقط به منافعش فکر می کرد، از دور شاهد این فاجعه ست و صحنه قتل عام، حسابی شوکه و دگرگونش می کنه.
تحول اسکار شیندلر
مهم ترین نقطه عطف داستان و تحلیل شخصیت اسکار شیندلر، همین جاست. شیندلر که تا اون موقع یه کارآفرین فرصت طلب و خوش گذران بود، با دیدن صحنه های کشتار، به خودش میاد. خصوصاً صحنه ای که دختربچه با پالتوی قرمز رو می بینه؛ یه دختربچه کوچولو با پالتویی قرمز تو دنیای سیاه وسفید فیلم که تنها نقطه رنگی و نماد معصومیت از دست رفته ست. این صحنه، دل شیندلر رو حسابی تکون می ده و جرقه های انسانیت رو تو وجودش روشن می کنه. از این به بعد، دیگه پولدار شدن تنها هدفش نیست، بلکه نجات جان آدم ها می شه اولویت اصلیش.
«کسی که یک جان را نجات دهد، گویی جهان را نجات داده است.»
مبارزه برای نجات جان ها
از اینجا به بعد، شیندلر شروع می کنه به مبارزه. اون با استفاده از نفوذ و ثروتی که جمع کرده، به گوت رشوه می ده تا بهش اجازه بده یه اردوگاه فرعی تو کارخونه خودش بسازه. این کارخونه به یه پناهگاه تبدیل می شه، جایی که یهودی ها می تونن از وحشت اردوگاه پلاشوف و سرنوشت شومشون تو آشویتس فرار کنن. شیندلر دیگه از هیچ تلاشی برای محافظت از کارگراش دریغ نمی کنه.
«فهرست شیندلر»: تهیه لیست سرنوشت ساز
با نزدیک شدن به پایان جنگ و ضعیف شدن آلمان، گوت دستور می گیره که یهودی های باقی مونده تو پلاشوف رو به اردوگاه مرگ آشویتس بفرسته. شیندلر می دونه که وقت تنگه. اون به گوت پیشنهاد می ده که کارگراش رو به یه کارخونه جدید مهمات سازی تو برونلیتس (نزدیک زادگاه خودش) منتقل کنه. گوت با اکراه و البته در ازای رشوه های بسیار سنگین، قبول می کنه. اینجا بود که شیندلر و اشترن، «فهرست شیندلر» رو تهیه می کنن؛ لیستی شامل ۱۱۰۰ نفر از یهودی هایی که قرار بود به جای آشویتس، به برونلیتس برن و از مرگ حتمی نجات پیدا کنن. این لیست، حکم سند زندگی برای اونا رو داشت.
چالش های انتقال و نجات زنان
اما ماجرا به این سادگی ها هم نیست. تو یکی از تکان دهنده ترین صحنه ها، قطار حامل زنان و دختران به اشتباه به آشویتس فرستاده می شه. شیندلر با تمام وجود تلاش می کنه و با پرداخت رشوه های کلان به رودولف هوس، فرمانده آشویتس، موفق می شه اون زن ها رو نجات بده و اونا رو به برونلیتس منتقل کنه. این اتفاق، نشون دهنده اوج از خودگذشتگی و تحول در شخصیت شیندلره.
آخرین روزهای جنگ و وداع شیندلر
تو کارخونه جدید، شیندلر شرایطی رو فراهم می کنه که یهودی ها بتونن با آرامش نسبی زندگی کنن و حتی شبات (روز مقدس یهودی ها) رو رعایت کنن. اون تمام ثروت و دارایی اش رو خرج رشوه دادن به مقامات نازی و خرید پوکه مهمات از شرکت های دیگه می کنه تا کارخونه اش عملاً هیچ سلاح قابل استفاده ای تولید نکنه. تا سال ۱۹۴۵ و تسلیم آلمان، شیندلر تمام دارایی اش رو از دست می ده. حالا که جنگ تموم شده، شیندلر به عنوان یه عضو حزب نازی و سودجو، باید از دست ارتش سرخ فرار کنه. تو صحنه وداع، کارگرها برای قدردانی، یه نامه امضاشده درباره نقش شیندلر تو نجات جونشون و یه انگشتر که روش جمله هر کس یک جان را نجات دهد، گویی جهان را نجات داده است حک شده، بهش هدیه میدن. شیندلر با دیدن این حجم از قدردانی، از اینکه نتونسته جون آدم های بیشتری رو نجات بده، غرق در اشک می شه.
پایان فیلم و سرنوشت شخصیت ها
در نهایت، آمون گوت به جرم جنایات علیه بشریت دستگیر و اعدام می شه. شیندلر و همسرش به عنوان «صالحان میان ملت ها» شناخته می شن و در باغ صالحان اورشلیم به یادش درختی کاشته می شه. فیلم با صحنه ای تأثیرگذار به پایان می رسه که بازماندگان واقعی «شیندلرجودن» (یهودیان نجات یافته توسط شیندلر) به همراه بازیگران فیلم، سنگ هایی رو بر مزار اسکار شیندلر می ذارن و لیام نیسون هم دو شاخه گل رز روی قبرش قرار می ده. این صحنه واقعاً قلب آدم رو به درد میاره و نشون می ده که این داستان فقط یه فیلم نیست، بلکه بخشی از تاریخ و زندگی واقعی آدم هاست.
نقد و بررسی عمیق فیلم فهرست شیندلر
حالا که داستان رو می دونیم، وقتشه که نگاهی عمیق تر به جنبه های هنری و فنی این فیلم بندازیم. «فهرست شیندلر» پر از جزئیاته که باعث شده نه تنها از نظر داستانی، بلکه از نظر سینمایی هم یک شاهکار باشه.
کارگردانی استیون اسپیلبرگ
استیون اسپیلبرگ اینجا واقعاً سنگ تموم گذاشته. انتخاب فیلمبرداری سیاه وسفید، یکی از مهم ترین و جسورانه ترین تصمیماتش بود. این کار باعث شد که فیلم واقع گرایانه تر به نظر بیاد و از حس سرگرم کننده بودن فاصله بگیره. سیاه وسفید بودن به مخاطب اجازه نمی ده که از طریق رنگ ها، از وحشت فاصله بگیره و مستقیماً با واقعیت تلخ روبرو می شه.
یکی دیگه از نبوغ های اسپیلبرگ، استفاده از عناصر رنگی نمادین بود، مثل همون پالتوی قرمز دختربچه. این نقطه رنگی کوچک در دریای سیاه وسفید، نمادی از معصومیت، زندگی و در نهایت فاجعه ای انسانیه که هیچکس نمی تونه فراموشش کنه. اسپیلبرگ با رویکرد مستندگونه و تأکید بر جزئیات تاریخی، کاری کرده که مخاطب حس کنه داره یه برش واقعی از تاریخ رو تماشا می کنه، نه یه فیلم داستانی صرف. توانایی اسپیلبرگ در نمایش ابعاد انسانی در دل فاجعه ای به این بزرگی، واقعاً مثال زدنیه.
بازی های درخشان
انتخاب بازیگرها برای این فیلم، دقیقاً سر جای خودشون بود. هر کدوم از اونا تونستن شخصیت ها رو به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشن.
- لیام نیسون (اسکار شیندلر): نیسون سیر تحول شخصیت اسکار شیندلر رو از یه فرصت طلب پول پرست تا یه قهرمان از خود گذشته، به بهترین شکل نشون می ده. بازی اون اونقدر با جزئیات و باورپذیره که مخاطب رو کاملاً با خودش همراه می کنه. تماشای این تغییر، یکی از قوی ترین جنبه های فیلمه.
- رالف فاینس (آمون گوت): رالف فاینس نقش آمون گوت رو طوری بازی کرده که بی رحمی مطلق و پیچیدگی های یک شخصیت پلید رو تا عمق وجود حس می کنیم. حضورش تو فیلم، نفس رو تو سینه حبس می کنه و واقعاً ازش متنفر می شید. این نشون دهنده قدرت بازی اوست.
- بن کینگزلی (ایزاک اشترن): بن کینگزلی در نقش ایزاک اشترن، نماد مقاومت، هوشمندی و شرافت تو اون دوران تاریکه. اون هم با بازی ظریف و دقیقش، به عمق داستان اضافه می کنه.
فیلمبرداری یانوش کامینسکی و نقش آن در فضاسازی
یانوش کامینسکی، مدیر فیلمبرداری خلاق و همکار همیشگی اسپیلبرگ، با فیلمبرداری فهرست شیندلر کار فوق العاده ای کرده. تاکید بر کنتراست سیاه وسفید، عمق میدان و خلق اتمسفری سرد و خشن اما در عین حال با ظرافت های انسانی، باعث شده که فیلم از نظر بصری هم یه شاهکار باشه. دوربین کامینسکی به خوبی تونسته حس وحشت و امید رو تو صحنه های شلوغ و دراماتیک منتقل کنه.
موسیقی متن جان ویلیامز
مگه می شه حرف از فیلم فهرست شیندلر زد و از موسیقی متن فهرست شیندلر حرفی نزد؟ جان ویلیامز، آهنگساز افسانه ای، یه ملودی ماندگار برای ویولن (که ایتساک پرلمان نواخته) خلق کرده که هر بار شنیدنش، مو به تن آدم سیخ می کنه و احساسات رو حسابی برانگیخته می کنه. استفاده از قطعات تاریخی و مذهبی مثل «یکشنبه غم انگیز» و تانگو «Por una Cabeza» هم به غنای موسیقایی فیلم اضافه کرده. این موسیقی، قلب تپنده فیلمه.
«قدرت یعنی این که همیشه دلیلی برای کشتن داشته باشیم، اما اقدام بهش نکنیم.»
پیام ها و مضامین اصلی
«فهرست شیندلر» پر از پیام ها و مضامین عمیق انسانیه که تو هر لحظه از فیلم خودشون رو نشون می دن:
- قدرت انتخاب فردی در شرایط غیرانسانی: فیلم نشون می ده حتی تو بدترین شرایط، یه نفر می تونه انتخاب کنه که کدوم طرف باشه؛ طرف انسانیت یا توحش.
- نبرد بین انسانیت و توحش: این فیلم یه کشمکش دائمی بین خوبی و بدی، امید و ناامیدی رو به تصویر می کشه و یادآور می شه که توحش چقدر می تونه نزدیک باشه.
- اهمیت یادآوری هولوکاست و فاجعه های بشری: این فیلم یک سند مهمه که اجازه نمی ده فجایعی مثل هولوکاست فراموش بشن و تکرار بشن.
- پیمودن راه رستگاری و از خودگذشتگی: مهم ترین پیام، مسیر رستگاری اسکار شیندلر از یه آدم فرصت طلب به یه ناجیه که برای نجات جان آدم ها، همه چیزش رو فدا می کنه.
فهرست شیندلر؛ چرا باید این فیلم را دید؟ (اهمیت و میراث)
شاید بعد از خوندن این همه جزئیات، این سوال براتون پیش بیاد که چرا اصلاً باید این فیلم طولانی و دردناک رو دید؟ جوابش خیلی ساده ست: چون بعضی فیلم ها فراتر از سرگرمی هستن، اونا بخشی از تجربه بشری رو به ما نشون می دن.
گواه تاریخ
«فهرست شیندلر» فقط یه داستان نیست، یه گواه قویه از یکی از تاریک ترین دوران های بشریت. این فیلم درباره جنگ جهانی دوم، به مستندسازی و یادآوری هولوکاست کمک می کنه تا نسل های آینده هم بدونن چه اتفاقی افتاده و جلوی تکرار همچین فجایعی گرفته بشه. دیدن این فیلم، مثل ورق زدن صفحات مهمی از تاریخ بشریه.
تجربه عمیق احساسی
کمتر فیلمی می تونه مثل «فهرست شیندلر» مخاطب رو تا این حد تحت تاثیر قرار بده. شما با شخصیت ها همذات پنداری می کنید، از جنایات وحشت زده می شید و از انسانیت اسکار شیندلر الهام می گیرید. این فیلم یه تجربه احساسی کامله که شما رو حسابی تکون می ده.
درس های انسانیت
داستان اسکار شیندلر الهام بخشه. اون نشون می ده که حتی یک نفر، با یک تصمیم درست و از خودگذشتگی، می تونه تفاوت بزرگی ایجاد کنه و جون هزاران نفر رو نجات بده. این فیلم به ما یادآوری می کنه که انسانیت و امید، همیشه هستن، حتی تو تاریک ترین لحظه ها.
جایگاه در سینما
این فیلم استانداردهای جدیدی رو برای فیلم های تاریخی و درام تعریف کرد. از نظر کارگردانی، بازیگری، فیلمبرداری و موسیقی، «فهرست شیندلر» یه شاهکار تمام عیاره که جایگاهش تو تاریخ سینما کاملاً تثبیت شده. این فیلم، نقطه عطفی تو کارنامه اسپیلبرگ و ژانر درام تاریخی محسوب می شه.
تأثیر آموزشی
«فهرست شیندلر» فقط برای سینمادوست ها نیست. این فیلم به خاطر اهمیت تاریخیش، تو خیلی از برنامه های درسی و آموزشی برای فهم بهتر هولوکاست استفاده می شه. دیدن فیلم می تونه درکی عمیق تر و انسانی تر از این واقعه تاریخی به آدم بده.
نکات جالب و کمتر شنیده شده درباره فیلم
حالا که تا اینجا اومدید، بد نیست چند تا نکته جالب و شاید کمتر شنیده شده درباره این فیلم رو هم بهتون بگم که شاید براتون جذاب باشه:
- تعلل اسپیلبرگ: اسپیلبرگ سال ها در مورد ساخت این فیلم تردید داشت. اون حس می کرد برای ساخت همچین پروژه سنگینی هنوز آماده نیست و حتی می خواست کارگردانی رو به مارتین اسکورسیزی یا رومن پولانسکی واگذار کنه، اما سیدنی شینبرگ (مدیر اجرایی یونیورسال) اصرار داشت که این کار رو فقط خود اسپیلبرگ باید انجام بده.
- حضور بازماندگان واقعی: تو صحنه های پایانی فیلم که بازماندگان واقعی روی قبر شیندلر سنگ می گذارن، خیلی از همون افرادی هستن که اسکار شیندلر نجاتشون داده بود. این صحنه به فیلم عمق و اعتبار بی نظیری بخشیده.
- پالتوی قرمز دختربچه: انتخاب رنگ قرمز برای پالتوی اون دختربچه، عمداً توسط اسپیلبرگ انجام شد. این رنگ در دنیای سیاه وسفید فیلم، نه تنها نماد معصومیت و زندگی از دست رفته ست، بلکه به نوعی نماد خون و شرمساری هم هست که هیچکس نمی تونه نادیده اش بگیره.
- چالش بازیگران: لیام نیسون برای نقش اسکار شیندلر، حسابی تحقیق و مطالعه کرده بود و حتی با همسر واقعی شیندلر ملاقات کرد. رالف فاینس هم برای نقش آمون گوت، مجبور بود ۱۵ کیلو وزن اضافه کنه و در طول فیلمبرداری از خودش فاصله بگیره تا بتونه این نقش منفی رو باورپذیر کنه.
- موسیقی تأثیرگذار: اسپیلبرگ در ابتدا از جان ویلیامز خواست که برای این فیلم آهنگسازی نکنه، چون حس می کرد این فیلم فراتر از موسیقیه. اما ویلیامز در پاسخ گفت: بله استیون، اما بدون موسیقی نمی تونم کار کنم! و نتیجه اش شد یکی از بهترین موسیقی متن های تاریخ سینما.
نتیجه گیری: میراث جاودانه «فهرست شیندلر»
«فهرست شیندلر» یه فیلمی نیست که بشه راحت از کنارش گذشت. این اثر سینمای استیون اسپیلبرگ یک شاهکار هنری، یک سند تاریخی و یک درس انسانیه. این فیلم به ما یادآوری می کنه که تو تاریک ترین لحظات تاریخ هم، نور امید و انسانیت می تونه بدرخشه. اسکار شیندلر، با انتخاب های شجاعانه اش، نه تنها جون هزاران نفر رو نجات داد، بلکه نامش رو برای همیشه تو تاریخ جاودانه کرد.
اگه تا حالا فیلم فهرست شیندلر رو ندیدید، ازتون دعوت می کنم که حتماً این تجربه رو به خودتون هدیه بدید. شاید دیدنش سخت باشه، اما مطمئن باشید تأثیری که روشما می ذاره، تا مدت ها تو ذهنتون باقی می مونه و شاید نگاهتون رو به زندگی و انسانیت تغییر بده. «فهرست شیندلر» یک فیلم ضروریه که هر کسی باید حداقل یک بار تو زندگی اش ببینه تا قدرت انتخاب و ارزش واقعی یک زندگی رو درک کنه.