شرایط گرفتن بچه از پرورشگاه برای افرادی که بچه دارند

به گزارش خبرنگار رفاه و خانواده گروه جامعه خبرگزاری آنا، فرزندخواندگی عبارت است از اعطای سرپرستی کودکان بدون سرپرست شناخته شده تحت سرپرستی سازمان بهزیستی به خانواده های متقاضی که واجدالشرایط قانون جاری حمایت از کودکان بی سرپرست باشند.

فرزندخواندگی در صورتی که به رسمیت شناخته شده باشد قرابت ایجاد می کند البته این قرابت حقوقی است، یعنی یک رابطه مصنوعی پدر-فرزندی و مادر-فرزندی ایجاد می‌نماید.

امروزه با وجود این‌که مشکل ناباروری تا حدود زیادی قابل درمان است، اما باز احتمال دارد افرادی نتوانند بچه دار شوند و بخواهند کودکی را به سرپرستی قبول کنند.

این امر در قانون حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست آمده و مقررات آن مدون شده است.

شرایط عمومی متقاضیان سرپرستی

شرایط عمومی برای همه متقاضیان سرپرستی شامل انجام واجبات و ترک محرمات، دارا بودن صلاحیت اخلاقی، عقد دائم زوجین و تابعیت ایرانی است.

چه کسانی می توانند درخواست سرپرستی بدهند

زن و شوهری که پنج سال از تاریخ ازدواج آنان گذشته باشد و از این ازدواج صاحب فرزند نشده باشند، مشروط به این که حداقل یکی از آنان بیش از سی سال سن داشته باشد.

زن و شوهر دارای فرزند مشروط بر این که حداقل یکی از آنان بیش از سی سال سن داشته باشد.

دختران و زنان بدون شوهر، در صورتی که حداقل سی سال سن داشته باشند.

چنانچه درخواست کنندگان سرپرستی از بستگان کودک یا نوجوان باشند، دادگاه با اخذ نظر سازمان و با رعایت مصلحت کودک و نوجوان می تواند آنان را از برخی شرایط مقرر در این ماده مستثنی نماید.

اولویت در پذیرش سرپرستی

اولویت در پذیرش سرپرستی به ترتیب با زن و شوهر بدون فرزند، سپس زنان و دختران بدون شوهر فاقد فرزند و در نهایت زن و شوهر دارای فرزند است.

درخواست کنندگان کمتر از پنجاه سال سن، نسبت به درخواست کنندگانی که پنجاه سال و بیشتر دارند، در شرایط مساوی اولویت دارند.

در مواردی که زن و شوهر درخواست کننده سرپرستی باشند، درخواست باید به طور مشترک از طرف آنان تنظیم و ارائه گردد.

شرایط درخواست کنندگان سرپرستی کودک

تقیّد به انجام واجبات و ترک محرمات

عدم محکومیت جزایی مؤثر با رعایت موارد مقرر در قانون مجازات اسلامی

تمکن مالی

عدم حجر

سلامت جسمی و روانی لازم و توانایی عملی برای نگهداری و تربیت کودکان و نوجوانان تحت سرپرستی

نداشتن اعتیاد به مواد مخدر، مواد روانگردان و الکل

صلاحیت اخلاقی

عدم ابتلاء به بیماری های واگیر و یا صعب العلاج

اعتقاد به یکی از ادیان مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

روند قانونی گرفتن بچه از پرورشگاه

تقاضای درخواست کنندگان سرپرستی باید به سازمان بهزیستی ارائه و سازمان ملزم است حداکثر پس از دو ماه نسبت به اعلام نظر کارشناسی آن را به دادگاه صالح تقدیم نماید. دادگاه ابتدا باید شرایط قانونی را احراز نموده وبا توجه به نظریه سازمان بهزیستی قرار سرپرستی آزمایشی شش ماهه صادرکند. این قرار در صورت زوال شرایط مقرر قابل فسخ خواهد بود.

شرایط صدور حکم سرپرستی

یکی از شرایط صدور حکم سرپرستی این است که درخواست کننده سرپرستی باید بخشـی از اموال یا حقوق خـود را به کودک یا نوجـوان تحت سرپرستی تملیک کند.

تشخیص نوع و میزان مال یا حقوق مزبور نیز با دادگاه است.

انتهای پیام/۴۱۶۱


به گزارش ایمنا، روزنامه شرق نوشت: خانواده‌های مشتاق، با هدیه‌های در دست برای بردن دخترکان و پسرکانی که به دنبال تکیه گاه می‌گردند، به مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست می‌روند و برایشان مادر می‌شوند و پدر. اما در این میان بچه‌هایی هم هستند که شانس کمتری برای خانواده دار شدن دارند؛ بچه‌هایی که گاهی تا ابد پشت پنجره شیرخوارگاه و بعدها مراکز نگهداری نوجوانان منتظر کسی می‌مانند که دوستشان داشته باشد. در میان این دسته، کودکان معلول یا دارای بیماری خاص بیشتر دیده می‌شوند. هرچند خانواده‌هایی هستند که به قول خودشان به بچه‌ها به عنوان میوه نگاه نمی‌کنند که درشت‌تر و بهترش را جدا کنند. ۱۷ اردیبهشت روز حمایت کودکان متأثر از اچ آی وی (ایدز) است؛ بچه‌هایی که اچ آی وی مثبت دارند و خانواده خود را یا بر اثر بیماری ناشی از اچ آی وی از دست داده‌اند یا در بیمارستان درست پس از تولد رها شده‌اند. در روز ۱۷ اردیبهشت میهمان سازمان احیای ارزش‌ها بودیم؛ مرکزی که به زنان اچ آی وی مثبت خدمات ارائه می‌کند و اولین هات لاین مشاوره اچ آی وی در کشور را راه اندازی کرده است. حالا هشت کودک تحت پوشش این مرکز و مبتلا به اچ آی وی هستند؛ بچه‌هایی که اگر داروی مورد نیاز این ویروس را مصرف کنند، می‌توانند تا ابد شبیه بچه‌های عادی برای پدر و مادرخوانده شأن فرزندی کنند. این گزارش روایتی از سه خانواده است که بچه‌های مثبت را به سرپرستی گرفته‌اند؛ بچه‌هایی که حالا جزئی از خانواده هستند و در خانه‌ای زندگی می‌کنند که خبری از انگ و تبعیض در آنجا نیست.

روایت اول؛ مریم و مامان نیاز

نیاز ۱۲ ساله است. ۱۲ سال پیش، در یک روز زمستانی، تلفن مریم زنگ می‌خورد. آن زمان ۲۵ ساله بود و به یک مرکز خیریه حمایتی مشاوره می‌داد. از مریم می‌خواهند اگر برایش مقدور است، سری به بیمارستان کودکان بزند و از کودکی یک ماهه که نیاز به همراه دارد، نگهداری کند؛ کودکی که اعتیاد دارد و مادر و پدرش هم اعتیاد دارند و فرزند را نمی‌خواهند.

مریم همانطور که عکس‌های تولد نیاز را نشانمان می‌دهد، می‌گوید: «به بیمارستان که رفتم با یک بچه تپل و بامزه که تندتند نفس می‌کشید، مواجه شدم. توی دستگاه بود و مدام خواب. شیشه شیر را که در دهانش می‌گذاشتند، می‌بلعید و دوباره به خواب می‌رفت. یک ماه تمام من و مادرم یک شب در میان مراقبش بودیم. دختر کوچولو خواهان زیادی داشت و خانواده‌های زیادی برای بردنش داوطلب شده بودند. من و مادرم مدام به هم نگاه می‌کردیم و از آرزوهایمان می‌گفتیم. من تک فرزند بودم و خانه ما همیشه خلوت بود و پدر و مادرم از اینکه فرزند دیگری ندارند، گله می‌کردند». مریم می‌گوید وقتی اعتیاد از جان نیاز کنده شد، روی یکی از انگشتانش زخمی پدید آمد که خوب نمی‌شد. عفونی بودن زخم احتمال ابتلای کودک به اچ آی وی را زیاد کرد، اما آن قدر کوچک بود که آزمایش‌ها مثبت نمی‌شد و صرفاً مشکوک بود. آرام آرام خانواده داوطلبان از دور و بر نیاز رفتند و ابتلایش به ویروس قطعی شد. حالا خانواده سه نفره ما مانده بود و نیاز کوچولو. مادرم گریه می‌کرد که دلش نمی‌خواهد نوزادی را که آن قدر برایش زحمت کشیده، به شیرخوارگاه بفرستد. پزشکان بیمارستان به پدرم گفتند از چند پزشک عفونی مشاوره بگیرد و اگر مطمئن شد نیاز را به خانه ببریم. پدرم با خانم دکتر مینو محرز صحبت کرد و محرز به ما اطمینان داد نیاز خطری برای ما ندارد و در صورتی که دارو را به صورت منظم بگیرد، دیگر ناقل نخواهد بود. کمتر از یک ماه طول کشید که نیاز را به خانه آوردند و شد خواهر کوچک مریم.

حالا نیاز ۱۲ ساله است. در پنج سالگی به او گفته‌اند که فرزند زیستی خانواده نیست. به آنها نگاه کرده و تا چند روز در بهت به سر برده است. حالا نیاز می‌داند مادرش بر اثر اعتیاد از دنیا رفته، اما هنوز نمی‌داند حمل کننده ویروسی است که آدم‌ها از آن می‌ترسند.

مریم می‌گوید: «دارویی که مبتلایان به اچ آی وی مصرف می‌کنند، PEP نام دارد و به صورت رایگان در اختیار خانواده‌ها قرار می‌گیرد. حالا بدن نیاز به شدت قوی است و شمارش ویروس در بدنش صفر شده. این یعنی وقتی نیاز آزمایش می‌دهد، اچ آی وی منفی است و دیگر ناقل نیست و تنها حمل کننده این ویروس است».

از مریم می‌پرسم که آیا نیاز می‌داند که حمل کننده ویروس است؟ مریم پاسخ می‌دهد: «ما حالا در مرحله‌ای هستیم که در تلاشیم او را با این واقعیت روبه‌رو کنیم. بزرگ‌تر که شد، مدام می‌گفت چرا دارو می خورم؟ چون داروی PEP چربی خون را بالا می‌برد، به او گفتیم چربی خون دارد. اما بزرگ‌تر که شد، دیگر زیر بار این داستان نمی‌رفت. کم کم به او گفتیم که یک ویروسی در بدنش هست که به کسی آسیب نمی رساند».

ارتباط مریم و نیاز با مؤسسه احیای ارزش‌ها از جایی شکل گرفت که به دنبال دندان پزشکی برای نیاز می‌گشتند. مریم می‌گوید: «به گفته پزشکان هیچکس به جز خانواده لزومی ندارد که از ماجرای نیاز باخبر باشند. چون نیاز خطری برای کسی ندارد و مراجعه‌اش به دندان پزشکی هم خطرناک نیست. اما ما به خاطر مسئولیت اجتماعی، به دندان پزشکان دراین باره می‌گفتیم و آنها از پذیرش نیاز سر باز می‌زدند. کم کم از طریق پزشکان به این مؤسسه رسیدیم تا بتوانیم یک دندان پزشک برای دخترمان پیدا کنیم. دختری که اگر یک روز نباشد نفس کشیدن برایمان سخت می‌شود».

روایت دوم / رادین و سروین و مامان و بابا

نام پدر رضاست، او کارمند بانک است و ساکن تهران. دو فرزند چهار ساله به نام‌های سروین و رادین دارد. سروین فرزند زیستی است و رادین فرزندخوانده. فیلم‌های رادین و سروین را نشانم می‌دهد. روبه‌روی هم ایستاده‌اند و در بلندگوها آواز می‌خوانند. رادین درست مثل نیاز حالا فقط حمل کننده اچ. آی. وی است و وایرال لود ویروس در بدنش صفر است. داستان فرزندخواندگی رادین از آن داستان‌های شنیدنی است. رضا می‌گوید: «سروین هفت ماهش بود. یک دوست هم گروهی تلگرامی داشتیم که درباره اچ آی وی مشاوره می‌داد. او یک بار برایم درباره بچه‌های متأثر از اچ آی وی صحبت کرد. برایم گفت کودکی هفت ماهه که تفاوت زادروزش با سروین سه هفته بود، در شیرخوارگاه کرمان است. آن زمان وضعیت نگهداری کودکان مبتلا به ایدز به گونه‌ای بود که به خاطر ماجرای انگ و تبعیض و عدم مشاوره صحیح به مددکاران، در قرنطینه‌ای جدا از سایر کودکان نگهداری می‌شدند. برای همین بود که آنها دنبال خانواده‌ای می‌گشتند که رادین را بپذیرد. من همان شب فقط از دهانم در رفت و به همسرم گفتم، چه خوب می‌شد که بچه را خودمان می‌آوردیم. همین جمله کافی بود که همسرم دیگر رها نکند. تا چهار شب مداوم نیمه‌های شب بیدار می‌شد و با گریه می‌گفت: الان پسرم در چه وضعیتی است، نکند به او شیر ندهند». رضا و همسرش یک هفته بعد سوار هواپیما می‌شوند و ساعت ۱۰ صبح به کرمان می‌رسند. فاصله گرفتن کفالت درمانی رادین تا رسیدن به آغوش مهربان مادر تنها پنج ساعت طول می‌کشد و همان شب رادین به خانه و پیش خواهرش می‌آید. حالا چهار سال است که آنها پدر و مادر رادین هستند.

از رضا می‌پرسم که می‌خواهند درباره این فرزندخواندگی به رادین بگویند؟ رضا می‌گوید: «قطعا و حالا مقدمه چینی هم کرده‌ایم. درباره اینکه بعضی از بچه‌ها از قلب پدر و مادرها می آیند و در شکم مادر بزرگ نمی‌شوند. از وقتی این را گفته‌ایم بچه‌ها رهایمان نمی‌کنند که یک بچه دیگر از قلبمان برایشان بیاوریم». از رضا درباره این می‌پرسم که بین بچه‌ها فرق نمی‌گذارد؟ او می‌گوید: «واقعیتش این است که کار سختی است. گاهی به من می‌گویند که تو رادین را بیشتر دوست داری. بالاخره مسئولیت رادین برای ما سنگین‌تر است. اما مسئله این است که مادر زیستی رادین در هنگام بارداری شیشه و هروئین را با هم استفاده می‌کرده و رادین بیش فعال است. اما به هرحال فرزند من است. هر وقت بخواهد می‌تواند به شیراز برود و پرونده مادرش را هم بخواند. ما چیزی را از او پنهان نمی‌کنیم. اما این بچه از قلب ما آمده و عزیزترین عزیز ماست».

روایت سوم / یوسف و مامان و عرشیا

یوسف ۲۰ سال پیش، به دلیل تزریق مشترک اچ آی وی مثبت شد. همان زمان ترک کرد و حالا در تبریز قالیباف است. ۱۸ سال از ترک یوسف می‌گذرد و همان زمان عاشق صفورا شد. صفورا هم با علم به بیماری یوسف، با اینکه خودش سالم بود، با او ازدواج کرد. در مشاوره‌های پیش از ازدواج فهمید که یوسف با مصرف مرتب داروها ناقل نیست و خطری برای زندگیشان ندارد. یوسف می‌گوید: «خدا نخواست و ما بچه دار نشدیم. برای آی وی اف اقدام کردیم، گفتند که به دلیل مشکل من شدنی نیست. همان زمان نوزادی سه ماهه را به خانه آوردیم که علاوه بر مثبت بودن، توده‌ای سرطانی هم داشت. بچه در هفت ماهگی از دست رفت و بعد از آن ما عرشیا را به خانه آوردیم که آن زمان یک ماهه بود. حالا پنج ساله است و به زودی صاحب خواهر می‌شود. خواهری مثل خودش اچ آی وی مثبت که چهار ماهه است و در بهزیستی نگه داری می‌شود».

یوسف هم مثل روایت‌های پیشین می‌گوید که شمارش ویروس در بدن خودش و پسرش به صفر رسیده. صدای خنده‌های عرشیا از پشت تلفن شنیده می‌شود. او هم به زودی درباره اینکه خانواده او، زیستی نیستند به فرزندش خواهد گفت. یوسف می‌گوید: «این حق عرشیاست که بداند از کجا آمده. مادرش او را در بیمارستان رها کرده و حالا او فرزند ماست. فرزندی که از همه دنیا بیشتر دوستش داریم».

اچ آی وی با ایدز فرق می‌کند

الهه شعبانی، مدیرعامل مؤسسه احیای ارزش‌ها، در گفت‌وگو با «شرق»، درباره مسیری که کودکان متأثر از اچ آی وی-ایدز طی می‌کنند، می‌گوید: «کودکانی که با ویروس اچ آی وی زندگی می‌کنند، در صورت درمان به موقع و داشتن خانواده‌ای امن می‌توانند طول عمر طبیعی داشته باشند، می‌توانند ازدواج کنند و حتی فرزندی بدون ابتلاء به این ویروس به دنیا بیاورند! بازی این کودکان با بقیه بچه‌ها، هیچ مشکلی را به وجود نمی‌آورد و باعث انتقال این ویروس به دیگران نمی‌شود؛ چون با درمان‌های امروزی، میزان بار ویروس در بدن شأن به صفر می‌رسد و در واقع ویروسی وجود ندارد که انتقال پیدا کند! کودکان اچ آی وی مثبت، اغلب مواقع در شیرخوارگاه‌ها و مراکز نگهداری در شرایط بسیار دشواری به سر می‌برند و کیفیت زندگی آنها در شرایط بسیار نامناسب است. فرزندخواندگی کودکان اچ آی وی مثبت شرایط ساده‌ای دارد و بسیاری از خانواده‌ها و افراد در صورت تمایل می‌توانند اقدام کنند. اساساً فرزندخواندگی این کودکان بسیار ساده است و می‌شود به آنها یک زندگی واقعی بخشید».

شعبانی همچنین درباره تفاوت اچ آی وی و ایدز می‌گوید: «اول باید بدانیم که اچ آی وی و ایدز با هم متفاوت هستند. اچ آی وی معادل با ایدز نیست و خیلی‌ها ممکن است ویروس اچ آی وی را داشته باشند و هیچ وقت به خاطر سبک زندگی سالم، و مصرف به موقع دارو وارد مرحله ایدز نشوند. خیلی وقت‌ها می‌گویند طرف ایدز دارد؛ ولی ایدز اصلاً معنایش چیز دیگری است». او در ادامه گفت: «تلاش ما این است که بگوییم افرادی که با ویروس اچ آی وی زندگی می‌کنند نه مبتلا به اچ آی وی! چون به دلیل مصرف دارو بار ویروسی پایین و سیستم ایمنی قوی دارند، بیمار تلقی نمی‌شوند و تنها ویروس در بدن شأن وجود دارد. حالا ۲۱ سال است که هدف مؤسسه احیای ارزش‌ها حمایت از خانواده‌های آسیب دیده است؛ اما به دلیل اهمیت موضوع خانواده‌های دارای اچ آی وی و برای پیشگیری از اچ آی وی علاوه بر حمایت از زنان و کودکان اچ آی وی مثبت، در این زمینه به نهادهای مختلف هم آموزش می‌دهیم و این آموزش‌ها کاملاً رایگان است. همچنین ما در مرکز به صورت رایگان آزمایش اچ آی وی با راپید تست (تست سریع) انجام می‌دهیم و کسانی که به هر دلیلی احساس نیاز به این تست می‌کنند، می‌توانند به صورت رایگان و محرمانه از این خدمات بهره مند شوند».

بچه‌های منتظر

سعید بابایی، مسئول دفتر امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور است. او در گفت‌وگویی با «شرق»، درباره روند به سرپرستی گرفتن کودکان یتیم متأثر از ایدز و همچنین نحوه نگهداری از آنها می‌گوید: «بچه های اچ آی وی مثبت در بین کودکان تحت سرپرستی بهزیستی در تهران و شهرهای دیگر وجود دارند و ترجیح می‌دهم درباره تعداد این کودکان نگویم؛ اما محدوده سنی آنها در حال حاضر بین دو تا ۱۴ سال است. بحث فرزندخواندگی این بچه‌ها مثل دیگر بچه‌ها انجام می‌شود. کارکنان شیرخوارگاه‌ها و دیگر مراکز ما که قرار است از این کودکان نگهداری کنند، نسبت به شرایط این کودکان آگاه هستند و می‌دانند چگونه باید به این کودکان در کنترل بیماری کمک کنند. در حال حاضر این بچه‌ها در کنار سایر کودکان ما زندگی می‌کنند و شرایط خاص آنها به دیگر کودکان توضیح داده می‌شود». او در ادامه افزود: «بحث فرزندخواندگی بچه‌های با نیازهای ویژه مسئله مهمی است. در سال‌های گذشته خانواده‌هایی داشته‌ایم که این فرزندان را به سرپرستی پذیرفته‌اند؛ اما به پررنگ شدن این مسئله در جامعه نیاز داریم. درباره بچه‌های دارای شرایط عادی، متقاضیان زیادی وجود دارد، همین حالا در سامانه فرزندخواندگی، بیش از ۱۴ هزار خانواده متقاضی هستند که همه حائز شرایط فرزندخواندگی نیستند و نهایتاً دو هزار فرزند در سال به فرزندخواندگی پذیرفته می‌شوند؛ ولی بچه‌هایی هستند که می‌توانند بحث فرزندخواندگی را تسهیل کنند. یکی از این جامعه هدف‌ها، بچه‌های اچ آی وی مثبت هستند که اگر فرهنگ سازی در زمینه آنها صورت بگیرد، می‌توانند صاحب خانواده باشند».

هرچند پذیرش بچه‌های اچ آی وی مثبت هنوز در نظر خانواده‌های زیادی سخت به نظر می‌رسد؛ اما جست‌وجویی ساده درباره زندگی این کودکان می‌تواند زندگی کودکان زیادی را تغییر بدهد. بچه‌هایی که گناهی در سرنوشتشان ندارند و نیازمند آغوشی هستند که از آنها نترسد. این بچه‌ها ترسناک نیستند، آنها را در جامعه بپذیریم.

پ.ن: در این گزارش برای حفظ امنیت روانی خانواده‌هایی که روایت‌های خود را در اختیار «شرق» قرار دادند، نام و محل زندگی آنها تغییر داده شده است.

کد خبر 493841


گروه خانواده؛ زهره سعیدی: فرزندخوانده کسی است که دیگری (غیر از پدر و مادر واقعی) او را به فرزندی پذیرفته باشد. بر اساس فرزندخواندگی، رابطه خاصی میان فرزندخوانده و پدرخوانده و مادرخوانده به وجود می‌آید. در اصطلاح فقهی، فرزندخواندگی این است که شخص بر اساس ادعا و بدون دلیلی برای اثبات فرزندی، فرزند دیگری را فرزند واقعی خود بگیرد؛ چه این فرزند، نسبتش با والدینش ناشناخته باشد، مانند بچه سرراهی یا معلوم باشد، مثل بچه یتیم.   نزول آیاتی درباره فرزندخواندگی، نشان می‌دهد که در عصر نزول قرآن نیز فرزندخواندگی رواج داشته است.

قرآن، در دو جا با جمله «شاید به ما سودی برساند یا او را به فرزندی بپذیریم» به سابقه این موضوع در پیش از اسلام اشاره می‌کند. مورد اول آیه نهم سوره قصص است؛ هنگامی که حضرت موسی را از آب گرفتند همسر فرعون (آسیه) این جمله را درباره موسی می‌گوید. مورد دوم آیه ۲۱ سوره یوسف است؛ وقتی که عزیز مصر یوسف را خرید، به همسرش زلیخا این جمله را درباره یوسف می‌گوید.

در ایران نیز براساس قانون و لوایح آن بحث فرزندخواندگی با احکام شرعی و و بررسی ویژگی زن و مرد و همسران صورت می گیرد و این اتفاق از سوی سازمان بهزیستی رقم می خورد. با توجه به آمار ناباروری بیش از ۲۵ درصد زوجین در ایران خیلی از مردم تمایل به گرفتن فرزند از بهزیستی دارند که البته عدم آگاهی با آگاهی نادرست درباره آن آنها را دچار مشکل می کند همینطور ذهنیت نادرست خیلی از خانواده ها اجازه چنین کاری را به زوجین نمی دهد.

در ارتباط با مراحل، راه ها و موانع گرفتن فرزند از بهزیستی و سوالاتی که عموم مردم در این رابطه دارند با سعید بابایی مدیرکل دفتر امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور به گفت وگو نشستیم که در ادامه می خوانیم: 

*لطفا در ابتدا درباره مراحل گرفتن فرزند از بهزیستی از ثبت نام تا دریافت فرزند برایمان بگویید؟

ابتدا زوجین می بایست در سامانه ملی فرزندخواندگی به آدرس http://adoption.behzisti.net ثبت نام کنند. در ثبت نام باید مدارک مورد نیاز در سامانه آپلود شود. بهتر است متقاضیان از قبل مدارک را آماده داشته باشند و مدارک را با کیفیت مطلوب از روی اصل سند درخواستی بارگزاری کنند و سپس پیامکی به متقاضی مبنی بر دریافت کد مربوطه توسط متقاضیان ارسال می شود.

مدارک مورد نظر شامل ۱.تصویر کلیه صفحات شناسنامه ایرانی متقاضیان

۲.تصویر کارت ملی متقاضیان

۳.تصویر کارت پایان خدمت یا کارت معافیت از خدمت (برای آقایان)

۴.تصویر سند ازدواج زوجین متقاضی

۵.تصویر آخرین مدرک تحصیلی متقاضیان

۶.تصویر سند مالکیت یا مبایعه‌ نامه منزل یا اجاره‌ نامه

۷.اصل یا تصویر گواهی مربوط اشتغال به کار یا تعیین میزان تقریبی درآمد متقاضیان مانند حکم کارگزینی، فیش حقوقی، پروانه کسب و …

۸.تصویر مدارک بیمه پایه اجتماعی

۹.اصل گواهی پزشک متخصص زنان و زایمان مبنی بر عدم امکان بچه‌دار شدن (برای زوجین فاقد فرزندی که پنج سال از ازدواج آنان گذشته باشد و بخواهند از اولویت اول برخوردار شوند. البته متعاقباً متقاضیان مذکور در این خصوص باید از پزشکی قانونی نیز گواهی دریافت کنند) – توجه کنید که تصویر مدارک فوق باید خوانا باشد و بعد از اعلام بهزیستی باید در یکی از دفاتر اسناد رسمی توسط شما برابر اصل شود.

۳. مصاحبه و بازدید مددکاری اولیه که در صورت تایید ابتدایی خانواده باید منتظر باشد تا کودک واجد شرایط واگذاری در استان یافت شود. این فاصله زمانی شاید همان نکته اصلی باشد که عوامل مختلفی دارد که جلوتر عرض خواهم کرد.

۴. بعد از پیدا شدن کودکی که اجازه واگذاری را داشته باشد، متقاضیان باید به روان شناس معتمد سازمان مراجعه کنند تا تاییدیه وی را اخذ کنند. همچنین گواهی های عدم اعتیاد و عدم سوء پیشینه در این مرحله اخذ می شود.

۵. طبیعتا دیدارهایی بین متقاضیان و کودک انجام می شود تا پذیرش طرفین مورد ارزیابی قرار گیرد. در برخی موارد در صورت عدم تعامل مناسب بین آنها تا ۳ کودک نیز به خانواده پیشنهاد می شود.

۶. در صورت نهایی شدن گرفتن فرزند دوره ۶ ماهه موقتی حکم قاضی صادر می شود و پس از تایید کارشناسان بهزیستی این حکم به حکم قطعی تبدیل می شود.

* سئوال عموم مردم این است که چرا با وجود این همه کودک، بهزیستی کودک را تحویل متقاضیان فرزندپذیری نمی‌دهد؟

این پرسش شما پاسخ های ساده ای دارد: نخست این که بهزیستی متولی تامین کودک برای فرزندپذیران نیست. کودکی باید باشد که بشود او را به متقاضیان حائز شرایط واگذار کرد. در ضمن بی سرپرست بودن یا بدسرپرست بودن کودک باید مورد تایید مقام قضایی قرار گیرد. این پروسه‌ای است که باعث می شود همیشه صف متقاضیان طولانی باشد.

مورد دیگر احراز شرایط خانواده فرزندپذیر است. صلاحیت های این خانواده باید برای بهزیستی و دادگاه مورد تایید قرار گیرد. این کودکان امانتی هستند که باید به بهترین خانواده‌ای که می تواند آینده آنان را تامین کند سپرده شود. البته این بهترین آینده الزاما مالی نیست و شرایط فرهنگی و اجتماعی خانواده متقاضیان نیز مورد توجه جدی قرار می گیرد. ممکن است گاهی با برگزاری یک جلسه تایید روان شناس حاصل شود اما ممکن است در بعضی موارد نیاز به جلسات بیشتری در این زمینه باشد.

* به نظر شما چرا عده ای الان معترض هستند که فرایند اداری و بوروکراتیک گرفتن فرزند برای برخی سهل و برخی سخت است آیا در این بین پارتی بازی معنا دارد؟

سازمان در تایید صلاحیت خانواده های متقاضی نباید ذره ای کوتاه بیاید. اگر کوتاه بیاید خیانت در حق این کودکان معصوم است که برخی هایشان بالاخره یک بار در زندگی سختی کشیده اند و نباید بار دیگر این اتفاق برایشان تکرار شود. از سخت ترین تجربه برای این کودکان فسخ فرزندخواندگی است. برخی خانواده ها که به هر علتی با احساس پیش می آیند و بعد تاب شنیدن حرف اطرافیان را ندارند یا دلشان را می زند، بزرگ ترین لطمه را به کودک وارد می کنند. برای همین باید از ابتدا دقیق بررسی شوند. فسخ فرزندخواندگی به مرور سال ها کمتر شده است اما یک موردش هم زیاد است چون ضربه بزرگی به کودک وارد می کند و متاسفانه شاهد این اثر نامطلوب روی کودک هستیم.

از اردیبهشت ماه امسال سامانه ملی فرزندخواندگی راه اندازی شده و کاملا شفاف روند فرزندخواندگی توسط استان ها قابل ارزیابی و رصد است. درصد خطا صفر نبوده است اما با این سامانه به صفر میل می کند. یکی از مواردی که ممکن است برخی خانواده ها فرض کنند پارتی بازی به قول معروف صورت گرفته، این است که نمی دانند شرایط هر خانواده با خانواده دیگر متفاوت است. برای مثال عرض کنم ممکن است خانواده ای در استانش ۴سال منتظر نوزاد دختر باشد و این اتفاق نیفتد اما خانواده ای دیگر با قبول پذیرش سرپرستی پسری ۶ ساله یا کودکی دارای معلولیت یا بیماری خاص در مدت کوتاهی به انتهای مسیر برسد. خلاصه این که شرایط هر مورد با مورد دیگر متفاوت است.

با این حال اگر خانواده ها موردی داشتند که احساس اجحافی داشتند می توانند از بخش پرسش و پاسخ سامانه فرزندخواندگی یا از طریق سامانه دیدبان سازمان بهزیستی با شماره تماس ۱۴۸۲ این مورد را باستاد کشوری مطرح نمایند.

* چه خانواده های می توانند و چه خانواده های نمی توانند فرزند بگیرند؟

گروه‌های ذیل می‌توانند متقاضی سرپرستی از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی باشند: ۱.زن و شوهر بدون فرزند ۲.دختران و زنان بدون شوهر۳.زن و شوهر دارای فرزند.

موارد فوق بر اساس اولویت است و تا زمانی که خانواده های بدون فرزند دارای صلاحیت متقاضی وجود داشته باشند، فرزندخواندگی به اولویت های ۲ و ۳ نمی رسد. مگر آن که متقاضی کودکان با سن بالاتر یا کودکان دارای معلولیت یا بیماری خاص باشند که البته در سال های اخیر میزان این متقاضیان افزایش یافته است.  ضمنا خانواده هایی که در جلسات مشاوره حائز صلاحیت شناخته نشوند یا از منظر مددکاری و گواهی سوء پیشینه یا اعتیاد و… مورد تایید قرار نگیرند نیز از فهرست متقاضیان خارج می شوند.

* در ایام کرونا شنیدیم که همه فرایند ثبت تا مراحل دیگر اینترنتی شده در این زمینه آیا همه زیرساخت ها فراهم است؟ چون خیلی ها الان معترض اند که روند بررسی ها کند شده یا اصلا امسال پیش نرفته است.

بله ثبت نام بر اساس سایت اینترنتی است و نوبت دهی بر آن اساس صورت می پذیرد اما در جریان این نیز باید بود که همان طور که بالاتر عرض کردم صف تابعی از تعداد کودکانی است که واجد شرایط واگذاری هستند که این امر از عهده بهزیستی خارج است.

* یک روند عادی گرفتن فرزند از بهزیستی چقدر زمان لازم دارد؟

در صورت وجود کودک واجد شرایط واگذاری، فرایند زیر۶ ماه قابل انجام است. اگر متقاضیان درخواست کننده کودک با سن بالاتر از ۶سال(به ویژه پسر) باشند یا کودکان دارای معلولیت و بیماری های خاص، قطعا این زمان نیز کاهش می یابد. اکثر خانواده هایی که در صف های طولانی می مانند متقاضی نوزاد دختر هستند که طبیعتا شکل گیری آن بر عهده بهزیستی نیست.

* چه آماری از بچه ها در بهزیستی می توان ارایه داد (منظور به لحاظ سنی و جنسیتی) الان شرایط به چه صورت است و خانواده ها در چه رنج سنی و جنسیتی بهتر می توانند فرزند قبول کنند.

۹۹درصد متقاضیان در مرحله اول نوزاد دختر می خواهند. وقتی که می بینند باید مدت زمان طولانی در صف بمانند به ناچار به سمت دختر با سن بالاتر یا نوزاد پسر متمایل می شوند. در نهایت اگر هیچ کدام از این ها میسر نشد به سمت کودک پسر رضایت می دهند. حدود ۸۰درصد فرزندخواندگی در سال های اخیر در محدوده سنی ۰ تا ۳ سال صورت می گیرد و فرزندخواندگی در سنین بالای ۳سال متقاضی بسیار کمتری دارد.

یکی از علت های عمده آن این است که بر اساس شرایط جامعه خیلی از خانواده ها مایلند این حقیقت را از کودک و اطرافیان خود پنهان نگه دارند در صورتی که ثابت شده است که این امر، اشتباه است و به همین علت کودکانی که در سنین بالاتر از این واقعیت با خبر می شوند، لطمه سنگینی میخورند، در صورتی که اگر از ابتدا با این واقعیت بزرگ می شدند، آسیب پذیری آنان اندک بود.

* خیلی ها اعتقاد دارند روند گرفتن فرزند در این سال ها نسبت به گذشته سخت‌تر شده علت چیست و چه ضرورتی برای آن است در حالیکه خیلی ها چشم انتظار گرفتن یک بچه از بهزیستی هستند.  

روند سخت تر نشده است. قانونمندتر شده است. در گذشته شاید خیلی از شرایط خانواده ها به درستی بررسی نمی شد و الان شرایط بهتر و سختگیرانه تر بررسی می شود. متقاضی هر کودک بیش از یک خانواده است و وظیفه داریم به نمایندگی از همین مردم، کودک را به بهترین خانواده واگذار کنیم. برخی معترضان محترم یک روی سکه را می بینند اما ما شاهد کودکانی هستیم که بعد از فسخ فرزندخواندگی از سوی خانواده فرزندپذیر چه لطمات روحی شدیدی به آنان وارد می شود.

واقعا ناگفتنی است و هر کدام برای خود داستانی دارد. مثلا در گذشته اگر دو خواهر بودند شرایطی بود که بسیار پیش می آمد دو خواهر از هم جدا می شدند، و به دو خانواده می رفتند و مشکلات بعدی… در صورتی که الان پافشاری می کنیم نباید این اتفاق جدایش در سنین پایین اتفاق بیفتد و ارتباط خواهری یا برادری کودکان بر اساس حقوق آنان باید حفظ شود.

* آقای بابایی اینکه از شرایط فرزند گرفتن به نام زدن ملک و املاک به نام بچه است هنوز هم هست یا خیر؟

از شرایط هست اما قاضی می تواند به علت رعایت مصالح کودک این شرط را در حکم نیاورد. دادگاه شرایط خانواده متقاضی را در این مورد می سنجد.

ماده ۱۴ قانون حمایت از کودکان بی سرپرست و بدسرپرست بدین شرح است که دادگاه در صورتی حکم سرپرستی صادر می کند که درخواست کننده سرپرستی بخشـی از اموال یا حقوق خـود را به کودک یا نوجـوان تحت سرپرستی تملیک کند. تشخیص نوع و میزان مال یا حقوق مزبور با دادگاه است. در مواردی که دادگاه تشخیص دهد اخذ تضمین عینی از درخواست کننده ممکن یا به مصلحت نیست و سرپرستی کودک یا نوجوان ضرورت داشته باشد، دستور اخذ تعهد کتبی به تملیک بخشی از اموال یا حقوق در آینده را صادر و پس از قبول درخواست کننده و انجام دستور، حکم سرپرستی صادر می کند.

یک تبصره  هم اینجا وجود دارد که در صورتی دادگاه تشخیص دهد اعطای سرپرستی بدون اجرای مفاد این ماده به مصلحت کودک یا نوجوان می باشد، به صدور حکم سرپرستی اقدام می کند. علت هم این است که این کودکان از ارث بهره نمی برند به همین علت قانونگذار در این ماده تلاش نموده تا آینده کودک فرزندخوانده را در برابر سایر اعضای خانواده تضمین نماید.

*در بحث محرمیت فرزند خواندگی هم برای فرزند دختر و پسر براممان توضیحی بفرمایید

در بحث محرمیت هر خانواده‌ای می تواند از احکام مرجع تقلید خود تبعیت کند و در این میان محدودیتی وجود ندارد.

*چند درصد فرزندان بهزیستی دختر و چند درصد پسر هستند؟

تعداد فرزندان بهزیستی از نظر جنسیت حدودا ۵۰، ۵۰ است اما با توجه به اینکه بیشتر درخواست‌ها به دنبال نوزاد دختر است و همین مسئله باعث ماندن کودکان با سن بالاتر به ویژه پسران در مراکز شبه خانواده می‌شود.

* این هم یک سوال دردناک است که می‌خواهم بپرسم درباره بچه هایی که در بهزیستی می‌مانند و کسی به فرزندی قبولشان نمی‌کند، مثلا بعضی از اینها حتی یک مشکل یا بیماری کوچیکی دارند درحالیکه خانواده ها حتما بچه صدرصد سالم میخواهند هم یک توضیحی بدهید، چرا این فرهنگ سازی در کشور ما هنوز این اندازه ضعیف است؟

فرهنگ سازی یک امر کُند اجتماعی است و به مرور به دست می آید. رسانه ها به ویژه آن هایی که با فیلم و سریال سر و کار دارند خیلی می توانند در این امر تاثیرگزار باشند. هر چند انتقادهایی به سریال بچه مهندس در فصل های ۱ و ۲ بود اما تاثیر آن بر علاقه مندی طیفی از جامعه برای پذیرش کودکان به فرزندخواندگی خوب استکه مورد سنجش قرار گیرد که به نظر تاثیرگزار نیز می توان ارزیابی کرد.

باید امثال این سریال ها و فیلم ها با مشاوره های خوب کارشناسان بیشتر ساخته شود. اگر با این دید به فیلم ها و انیمیشن های خارجی نگاه کنید می بینید که بسیاری از آنان به عنوان خط اصلی داستان یا به عنوان یکی از خطوط فرعی بحث فرزند خواندگی را دنبال می کنند و برای جامعه خود فرهنگ سازی می کنند.

*به عنوان سوال نهایی می‌توانید از آخرین میزان فرزندخواندگی آماری به ما بدهید؟

در ۶ ماهه نخست سال ۹۹، ۵۳۹ فرزند بهزیستی در سراسر کشور به فرزندخواندگی رفته‌اند، همچنین ۲۸ فرزند بهزیستی که دارای معلولیت هستند در سراسر کشور وارد خانواده‌ها شدند. استان تهران بیشترین آمار فرزندخواندگی را در ۶  ماهه نخست سال داشته است. ۱۵۵ فرزند بهزیستی در استان تهران به خانواده راه پیدا کرده اند.

دیدگاهتان را بنویسید