اگر زن درخواست طلاق دهد مهریه به او تعلق میگیرد؟

آموزش حقوق به زبان ساده/

آیا وقتى زن درخواست طلاق كند مهريه به او تعلق می‌گیرد؟

بايد توجه داشت همانطور كه مهريه حق زن است طلاق نيز حق مرد است و اگر زنى بخواهد بدون دليل مشروع و به واسطه كراهتى كه از ادامه زندگى با شوهر دارد طلاق بگيرد بايستى رضايت شوهر در صرف نظر از حق طلاق را جلب کند.

درخواست طلاق | طلاقبه گزارش خبرنگار گروه حقوقی و قضایی خبرگزاری میزان، بايد توجه داشت همانطور كه مهريه حق زن است طلاق نيز حق مرد است و اگر زنى بخواهد بدون دليل مشروع و به واسطه كراهتى كه از ادامه زندگى با شوهر دارد طلاق بگيرد بايستى رضايت شوهر در صرف نظر از حق طلاق را جلب کند.

اگر زنى به دليل عسر و حرج ناشى از عدم رعايت حقوق زناشويى مانند عدم پرداخت نفقه، تقاضاى طلاق كند حاكم مى‏تواند مرد را به رعايت حقوق زناشويى الزام، تعزير و نهايتا طلاق زن را بدون رضايت شوهر اجرا کند، از اين رو زن مى‏تواند كليه مهريه خود را مطالبه كند و از شوهر ناسازگار خويش جدا می‎شود.

 لیكن اگر زن بخواهد بدون دليل مشروع و بدون اينكه شوهر از وظايف شرعى و قانونى خود كوتاهى كرده باشد و صرفا به دليل كراهت از شوهر از او جدا شود بايستى رضايت شوهر را در طلاق دادن جلب کند كه اين امر در قالب طلاق خلع و مبارات محقق می‌‏شود.

حكمت آن نيز روشن و منطقى است، شوهر براى ازدواج متحمّل هزينه‏هايى گوناگون مادى و معنوى شده است و اراده كرده براساس قوانين وضوابط شرعى با همسر خود زندگى كند . اما زن به دلايل مورد نظر خودش خواهان طلاق است، لذا بايد به نوعى جبران كند.

ثانيا، طلاق حق مرد است، لذا زن با بذل مال يا مهر خود به نوعى رضايت او را جلب مى‏كند و از لجاجت مرد می‌كاهد.

ثالثاً، زن براى رهايى خود اين كار را انجام می‌دهد و بديهى است كه كسى كه می‎خواهد به خواسته‏اى دست يابد بايد از خواسته ديگرى چشم‏‌پوشى كند و اين معنا ندارد كه زن هم خواهان طلاق باشد و هم خواهان مهريه. زيرا زن به دنبال رهايى از مردى است كه از وى كراهت دارد و در اين صورت طلب مهريه به عنوان هديه و شيرينى زندگى از او توقع بی‌جايى است.

انتهای پیام/


 در بند «الف» این عقد نامه‌ها آمده است: ضمن عقد نکاح خارج لازم زوج شرط کرد هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نبود، زوج موظف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی با او به دست آورده است طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل کند.
 در بند «ب» آن نیز ضمن عقد نکاح خارج لازم زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر می‌دهد که زن در صورت تحقق شرایطی، از ناحیه مرد وکیل است خودش شخصاً یا با انتخاب فرد دیگری به عنوان وکیل به دادگاه مراجعه کند و پس از اثبات ادعا، درخواست طلاق کند.
شروط ضمن عقد نکاح شامل 12 شرط است که به آن شروط دوازده گانه عقد نکاح می‌گویند. این شروط عبارتند از :
1– زن می‌تواند از دادگاه تقاضای صدور طلاق کند، در صورت خودداری شوهر از دادن خرجی زن و انجام سایر حقوق واجب زن به مدت 6 ماه.
 2- دومین شرط ذکر شده در عقدنامه که به زن اجازه طلاق می‌دهد، بدرفتاری زوج است به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیر قابل تحمل کند.
 3- سومین شرطی که با وجود آن زن اختیار طلاق دارد، بیماری خطرناک غیر قابل درمان مرد است در حدی که سلامت زن را به خطر اندازد.
4- شرط چهارم دیوانه بودن مرد است در زمانی که امکان فسخ وجود ندارد.
5- پنجمین شرط مندرج در عقدنامه، اشتغال مرد به کاری است که به حیثیت و آبروی زن و مصالح خانوادگی او لطمه بزند در این صورت زن می‌تواند تقاضای طلاق کند.
 6- محکومیت شوهر به مجازات 5 سال حبس یا بیشتر، یا به جزای نقدی که بر اثر ناتوانی از پرداخت، منجر به 5 سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعاً منتهی به 5 سال بازداشت یا بیشتر شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد نیز یکی دیگر از شروط ضمن عقد نکاح است که به زن امکان مطلقه شدن را می‌دهد.
 7- ابتلاء زوج به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خللی وارد آورد و ادامه زندگی را برای زوجه دشوار کند مانند اعتیادی که منجر به بیکاری مرد، فروش اثاثیه منزل و وارد نمودن ضرر به سلامت جسمی و روحی زن و فرزند شود.
 8- هشتمین شرطی است که به استناد آن زن حق طلاق می‌یابد. چنانچه زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند یا اینکه 6 ماه متوالی بدون عذر موجه غیبت کند، زن می‌تواند با مراجعه به دادگاه و بدون حضور شوهر طلاق خود را ثبت کند.
 9- از جمله مواردی که دادگاه تقاضای زن را برای طلاق می‌پذیرد و در عقدنامه نیز ذکر شده، محکومیت قطعی زوج بر اثر ارتکاب به جرم و اجرای هر گونه مجازات اعم از حد و تعزیر است که مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی زن باشد تشخیص این امر نیز با توجه به وضع و موقیعت زن و عرف و موازین دیگر با دادگاه است.
10- دهمین شرط از شروط دوازده گانه عقد نکاح، بچه‌دار نشدن مرد پس از گذشت 5 سال از زندگی مشترک به جهت عقیم بودن یا عوارض جسمی دیگر است که در این صورت زن می‌تواند تقاضای طلاق کند.
11– همچنین چنانچه زوج مفقودالاثر شود و ظرف 6 ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پیدا نشود نیز دادگاه حکم طلاق را صادر می‌کند.
12- آخرین شرطی که زوج در عقدنامه آن را امضا می کند و اختیار طلاق را به همسرش می‌دهد، ازدواج مجدد مرد بدون اجازه همسر است که در صورت وقوع این مورد، زن حق طلاق را از مرد می‌گیرد.
 زن علاوه بر شرایط مندرج در قباله ازدواج می‌تواند حق سکونت که اختیار تعیین محل سکونت را به زن واگذار می کند، حق تحصیل و حق اشتغال یا هر شرطی که مخالف اقتضای عقد نکاح نباشد را در سند ازدواج خود با توافق شوهر درج کند.
 با تحقق یکی از شرایط دوازده گانه و اثبات آن در دادگاه، زن می‌تواند با استفاده از وکالت ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و طی تشریفات قانونی نسبت به اجرای طلاق اقدام کند.
در مواردی هم اتفاق می‌افتد که مرد و زن بر سر داشتن حق طلاق زن بدون هیچ پیش‌شرطی رضایت دارند یا زنانی در پی دریافت این حق هستند که این مورد خارج ار این دوازده شرط در صورتی محقق می‌شود که مرد در دفاتر استاد رسمی «وکالت در طلاق» را به زن بدهد که در این صورت زن هر زمانی و فارغ از هر پیش‌شرطی می‌تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند.
4545

دیدگاهتان را بنویسید