چرا دیگر سریال کره ای پخش میشود
کبنا ؛همه چیز از سریالهای کرهای شروع شد؛ سریالهایی که فرهنگ، نوع پوشش و حتی سبک زندگی مردمان کره جنوبی را به نمایش میگذاشت و داستانهای عاشقانه آن به قدری رمانتیک بود که جوانان کشورمان را به سمت سبک زندگی کرهای علاقه مند کرد و بعد از مدتی ما با نوجوانانی رو به رو شدیم که علاقه زیادی به زندگی در کره داشتند، لباس هایشان را با مد روز کره هماهنگ میکردند و کلاس زبان کرهای میرفتند تا بتوانند بیشتر خودشان را با سبک زندگی آ نها آشنا کنند. از وقتی که پای چشمبادامیهای کرهای با سریالهایشان به جدول پخش تلویزیون باز شد بیشتر از ۱۵-۱۶ سال میگذرد، اگر چه هنوز باز پخش سریالهای کرهای را میتوانید از شبکههای مختلف رسانه ملی ببینید و حتی باز پخش این سریالها هم طرفداران بسیاری دارد. سریالهایی که محبوبیت آنها با «یانگوم» و «جومونگ» به اوج خود رسید و بعد از آن ساعات زیادی از پخش تلویزیون را اشغال کرد تا تعدادشان حتی از سریالهای ایرانی هم بیشتر شود. رفتار محبت آمیزی که تلویزیون با سریالهای کرهای داشت کاملاً بیسابقه بود. پیش از این هیچ کشور دیگری نتوانسته بود اینطور محصولات تولیدیاش را در فیلم و سریال در تلویزیون ایران ببیند. اما این فقط کشور ما نیست که درگیر محصولات کرهای شده است. موج سریالها ومحصولات کرهای حالا چندسالیست که نه تنها در کشور ما بلکه در دنیا شناخته شده است. موجی که این روزها ۲۰ سالگیاش را جشن میگیرد. موجی که حالا مثل یک ویروس ویدئوکلیپهایش، موسیقیهای پرسروصدایش و رقص و آوازهایش بین نوجوانهای ایرانی دست به دست میچرخد. روز به روز به تعداد کانالهای هواداریاش اضافه میشود و هواداران کم سن و سالهایش برای پربازدید شدن ویدئوهایش در یوتیوپ سرودست میشکنند و در کلوپهای هواداری برای سلبریتیهای چشمبادامیمحبوبشان جیغ و هورا میکشند. کشوری که تا دو دهه پیش تصویرش برای مردم جهان تصویر یک کشور سنتی و بسته و جنگ زده بود به یکباره آنقدر گروههای موسیقی و فیلمسازیاش محبوب شدند که دل نوجوانها زیادی را قاپ زدند و خانوادههایشان را از این دلدادگی حیرتزدهکردهاند. این موضوع تا جایی پیش رفت که تا پیش از شیوع کرونا اگر به در سفارت کره جنوبی میرفتید با عده زیادی از نوجوانان و جوانان رو به رو میشدید که در رویای رفتن به سئول بودند. اما سوال اینجاست چرا جوانان ما تا این حد به فرهنگ و سبک زندگی یک کشور دیگر علاقه مند هستند؟
>کاش کرهای بودم
آوا یک نوجوان امروزی است که به شدت به فرهنگ کرهای علاقه مند است. موهای صاف چتریاش روی پیشا نیاش ریخته و چشمانش را به سبک جوانان کرهای آرایش کرده است. او میگوید:« علاقه من به کره از سریال «تو زیبایی» شروع شد، بعد از آن سریالهای «وارثان»، «آلارم عشق»، «سرنوشت»،« کیمیاگر» و عاشقان ماه را دیدم و شیفته کرهایها شدم. همیشه دلم میخواست در کره زندگی کنم و حتی بارها به مادرم گفتهام که چرا مرا در کره به دنیا نیاورده است. زندگی در کره، لباسهایی که میپوشند و حتی نوع آرایش مو و صورتشان به قدری زیبا است که هر کسی را مجذوب خودش میکند. من سال پیش دلم میخواست خودم را با عمل جراحی زیبایی شبیه به کرهایها کنم اما دکتر این اجازه را به من نداد و گفت باید 18 سالت کامل شود، من الان 17 سال دارم و باید یک سال دیگر برای این کار صبر کنم. به پدرم گفتهام اگر من را دوست دارد و به زندگی و آینده من علاقه مند است باید مرا به کره ببرد. زندگی در سئول یکی از بزرگترین آرزوهای من است.»
او در ادامه میگوید:« زبان کرهای خیلی سخت است با این حال من 2 سال است که مشغول یادگیری زبان کرهای هستم و الان به خوبی میتوانم صحبت کنم. کتابهای کرهای میخوانم و موزیک کرهای گوش میدهم. حتی دیگر سریالهای کرهای را بدون زیر نویس و ترجمه میبینم. من عاشق سبک زندگی آنها هستم و حتما به سئول خواهم رفت. من تصمیمم را گرفتهام و حتما مهاجرت خواهم کرد.»
او در خصوص آرایش مو و صورتش میگوید:« من موهای مجعدی دارم اما آن را دوست نداشتم چون موهای کرهایها اکثرا صاف و لخت است، از آن جایی که از اتو کشیدن موهایم خسته شده بودم به آرایشگاه رفتم و موهایم را کامل کراتینه کردم. بعد هم چتری زدم که شبیه به موهای کرهایها شود. مدل آرایش کرهایها الان در فضای مجازی آموزش داده میشود و من به خوبی این نوع آرایش را یاد گرفته ام. حتی یک بار خودم را گریم کردم و کاملا شبیه کرهایها شده بودم. کاش من در کره به دنیا میآمدم.»
>سریالهای کرهای چه چیزی را به نمایش میگذارند؟
از هر یک از جوانانی که دلبسته فرهنگ کرهای هستند بپرسید علاقه شان چطور شروع شده است بدون شک از سریالهای کرهای مختلف اسم میبرند اما سوالی که مطرح است این است که در سریالهای کرهای چه چیزی به نمایش گذاشته میشود که جوانان و نوجوانان را تا این حد شیفته خود کرده است؟
در سطح آسیا و حتی جهان، سینمای کره بسیار ارزشمند است. کارگردانان جوان این کشور توانستهاند نام خود را در بین علاقهمندان به سینما مطرح کنند. از طرفی بهترین سریالهای کرهای در بین ایرانیان بسیار محبوب هستند. دلیل آن شاید به پخش سریال جواهری در قصر در سال 1385 در رسانه ملی و سپس سریال افسانه جومونگ برگردد. در واقع شباهت فرهنگی بین کشور ایران و کره و همچنین تاکید بر ارزشهای اخلاقی و انسانی در سریالهای برتر کرهای باعث محبوبیت آنها در بین ایرانیان شده است. این سریالها بیشتر در ژانرهای درام، عاشقانه و تاریخی ساخته میشوند. از آنجایی که سریالهای کرهای عموما فضایی خانوادگی دارند، در بین خانوادههای ایرانی بسیار محبوب هستند.
همچنین برخی از سریالهای کرهای درباره نوجوانها است و ژانری تینیجری دارند. این سبک از سریالهای کرهای هم میتوانند قشر جوانتر هر جامعهای را به خود جذب کند. تاکنون تعداد زیادی از بهترین سریالهای کرهای به زبان فارسی دوبله شده و از شبکههای ایرانی پخش شده است.
سریال «تو زیبایی» سریالی کرهای و محصول سال 2009 است. این سریال از تاریخ 7 نوامبر تا 26 نوامبر 2009 (16 آبان تا 5 آذر 1388) از شبکه SBS به روی آنتن رفت.
داستان این سریال درباره یک گروه موسیقی خیالی به نام ای. ان. جل است. پسری به نام گو می- نام به این گروه معروف برای همکاری دعوت شده است. اما برای جراحی چشم باید به آمریکا برود. خواهر دوقلویش گومی- نیو خودش را به جای برادرش جا میزند تا برادرش فرصت ملحق شدن به این گروه را از دست ندهد. گو می- نیو تمام عمرش را در کلیسا گذرانده و درس راهبگی خوانده است. اما حالا باید خودش را با این گروه موسیقی معروف و شرایط زندگیشان وفق دهد.
در سریال تو زیبایی بازیگرانی همچون پارک شین-هه، جانگ گیون-سوک، جونگ یونگ-هوآ و لی هونگ-کی حضور دارند. سریال تو زیبایی در مراسم جایزه «بهترین ستاره جدید» را برای پارک شین-هه، لی هونگ-کی و جونگ یونگ-هوآ به ارمغان آورد. همچنین جونگ یونگ هوآ در سومین دوره مراسم Korea Drama Awards جایزه «محبوبترین بازیگر» را دریافت کرد. این سریال در کشورهایی مانند ویتنام، مالزی، فیلیپین، ژاپن، چین، تایلند و ایران دوبله و پخش شده است.
سریال یا «وارثان» یکی دیگر از بهترین سریالهای کرهای است. این سریال از تاریخ 9 اکتبر تا 12 دسامبر 2013 (17 مهر تا 21 آذر 1392) در 20 قسمت پخش شد. سریال وارثان در کره بینندگان زیادی داشت و در آسیا به شهرت زیادی رسید. داستان این سریال درباره رابطه عاشقانه کیم تان، پسر دوم رئیس گروه ثروتمند امپراطوری و دختر خدمتکاری به نام چا ایون-سانگ است. کیم تان همیشه به خاطر اینکه پسر زن دوم پدرش است تحقیر شده است. به همین دلیل او سعی دارد مادر واقعیاش را از دیگران مخفی کند و خودش را به عنوان پسر همسر رسمی پدرش معرفی کند. پدر کیم تان میخواهد که پسرش با دختری به نام یو رائه ازدواج کند. اما کیم تان عاشق دختر فقیری به نام چا ایون-سانگ شده است.
لی مین-هو، پارک شین-هه و کیم وو-بین بازیگران اصلی این سریال هستند. این سریال در کشورهای زیادی مانند پاکستان، چین، اندونزی، ژاپن، مالزی، هند، تایلند و ویتنام دوبله شده و به روی آنتن رفته است.
این سریال در بیست و یکمین مراسم SBS Drama Awards جوایز زیادی را به خود اختصاص داده است؛ جوایزی مانند بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر زن، جایزه ویژه بازیگری برای بازیگر زن، 10 ستاره برتر و بهترین ستاره جدید. همچنین در دومین مراسم Asia Rainbow TV Awards سریال وارثان جوایز بهترین درام مدرن، بهترین بازیگر زن، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه را دریافت کرده است.
سریال «عاشقان ماه» سریالی کرهای است که بر اساس رمانی چینی به نام Bu Bu Jing Xi- نوشته تانگ هوآ ساخته شده است. این سریال از تاریخ 29 آگوست تا 1 نوامبر 2016 پخش شد. این سریال درکل 20 قسمت داشت. سریال عاشقان ماه هم به خاطر محبوبیتی که دارد، یکی دیگر از بهترین سریالهای کرهای به حساب میآید. داستان سریال درباره «هه سو» دختری از قرن بیست و یکم است که به یکباره در زمان سفر میکند و به گذشته میرود. او خود را در زمان سلسله پادشاهی گوریو (سال 941 میلادی) مییابد. در سریال عاشقان ماه بازیگرانی چون لی جون-کی، لی جی-اون و کانگ ها-نئول ایفای نقش کردهاند. این سریال با قیمتی بیشتر از 400,000 دلار برای هر قسمت به یک شبکه چینی فروخته شد. به همین دلیل سریال عاشقان ماه تبدیل به یکی از گرانترین سریالهای کرهای شد. البته چند ماه بعد این رکورد را سریال Ma- to Ma- زد.
سریال عاشقان ماه جوایز زیادی گرفته است. به عنوان مثال در مراسم SBS Drama Awards این سریال جوایز بهترین بازیگر مرد، بهترین زوج، 10 ستاره برتر و ستاره جدید را دریافت کرد. این سریال در کشورهای مختلفی مانند چین، ژاپن، تایلند، فیلیپین، ترکیه و ایران پخش شده است.
همه اینها نشان میدهد سینمای کره علاقه جوانان و نوجوانان را شناخته و با پویایی و زیرکی در حال شناساندن فرهنگ خودش به تمام دنیا است. موضوعی که دست اندرکاران در کشور ما از آن غافل مانده اند!
>پسرانی که علاقه دارند کرهای شوند
جالب است بدانید این نوع علاقه تنها در دختران رواج ندارد و حالا ما پسران زیادی را میبینیم که از مد کرهای تبعیت میکنند. موهایشان را بلند کردهاند و به صورت سامورایی بالای سرشان بستهاند و یا آن را بلند کردهاند و در حالی که هایلایت روشن در موهایشان در آوردهاند طرهای از آن را روی پیشانی رها کرده اند. اکثرا ابرهایشان را تمیز میکنند و به سبک کرهایها صاف بر میدارند. صورتشان اکثرا سه تیغه است و موزیکهای کرهای گوش میدهند. روی بدنشان به زبان کرهای چیزی تتو میکنندو لباس
پوشیدنشان کاملا منطبق با مد روز کره است. این افراد اکثرا دوستداران هنرمندان کرهای هستند و به دنبال راهیاند تا بتوانند سئول و مردمان کره را از نزدیک ببینند!
تب علاقه به کره در بین جوانان کشور ما تا جایی پیش رفته است که چند سال پیش یک جوان یاسوجی به خاطر علاقه به «سوسانو» هنرپیشه زن سریال جومونگ و مخالفت پدرش برای ازدواج با این زن، اقدام به خودکشی کرد. این جوان که پس از تماشای سریال جومونگ به شدت به سوسانو علاقهمند شده بود و قصد ازدواج با او را داشت، خودکشی به خاطر عشق به «سوسانو»!هنگامی اتفاق افتاد که خانوادهاش را از این تصمیم مطلع کرد، با مخالفت آنها روبهرو شد. جوان یاسوجی از پدرش خواست تا با فروش گوسفندانش هزینه سفر وی به کشور کره و یافتن سوسانو را تامین کند و زمانی که متوجه شد خانوادهاش حاضر به فروش گوسفندان نیستند، با خوردن قرص اقدام به خودکشی کرد. به دنبال این ماجرا، والدین جوان عاشق پیشه او را به بیمارستان منتقل کردند و با تلاش پزشکان، او از مرگ حتمی نجات یافت. پدر این جوان در ارتباط با این موضوع گفته بود: «پسرم تصور میکرد به راحتی میتواند به کشور کره سفر و با هنرپیشه زن این سریال ازدواج کند و زمانی که به وی گفتم مبلغ فروش کل گوسفندان که تمام دارایی من است آن قدری نیست که بتوانی به سئول بروی، او در اقدامی عجیب دست به خودکشی زد و اگر کمی دیر به بیمارستان میرسید، به طور حتم جان خود را از دست میداد.»
>جوانان خلاهای فرهنگیشان را پر میکنند
با این حال سوالی که در این بین مطرح میشود این است که چه چیزی سبب شده تا جوانان تا این حد علاقه مند به کره و فرهنگ آن بشوند؟ شادان کریمی جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی در این خصوص به آفتاب یزد گفت:« سریالهای کرهای یک عامل تاثیرگذار در شکلگیری این فرآیند هستند. البته این مسئله و تحت تاثیربودن مختص ایران نیست. زمانی برخی جوانان از چینیها پیروی میکردند و مدل ابروی خود را به شکل آنها درمیآوردند. این مسئله میتواند نوعی اعتراض به وضع موجود هم باشد. البته نوع خانواده، پایبندی به ارزشها و هنجارهای ملی و میهنی و نحوه تربیت نیز در این مسئله بسیار موثر است. وقتی جامعه ما خالی از فرهنگ ایرانی شده و جوانان و نوجوانان کمترین آشنایی با اسفندیار و رستم و تهمینه را دارند معلوم است که به فرهنگ دیگری رو میآورند که بتواند خلاهای فرهنگی آنها را پرکند.
اگر کمی به سریالهای کرهای که در رسانه ملی بارها و بارها باز پخش شده است توجه کنیم متوجه خواهیم شد از نظر تاریخی تاکید کره بر فرهنگ به ۱۹۵۰ و شخصیتی به نام «کیمجو» بازمیگردد؛ شخصیتی که رهبر جنبش استقلال کره و رئیس دولتِ در تبعید این کشور است و در کتاب خود مینویسد: «من میخواهم ملتم زیباترین ملت باشد؛ منظورم از زیباترین، قدرتمندترین نیست، زیرا حس کردهام که مورد حمله قرار گرفتن چه دردی دارد… آن چیزی که در نهایت میخواهم، قدرت لایزال فرهنگ ناب است.» تاکیدی در این جملات است نقطه شروعی برای فرهنگ آنهاست، اما این موج کرهای به شکل امروزی که «هالییو» نامیده میشود و ماهیتی اقتصادی-فرهنگی دارد، دقیقاً از سال ۱۹۹۹ با آثاری مثل فیلم «شیری» شروع شد و به این طریق کره جنوبی توانست موجی که بزرگترین اتفاق فرهنگی آسیا در ۲۰ سال گذشته است را رقم بزند. حالا در سر تا سر آسیا جوانانی که با کمبود المانهای فرهنگی در کشور خودشان رو به رو هستند به المانهای فرهنگی رو میآورند که کشورهایی مثل کره با صنعت سینما به خوردشان میدهند. نمیتوانیم این موضوع را انکار کنیم که سواد بصری و تاثیری که یک فیلم وسریال بر جوانان میگذارد غیر قابل تصور است. همان طور که جوانان ما با دیدن سریالهای ترکیهای به نوعی از سبک زندگی روی میآورند که هیچ ربطی به کشور ما ندارد مسلما با دیدن سریالهایی کرهای هم سبک دیگری از زندگی را انتخاب میکنند که شباهتی به زندگی ما ندارد و از آن جایی که صنعت سینمای ما خوراکی برای جوانان و نوجوانان ندارد خیلی واضح است که آنها به فیلمها و سریالهای کشورهای دیگر علاقه مند میشوند. اما موضوع حائز اهمیت این است که قدرت تخریب سریالهای کرهای کم از تخریب سریالهای ترکیهای ندارد اما مسئولین همچنان تخریب سریالهای ترکیهای را بیشتر و مضرتر میدانند و به جای اینکه با تولید محتوای درست در پی بر طرف ساختن این موارد باشند جوانان و نوجوانان را از دیدن این سریالها منع میکنند در حالی که این موضوع تنها پاک کردن صورت مسئله است.»
او افزود:« گروه دوستان هم نقش قابل ملاحظهای در خصوص گرایش جوانان و نوجوانان به سریالهای کرهای دارند. وقتی یک پدیده شیوع پیدا میکند، بحث اشاعه گری مطرح است، یعنی اینکه فرهنگها از یکدیگر تاثیر میپذیرند. برخی مکتبها معتقدند که فرهنگ تمدن بشر از مصر، یونان و ایران به سراسر جهان رفته است. با این حال امروزه جوانان تحت تاثیر هنرپیشههای سریالها و کارتونهای شرق دور قرار گرفتهاند، جوانان این سریالها را میبینند و خودشان را به شکل هنرپیشهها درمیآورند. یکی از ویژگیهای فرهنگ شرقی آستین بلند و پاهای کوچک است. در واقع زنان در ژاپن و چین پاهای خود را کوچک میکنند، در آمریکا کمر خود را باریک، در فیلیپین دندانهای نیش را تیز و در اقیانوسیه گردن را بلند میکنند و این فرهنگها قابل انتقال به یکدیگر است. وقتی ما چیزی نداریم که به جوانان خود بدهیم و آنها را از لحاظ فرهنگی رها کردهایم و فقط باید و نبایدها را به آنها گفتهایم مسلم است که آنها به دنبال فرهنگ دیگری میروند. واقعیت این است که در اکثر این موارد یک نوع سرکشی اتفاق افتاده است. در واقع جامعه دچار نوعی بیماری فرهنگی شده است، یعنی برخی هنجارها، ارزشها و باورها فرو ریختهاند و بهنوعی جوانان تحت تاثیر فرهنگهای دیگر قرار گرفتهاند چرا که طبیعت جامعه و جوان است که نوجو، نوخواه، نوپدید و نوگرا باشد.»
کریمی افزود:« این در حالی است که وقتی جوانان را محدود میکنیم با اعتراض آنها مواجه میشویم. در واقع جوانان با پوشش خود فریاد میزنند. وقتی خود باختگی افزایش پیدا میکند؛ عناصر، اجزا و بافت فرهنگی هم تغییر میکند و جوانان سعی میکنند از طریق خودسری نیاز خود را تامین کنند. البته تغییر، لازمه جامعه است و نباید ما در گذشته بمانیم اما تغییر به این معنی نیست که از فرهنگ خودمان تهی شویم و فرهنگ دیگر کشورها را جایگزین آن کنیم. از نظر جامعهشناسی تغییر نگرش پدیده خوبی است و حتی موجب شده که جوانان افکار سالمندان را تغییر دهند. برای مثال در گذشته نباید دختر درس میخواند یا در اجتماع حضور پیدا میکرد، ولی به تدریج در وضعیت دختران تغییر ایجاد شد و این تغییر همچنان ادامه دارد. ما اگر میخواهیم جوانانمان به سمت فرهنگ و المانهای فرهنگی کشورهای دیگر گرایش پیدا نکنند باید المانهای فرهنگی خودمان را برای آنها پر رنگ کنیم. اگر میخواهیم سریالهای کره ای، ترکیهای و یا هر کشور دیگر را نبینند باید خودمان تولید محتوای درست برای آنها انجام دهیم و با المانهای فرهنگی خودمان سریالها و فیلمهای باب طبعشان را بسازیم. تنها به این صورت میتوان از رها شدگی فرهنگی جوانان کشور مان جلوگیری کنیم. البته این اتفاق باید قبل از اینکه تهی از فرهنگ شویم اتفاق بیفتد.»
تب کرهای شدن روز به روز در حال افزایش است و این موضوع را میتوان در نوع آرایش نوجوانان و عملهای جراحی زیبایی که انجام میدهند به خوبی دید. اما مسئولان همچنان این موضوع را نادیده گرفته و از آن چشم پوشی میکنند.
منبع: روزنامه آفتاب
سعید مقدممنش مدیر دوبلاژ درباره ترجمههای سریالها و فیلمهایی که در تلویزیون دوبله میشوند، بیان کرد: ما در سازمان صداوسیما مترجمهای انگلیسی خوبی داریم اما مشکل ما این است که مترجم کرهای، چینی، ژاپنی و ویتنامی نداریم. فیلمهای کرهای با زیرنویس انگلیسی وارد کشور میشود و مترجم انگلیسی سازمان هم همان زیرنویس را ترجمه میکند اما زیرنویس، همه مطلب را به ما منتقل نمیکند چراکه مختصر است و فقط برای آشنایی ماست؛ بنابراین زمانی که ترجمه زیرنویس به دست ما میرسد، کم است و من هم مجبورم با توجه به داستان مطلبی را اضافه کنم و چون فرد دقیقی هستم، روی آن کار میکنم.
او به وضعیت ترجمه سریال و فیلمهای کرهای اشاره کرد و گفت: سریال کرهای ۲۶ قسمتی «قهرمان» برای معاونت امور استانها بود که برای دوبله به ما دادند. بازیگران این سریال گویی با صوت حرف میزدند و صوت آنها در زبان کرهای معنا دارد اما برای ما معنا نداشت. به همین دلیل مجبور شدم برای این صوتها دیالوگ بنویسم. زیرا وقتی دهان بازیگر باز میشود و حرفی زده نمیشود، میگویند چرا دیالوگ نداشت.
مقدممنش با انتقاد از فیلم و سریالهای کرهای اضافه کرد: فیلم و سریالهای زیادی از کره وارد شد که ما مخالف بودیم اما میگفتند فیلم دیگری برای دوبله نداریم. ما هم گفتیم عیب ندارد دوبله نمیکنیم و فقط گویندگی انجام میدهیم. یک سریال کرهای دیگر به اسم «میداس» به دست ما رسید که اسم آن را تغییر دادند و کیمیاگر گذاشتند که از شبکه افق پخش شد. زمانی که به ما دوبله این کار را پیشنهاد دادند، من گفتم با زیرنویس انگلیسی نمیشود دوبله کرد؛ بنابراین تصمیم گرفتم یک مترجم کرهای پیدا کنم و به سفارت کره رفتم. آنجا مترجم خانمی را پیدا کردم و با اصرار من سریال را ترجمه کردند البته ترجمه فیلم بلد نبودند و راهکار آن را به او یاد دادم و ترجمه خوبی هم شد.
این دوبلور با اشاره به نزدیکی فرهنگ کره با کشور ایران بیان کرد: فرهنگ کشور کره به ما نزدیک است اما داستان فیلمهایی که به کشور ما وارد میشود برای ۵۰۰ سال پیش و تکراری است. من چند بار به ۱۶۲ زنگ زدم و گفتم فیلم کرهای پخش نکنید چون قصهها تکراری شده است. اما دوستان ما در تامین برنامه این سریال و فیلمها را میخرند و به حرف ما گوش نمیدهند؛ البته لباس کرهایها در این فیلم و سریالها قدیمی است و برای کشور ما پوشش مناسبی دارد. به نظرم در بین سریالهای کرهای که پخش کردند، فقط سریال «جومونگ» بود که داستان قشنگی داشت.
مقدممنش با اشاره به سختی دوبله سریالهای کرهای اضافه کرد: با برخی از دوستان که حرف میزنم، میگویند که از فیلم کرهای و چینی خسته شدیم. آنها با یک حرف چند جمله میگویند که ما باید ترجمه کنیم و ممکن است که دیالوگ از دهان بازیگر بیرون بزند. به همین دلیل میگویند دوبله بد است اما دوبله بد نیست بلکه کیفیت فیلمها بد است و فیلم خوب وارد کشور نمیشود. قبل از انقلاب، فیلمهای خارجی وارد میشد و گوینده ساز بود اما فیلمهای الان گوینده خرابکن است. دوبله در تلویزیون بهتر است و دوبله بیرون از تلویزیون به نظرم فایده ندارد. گوینده باید خوب سینک بگوید و حس را منتقل کند.
او ادامه داد : دوستان ما در سایتها، فیلم و سریال خوب کرهای خوب را میبینند و به من میگویند چرا به تلویزیون نمیگویی فیلمهای کرهای خوب و امروزی که بیرون هم دوبله میشود و پوشش خوب و قصه اجتماعی دارند را برای دوبله بخرند.
مقدم منش درباره فرهنگسازی کره در کشور ما اظهار کرد: کرهایها علاوه بر اینکه کالاهای صوتی و تصویری خود را به ما میفروشند، فیلمهای خود را هم به کشور ما صادر میکنند.
این دوبلور گفت: فیلمهای خوب انگلیسی، آمریکایی و ایتالیایی داریم اما نمیدانم به دلیل تحریم است که نمیخرند یا مساله دیگر. حتی فیلم خوب ترکیهای هم داریم؛ برای مثال سریال «کلید اسرار» را داشتیم که من هم این کار را دوبله کردم اما نمیدانم چرا اینگونه سریالها را نمیخرند. من ۱۰ روز پیش یک فیلم ترکیهای جشنواره را دوبله کردم که داستان ۱۲ بچه سوری بود که بعد از اینکه جنگ میشود آنها را از لب مرز رد میکنند و وقتی وارد ترکیه میشوند، در محلی نگه میدارند. در واقع این فیلم معضلات جنگ را نشان میدهد؛ البته چون فیلم جشنوارهای و دوزبانه (سوری و ترکیهای) بود، مقداری دوبله آن را سخت میکرد؛ البته من زیرنویس انگلیسی فیلم را دیدم و به دلیل اینکه مقداری ترکیهای بلد بودم، برخی از دیالوگها را درست کردم.
مقدم منش درباره فیلم جدیدی که قرار است دوبله آن را شروع کند، بیان کرد: فیلم آمریکایی «شکارچیان هیولا» که برای سال ۲۰۱۸ است را به تازگی دوبله کردم. این فیلم داستان سه بچه است که کارگردان با ظرافتی خاص به موضوع پرداخته و میخواهد در این فیلم ترس بچهها را نشان دهد و سعی کرده ترس را از وجود بچهها بیرون بکشد. بنابراین سه بچه این فیلم شکارچی هیولا میشوند. ترجمه شکارچی هیولا خوب بود و من از مترجم آن تشکر کردم.
۲۴۱۲۴۳
به گزارش مشرق، از وقتی که پای چشمبادامیهای کرهای با سریالهایشان به جدول پخش تلویزیون باز شد حالا بیشتر از ۱۵-۱۶ سال میگذرد. سریالهایی که محبوبیت آنها با «یانگوم» و «جومونگ» به اوج خود رسید و بعد از آن ساعات زیادی از پخش تلویزیون را اشغال کرد تا تعدادشان حتی از سریالهای ایرانی هم بیشتر شود. رفتار محبت آمیزی که تلویزیون با سریالهای کرهای داشت کاملاً بیسابقه بود. پیش از این هیچ کشور دیگری نتوانسته بود اینطور محصولات تولیدیاش را در فیلم و سریال در تلویزیون ایران ببیند. اما این فقط کشور ما نیست که درگیر محصولات کرهای شده است. موج سریالها ومحصولات کرهای حالا چندسالیست که نه تنها در کشور ما بلکه در دنیا شناخته شده است. موجی که این روزها ۲۰ سالگیاش را جشن میگیرد. موجی که حالا مثل یک ویروس ویدئوکلیپهایش، موسیقیهای پرسروصدایش و رقص و آوازهایش بین نوجوانهای ایرانی دست به دست میچرخد. روز به روز به تعداد کانالهای هواداریاش اضافه میشود و هواداران کم سن و سالهایش برای پربازدید شدن ویدئوهایش در یوتیوپ سرودست میشکنند و در کلوپهای هواداری برای سلبریتیهای چشمبادامیمحبوبشان جیغ و هورا میکشند. کشوری که تا دو دهه پیش تصویرش برای مردم جهان تصویر یک کشور سنتی و بسته و جنگ زده بود به یکباره آنقدر گروههای موسیقی و فیلمسازیاش محبوب شدند که دل نوجوانها زیادی را قاپ زدند و خانوادههایشان را از این دلدادگی حیرتزدهکردهاند.
اما این موج کرهای از کجا شروع شد و چطور کشور کره جنوبی توانست به یکباره چنین موجی را در سطح جهان ایجاد کند و چرا این موج تا این اندازه نوجوانان ما و سایر جهان را تحتتاثیر خود قرار میدهد؟ به همین بهانه سراغ «علیاکبر جنابزاده» نویسنده، پژوهشگر و سردبیر سایت «پشت صحنه» رفتیم تا جواب سوالهایمان را بگیریم.
موج علاقه به کره جنوبی و محصولات فرهنگیاش چندسالی است که بین نوجوانان و جوانان باب شدهاست. چیزی که نمونهاش پیش از این وجود نداشت. این موج از چه زمانی شکل گرفته و سر منشاء آن از کجاست؟
از نظر تاریخی تاکید کره بر فرهنگ به ۱۹۵۰ و شخصیتی به نام «کیمجو» بازمیگردد؛ شخصیتی که رهبر جنبش استقلال کره و رئیس دولتِ در تبعید این کشور است و در کتاب خود مینویسد: «من میخواهم ملتم زیباترین ملت باشد؛ منظورم از زیباترین، قدرتمندترین نیست، زیرا حس کردهام که مورد حمله قرار گرفتن چه دردی دارد… آن چیزی که در نهایت میخواهم، قدرت لایزال فرهنگ ناب است.» تاکیدی در این جملات است نقطه شروعی برای فرهنگ آنهاست، اما این موج کرهای به شکل امروزی که «هالییو» نامیده میشود و ماهیتی اقتصادی-فرهنگی دارد، دقیقاً از سال ۱۹۹۹ با آثاری چون فیلم «شیری» شروع شد که در آن سال حدود ۱۱.۵ میلیون دلار فروش میکند؛ یعنی از فیلم تایتانیک بیشتر! اگرچه در سطح جهانی به اندازه تایتانیک برد نکرد، اما نظر مسوولان این کشور را به استعدادهای یک «فرهنگ پیشتاز» جلب کرد.کرهایها سال بعد فیلم «پاییز در قلب من» را داشتند که یک درام بسیار شاخص بود و توانست راه فیلم قبل را ادامه دهد و تصویر مخدوشی را که سالها در ذهن جهانیان نسبت به کشور کره شکل گرفته بود، متحول کند. فرهنگ کره سپس در سال ۲۰۰۴ با فیلم دیگری به نام «عشق زمستانی» در شرق آسیا مورد توجه بیشتری قرار گرفت که همه اینها شروع کننده موجکرهای بود؛ موجی که بزرگترین اتفاق فرهنگی آسیا در ۲۰ سال گذشته است. جالب است بدانید که هالییو در سال ۲۰۰۴ بالغ بر ۲/۰ تولید ناخالص ملی کره را از آن خود کرد. این آمار در سال ۲۰۱۴ به ۱۱ میلیارد دلار رسید. برای بهوجود آمدن این انقلاب فرهنگی یکسری المانها و فاکتورها تاثیر داشت.
چه عواملی باعث شکلگیری خود این موج در کرهجنوبی شد و به طورکلی این موج چه المانهایی داشت؟
یک عامل لغو ممنوعیت سفر کرهایها به خارج از کشور بود. یعنی وقتی کرهایها توانستند به نقاط مختلف دنیا سفر کنند، درس بخوانند، نگاهشان به هنر تغییر کرد. میتوان گفت از اوایل ۱۹۹۰ یک نسل جدید وارد شد که بعدها در اواخر این دهه همین هالییو را به وجود آوردند. همچنین، پیش از این کرهایها قوانین سفت و سختی برای سانسور داشتند که در ادامه همین لغو ممنوعیت سفر به خارج از کره این قوانین هم لغو شد. این ماجرا ریشههای اقتصادی قدرتمندی دارد. همانطور که پیش از این ذکر شد، موج کرهای ماهیتی دوگانه (اقتصادی – فرهنگی) داشت. در کره یک ابرساختار اقتصادی به نام «چایبول» وجود دارد. چایبولها ابرشرکتهایی با ساختار خوشهای هستند که خرد و کلان اقتصاد کره را میدانداری میکنند. در دهه ۱۹۹۰ یک بحران اقتصادی شدید در تمام قاره آسیا اتفاق افتاد که کشور کره را نیز درگیر خود کرد. کره بدهیهای زیادی داشت و وحشتهای بانکی زیادی رخ داد؛ در حدی که کره مجبور شد مبلغ هنگفتی از صندوق بینالمللی پول استقراض کند. این بحران تصویر، مخدوشی از کره ایجاد کرد که هم خود کرهایها و هم سرمایهگذاران خارجی را میترساند، تا اینکه رئیسجمهور وقت کره کتابی به نام «کره در مسیر تجارت» نوشت که هدف این کتاب جلب نظر سرمایهگذاران خارجی بود. بخشی از این کتاب، «اصلاح تصویر کشور کره در ذهن مردم جهان» را سوژه قرار میداد تا فضای کره حتی از نظر بصری در ذهن سرمایهگذاران، مطلوب جلوه کند. کره جنوبی بعد از این بحران خرده شرکتهایی را تأسیس کرد که از حمایتهای دولتی برخوردار بودند تا مسائل اقتصادی بین آنها تقسیم شود تا اگر یک شرکت یا چایبول شکست خورد، اقتصاد از بین نرود. یکی از واکنشهای این چایبولها به سیاست جدید دولت، حمایت از فرهنگ بود تا هم برند خود را توسعه دهند و هم گوی رقابت را از حریفان تازهتأسیس بربایند. شرکتهای بزرگ و بعد شرکتهای اقتصادی کوچکتر برای آنکه سهم خودشان را در دولت حفظ کنند، از فرهنگ و توسعه آن حمایتهای جدی کردند. این کار هم اهداف اقتصادی داشت و هم استراتژی سیاسی این ابرشرکتها بود، اما اثر جانبی این اتفاق برجسته شدن فرهنگ کرهای بود و این نقطهای برای تولد هالییو محسوب میشد.
پس میتوان تایید کرد که این موج فرهنگی روی صنعت و تکنولوژی کره جنوبی تاثیر مستقیم و به سزایی داشت؟
بله؛ یکی از اتفاقاتی که همزمان رخ میدهد تأکید شرکتهای تجاری روی برندسازی است که از دل آن، برندهایی مثل الجی و سامسونگ قد میکشد و رشد چشمگیری پیدا میکنند. تجربه نشان داده بود که اگر برندسازی از رهگذر فعالیت فرهنگی اتفاق بیفتد، ماندگارتر است. در نتیجه یک اشتیاق مضاعف برای افزایش کیفیت محصولات تولیدی پیدا شد و این محصولات وقتی در بستر فرهنگی قرار میگرفت، هم فرهنگ را رواج میداد هم ابزاری برای تبلیغ آن برندها بود. عامل دیگر برای تولد و رشد هالییو بودجه هنگفتی بود که دولت صرف زیرساختهای تکنولوژی و مخصوصاً اینترنت کرد تا این موج بتواند صادر شود. همه این اتفاقات همگی در عرض یک دهه رخ داد و سبب خیزش موج کرهای شد.
از یک جایی به بعد این موج فرهنگی با قدرت به کشورهای شرق آسیا و بعد به همه جای دنیا از جمله کشور ما صادر میشود؟ چطور این اتفاق میافتد و نقش دولت کره در صادرات این موج فرهنگی چیست؟
برای پاسخ به این سوال باید به المانهایی اشاره کنیم که منجر به صادرات این موج شد. موج فرهنگی و اقتصادی کره دست در دست هم جلو رفتند. علاقه به محصولات فرهنگی کرهای باعث علاقه به محصولات تکنولوژی کرهای شد و حتی برعکس. هرچه کیفیت محصولات بالاتر میرفت و برندها بیشتر شناختهتر میشد، تولیدات کرهای رنگ و لعاب بهتری پیدا میکرد و محبوب تر میشد.
دولت در این ماجرا نقش بسیار پررنگی داشت. دولت کره نقاط تماس فرهنگی را مستقیماً مدیریت میکرد. نقاط تماس یعنی مخاطب چطور، با چه ابزاری و به چه شکل با فرهنگ کره ارتباطات برقرار میکنند؟ دولت کره از معدود دولتهای دنیاست که وزارت فرهنگ دارد. البته ما هم داریم ولی از آن استفاده نمیکنیم.
این وزارتخانه ادارههایی دارد؛ مثلاً یکی از ادارهها تحت عنوان «دفتر محتوای فرهنگی» که تلفیقی از سه اداره است، روی موسیقی کرهای، مد و لباس، کتابهای کمیک و انیمیشن تمرکز دارند و تولید محتوا میکنند که بودجه هنگفتی از جانب دولت به آنها تزریق میشود؛ طبق آخرین آمار، حدود سالانه ۵۰۰ میلیون دلار! صنعت سرگرمی کره در درک نشانههایی که از جانب مخاطب برمیآید، بسیار فعال بوده است. سازمان گردشگری کره از علاقه گستردهای که نسبتبه تولیدات فرهنگی این کشور ایجاد شده، بهترین استفاده را کرده است و پکیجهای گردشگری متنوع و جذابی را به گردشگران پیشنهاد میدهد، مثل تورهایی برای بازدید از لوکیشنهای تولید همین فیلمها سریالهای معروفشان که در پروژه «پارک فرهنگ کره» تعریف شدهاند. طی ۲۰ سال اخیر میزان تورهای گردشگری به مقصد کره بسیار زیاد شده است و همین استراتژی جدید که رابطه تنگاتنگی با محصولات فرهنگی کره دارد، تصویر ذهنی مخاطب را از کرهای که پیش از این یک جامعه سنتی عقب مانده و درگیر جنگ بود، به یک کشور زیبا و توسعهیافته تغییر داده است.
وزارت امور خارجه در این کشور مسوول رایزنیهای فرهنگی و برگزاری کنسرتهای کیپاپ کرهای است. یعنی، یک دفتر مخصوص در این وازرتخانه تأسیس شده است که هماهنگیهای لازم را انجام میدهد. حتی لباس و محل حضور سلبریتیها و نوع حرف زدن و محتوایشان را هماهنگ میکنند.
یعنی یک دولت تا این اندازه برای توسعه فرهنگی کشورش تلاش میکند و در ماجرا دست دارد؟
در سال ۲۰۱۳ خانم «پارک گون هه» بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری این کشور یک سخنرانی مشهور داشت و در آن گفت: «من مردمم را از طریق فرهنگ خوشحالتر میکنم؛ چون فرهنگ ما میتواند شادی را به اشتراک بگذارد.» سال ۱۹۹۴ زمانیکه سهم هالیوود از بازار فیلم کره به ۸۰ درصد رسیده بود، به رئیسجمهور وقت کره «کیم یانگ سام» گزارش میدهند که فروش فیلم «پارک ژوراسیک» از شرکت خودروسازی هیوندا که افتخار ملی کره به شمار میرود، بیشتر بوده است. این هم سبب خشم او شد و هم باعث شرمندگی که چطور یک برند سابقهدار کرهای باید کمتر از یک فیلم آمریکایی فروش داشته باشد. این یکی از برهههای مهم دیگر در تاریخ معاصر فرهنگ کره بود که در آن دولت بهطور ویژه روی مقوله فرهنگ متمرکز شد. دفاتر رایزنی فرهنگی کره در اکثر کشورهای آسیایی و حتی آمریکا حضور دارند و فعالیت میکنند.
شاید جالب باشد درباره بازاریابی کرهایها این نکته را بدانید که کرهایها فیلمهایشان را با زیرنویس زبان کشوری که با آن قرارداد همکاری میبندند، تنظیم میکنند. خودشان میدانند که زبانشان سخت است و ممکن است معنا درست منتقل نشود و چیزی اشتباه برداشت شود. این نوعی خدمات پس از فروش است که دقیقاً جزو سیاستهای فرهنگی آنهاست.
این موج از چه زمانی وارد کشور ما شد و چرا اینقدر به سرعت به محبوبیت رسید؟
بیش از ۱۰ سال پیش بود که تلویزیون اقدام به پخش سریالهای کرهای زیادی کرد که با اقبال مردم مواجه شد و موج علاقه ایرانیها به سریالهای کرهای را کلید زد، اما در سال ۲۰۱۲ یک هیئت نمایندگی از صداوسیمای ایران برای بازدید به کره رفت و از لوکیشنهای فیلمهای کرهای مثل یانگوم بازدید کرد. قراردادهایی امضا کردند و این همکاریها به اوج خود رسید تا جایی که گاهی حتی تعداد این سریالها از سریالهای ایرانی در جدول پخش جلو میزد. خبرگزاری «رویترز» در گزارشی اعلام کرده بود که برخی سریالهای کرهای در بیشتر مخاطب دارند تا خودِ کره! مثلاً طبق آمارها، سریال «جومونگ» در ایران ۸۰ درصد مخاطب داشت، در حالیکه در کره جنوبی ۴۰ درصد از مخاطبان را بهخود جلب کرد و شخصیت اصلی فیلم یعنی «سونگ ایل گوک»، بیش از آنکه در کره محبوبیت داشته باشد، در ایران بهعنوان یک سوپراستار شناخته شد.
بر اساس تحقیقاتی که انجام شده، قرابت فرهنگی ایران و کره جنوبی بسیار زیاد است. اثرپذیری مخاطبان ایرانی از آثار فرهنگی کره تا جایی پیش رفت که محققانی از هر دو کشور مشغول تحقیق پیرامون پیشینه فرهنگی ایران و کره شدند و مدعی وجود یک نقطه ارتباط تاریخی میان امپراطوری سوم کره «سیلا» با امپراطوری پارس شدند. نتیجه تحقیقاتشان نشان میداد که ممکن است فرهنگ این دو کشور حدود ۱۲۰۰ سال پیش، مشابه بوده باشد. عامل دیگر در این میان، شباهت برخی آموزههای کنفوسیوسی با فرهنگ اسلامی بود؛ مانند بحث احترام به طرف مقابل. المانهای فرهنگی دیگری که در آثار وارداتی از کره حضور پررنگی دارند و نظر مخاطب ایرانی را بهخود جلب میکنند، عبارتند از: شخصیت مرد در خانواده، رنگارنگی لباسها، مدل آرایشها و بسیاری از المانهای مشترک فرهنگی که سبب محبوبیت هرچه بیشتر این موج در ایران شده است. نقش تلویزیون نیز در این زمینه بسیار پررنگ است. سریال جومونگ در زمان خود نزدیک به ۱۰۰ دوبلور داشت. کدام سریال اینگونه بودهاست؟
جدای از دنیای فیلمهای کرهای، موسیقیها و ویدئوکلیپهای کرهای میان نسل جدید ما به محبوبیت چشمگیری رسیده است. آنقدر که تعداد کانالهای هوادارای فارسی برای این گروهها بسیار زیاد شده و هواداران نوجوان ایرانی زیادی پیدا کردهاند. این موضوع در رسانههای داخلی به طور رسمی دربارهاش حرف زده نشد اما در شبکههای فارسی زبان خارجی درباره این ماجرا حرف زده شده و حتی گزارشگر در یکی از برنامههای این گروههای موسیقی حاضر شده و درباره این محبوبیت با اعضای این گروه حرف میزند و سلام ایرانیها را میرساند. چرا این موسیقی که مفهومش را نمیفهمیم به این محبوبیت بین نوجوانان ما رسیده است؟
کرهایها در حوزه موسیقی در همان ابتدا از پلتفرمهای اجتماعی استفاده کردند که این پلتفرمها سختترین قوانین سانسور در دنیا را دور زد. به طور مثال مگر ما میتوانیم در ایران کیپاپ یا پاپ کرهای پخش کنیم؟ حتی در آمریکا بسیاری از ایستگاههای رادیویی موظف هستند که موسیقی به زبان خارجی مثل زبان کرهای پخش نکنند. برخی نیز هیچ علاقهای به پخش موسیقیهایی ندارند که کسی شعر و محتوای آنها را نمیفهمد. این نوعی سانسور است. ما به خاطر مسائل شرعی و اخلاقی پخش نمیکنیم، آنها به خاطر طبع مخاطب و یک کشور دیگر به خاطر مسائل دیگر پخش نمیکنند. اما کجا به راحتی این موسیقیها را پخش میکند؟ یوتیوب! یکی از آهنگهای همین کیپاپ به نام «Gangnam Style» تنها آهنگی بود که در یوتیوپ به مرز یک میلیارد مشاهده رسید. کره جنوبی برای انتشار آثار فرهنگی خود به روشهای سنتی بسنده نکرد؛ که حتماً CD باشد، حتماً کپیرایت باشد. اکنون چندین و چند گروه موسیقی کرهای وجود دارند که فقط در یوتیوب فعالیت میکنند و بیرون از یوتیوب حضور ندارند. کره کاری کرده است که همه محصولات فرهنگیاش در هر قالبی در اختیار شماست. خودش را محدود نکرده است. لازم نیست حتماً به یک تلویزیون کرهای دسترسی داشته باشید. یا ماهواره داشته باشید تا بتوانید ببینید. کره جنوبی کاری کرده است که هر سمتی رو کردید، اثری از محصولاتش را ببینید.
چرا بزرگسالان تحتتاثیر این گروههای موسیقی قرار نمیگیرند؟
بین بزرگسالان بهطور کلی چه کسی پای ویدئوکلیپ مینشیند؟ جز اینکه کسی علاقه ویژهای داشته باشد یا کارش این باشد. غیر از این اصلاً دغدغهاش وجود ندارد، اما نوجوان درگیر میشود. بزرگسالان بیشتر پای سریالهای کرهای مینشینند.
اصلاً چرا کره؟ وقتی این همه کمپانی بزرگ آمریکایی و اروپایی با شبکههای قدرتمند فیلمسازی و تولید محصول میکنند؟ چرا نوجوان ما باید جذب کرهایها شود؟
بخش عمدهای از اینکه شما تا چه میزان با یک اثر هنری ارتباط بگیرید، بر میگردد به اینکه با قصه، کاراکتر یا کارگردان چقدر ارتباط برقرار کنید، حس همذاتپنداری داشته باشید و بتوانید خودتان را در آن قصه بگنجانید. چون هر اثر هنری شما را به عالم تخیل میبرد. همیشه اینطور بوده است. اصلاً یکی از کارکردهای اصلی هنر، فرار از وضعیت موجود است. شما سریال «بازی تاج و تخت» را بگذارید یک طرف، سریالی مثل یانگوم را هم طرف دیگر؟ با کدامشان بهتر ارتباط برقرار میکنید؟ درباره جذابیت حرف نمیزنیم. درباره حس همذات پنداری صحبت میکنیم. آیا با دختر اژدها سواری که هر نوع هنجار اجتماعی را حتی برای افراد غیرمقید زیرپا میگذارد بیشتر همذاتپندای میکنید یا با یک دختر کاملاً شرقی که آشپزی میکند، پزشکی میداند، به او ظلم میشود، تبعید میشود، بیرون انداخته میشود، دوباره با مشقت راه خود را به قصر باز میکند و یک رابطه احساسی و عاشقانه به راه میاندازد؟ قطعاً حس همذات پنداری شما با این دختر بیشتر است و یک نوجوان حسابی درگیرش میشود و خودش را مدام جای او میگذارد. این قرابت فکری با محصولات کرهای بسیار زیاد است. ما این قرابت فکری را نمیتوانیم با ابرانسانهایی مثل شرلوک هولمز و بتمن داشته باشیم؛ از دیدنشان لذت میبریم، اما حس همذات پنداری نداریم. چون بهاندازه آن دختر شرقی که توصیف کردیم، واقعی نیست و این هوش و قدرت بیشتر ساخته و پرداخته تخیل است.
برای نوجوانهای ما این هواداری فراتر از دوست داشتن یک پاپ یا یک سریال است و خیلی جدیتر از این حرفهاست. این هواداری از فیلمها و پاپهای کرهای چه خلاءهایی را برای نوجوان ما پر کردهاست که اینطور برایش دو آتشه شدهاست؟
اوج تقابل نسل دهه ۶۰ و قبل از آن تقابل قرمز و آبی و استقلال-پرسپولیسی بود که هیچ ایدئولوژی مهم و قابل بحثی نداشت، اما این تقابلها در دهه هشتادیهای ما به شکل کاملاً متفاوتی نمود پیدا کرده است. مثلاً این تقابل در نسل جدید به تقابل بر سر کمپانیهای تولید کمیکها و انیمیشنهای موردعلاقه رسیده است که هرکدام منظومهای از داستانهای عموماً غیرواقعی از ابرقهرمانهای خیالی هستند. یک دهه هشتادی وقتی روبروی شما مینشیند، میتواند همه این داستانها را برای شما شرح بدهد؛ از ابتدای داستانِ سوپرمن در سیاره «کرایپتون» تا آنچه روی زمین برایش رخ داده است. امروزه تقابلهای دوره نوجوانی از رجز خواندنهای طرفداران آبی و قرمز، به رجزخوانی میان طرفداران دیسی و مارول تبدیل شده است. نوجوان ما با یک یا چند کاراکتر ابرقهرمانِ محصول یکی از این کمپانیها ارتباط برقرار میکند، در دنیای او غوطهور میشود و هویت خود را به طرفداری از او گره میزند. متولدین دهههای هشتاد در حال شکل دادنِ هویت خود هستند و ما حتی از ابرکاراکترهای واقعیِ تاریخ خودمان نتوانستهایم الگو و قهرمانی بسازیم که در منظومه شخصیتی و هویتی این نوجوانان راه پیدا کند.
از یک طرف آنها را نادیده میگیریم و از طرفی، در دنیای آنها همه چیز به سرعت اتفاق میافتد و ما از اصلاً از این اتفاقات خبر نداریم. آنقدر این تنوع ژانر و داستان در دنیا وجود دارد که حتی یک بزرگسال را گیر میاندازد چه برسد به یک نوجوان. حال به این فکر کنید که ما برای نوجوانهایمان هیچگاه باشگاه هواداری نساختیم که خودشان را خالی کنند. دوست دارند خودشان را به یک هویتی گره بزنند. در حالیکه اکنون در اینترنت در حال حاضر نزدیک به ۱۰ هزار کلوپ هواداری برای موج کرهای وجود دارد. وقتی منِ نوجوان با چند دکمه میتوانم به یک جمع چند میلیونی بپیوندم و خودم را به آنها ملحق کنم، خب این کار لذتبخش را انجام میدهم. ما این جای خالی را برای نوجوانهایمان در داخل پر نکردهایم. دقیقاً کاری که کرهایها به خوبی برای محصولات فرهنگیشان انجام دادهاند و ما هیچگاه نداشتهایم.
با این حساب این موج تا چه زمانی مهمان نوجوانهاست و کی ممکن است علاقه به آن فروکش کند؟
با این تفاسیر این موج حالاحالاها مهمان ماست. چون دولت کره هرچندسال یکبار، موج کرهای را مثل سیستمعاملهای موبایل بهروزرسانی میکند و چیزهای جدید رو میکند. در حال حاضر با نسخه ۲.۰ هالییو مواجهیم! این موج هم نباشد، موجهای دیگری نوجوانهای ما را در مینوردند، مگر اینکه برنامه بریزیم و بخواهیم محصولاتی بهتر دم دست او قرار بدهیم تا شاید از این دنیا بیرون بیاید.
واکنشهای توییتری به اظهارات حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه دولت سیزدهم که گفته بود «به وزیر خارجه کره جنوبی گفتم بچههای ما در خانه سریال کرهای میبینند و از ما میپرسند کرهایهای مهربان در این سریالها همان کسانی هستند که پولهای ما را نمیدهند؟ به وزیر خارجه این کشور گفتم مثلا حتی ممکن است صداوسیمای ایران نیز بگوید که دیگر سریالهای کرهای را پخش نمیکنیم به دلیل این که کره به تعهدات خود عمل نمیکند» را به انتخاب خبرنگار انصاف نیوز میخوانید:
سجاد عابدی: امیر عبدالهیان در اقدامی هوشمندانه کره جنوبی را تهدید کرد/ اگر پول های ایران را ندهید جومونگ را پخش نمیکنیم!
یکی به وزیرخارجه بگه یه بار دیگه نماینده اصفهان همین و به کره جنوبی گفت
اگر قرار بود کره پول ها رو بده همون موقع آزاد میکرد
صبا آذرپیک: وقتی جومونگ، قراره ابزاری بشه برای پس گرفتن پولهای ایران از کره!
#دیپلماسیباعزت #تحریمکاغذپارهست❗️
محمدحسن نجمی: بعد از حرکت مقتدرانه پا رو پا، اینبار تهدید به عدم پخش سریالهای کرهای از صداوسیما
سیدعباس احمدی: جناب آقای امیرعبدالهیان
لطفا وضعیت را بیشتر از این خراب نکنید، اگر کرهایها این چند سریال را از ما بگیرند صداوسیما همین چند نفر مخاطب را هم از دست میدهد…
امیر سیدین: خروجی دستگاه دیپلماسی تا اینجا یه جاکردن وزیر تو صف مقامات ارشد بوده، یه پا روی پا انداختن توی دیدار رسمی، یه عربی و انگلیسی حرف زدن غلط غولوط، یه تهدید به پخش نکردن جومونگ و یه پرچم وارونه جلوی چشم آقای دیپلمات.
به نظرم بقیه این چهار سال رو دیگه استراحت کنن بزرگواران.
خیزران: وزیر امور خارجه یک شوخی سیاسی کرده. مشخصه منظورش چی بوده. اجازه نفس کشیدن به وزیر امور خارجه ایران بدهیم.
همایون بهزادیان: با تحریم لوازم خانگی کرهای و سریالهای کرهای، تعداد تحریمهای ایران علیه کره به ۲ رسید.
اگر همچنان کره عضو نرمالی از جامعهی جهانی نشده و پولهای ما را برنگرداند، گروه بیتیاس را هم تحریم خواهیم کرد
صدرا: چرا وزیر خارجه ما باید یه چیزی بگه که توی کل رسانه ها مسخره عام و خاص بشه ؟ سریال های کره ای پخش نمیکنیم دیگه یعنی چی 🤦♂️ آقای امیرعبداللهیان بیاین توضیح بدید که آیا شوخی کردید یا جدی گفتید چون بخاطر حرف شما هزینه های زیادی داریم میدیم.
مشتاق ظهور: آقای امیر عبدالهیان به کره ای ها گفتند اگر پول ما رو ندهید سریال کره ای پخش نمی کنیم!
پ ن: من فقط می خوام بدونم واقعا ایشون قبلش فکر کردند که چه طور و با چه روشی پول های بلوکه شده در کره رو بدست بیاوریم و به این راه حل رسیدند؟!
سعید آگنجی: #امیرعبداللهیان وزیر خارجه برای دریافت پولهای ایران از #کرهجنوبی آنها را تهدید کرده که #سریالکرهای دیگر پخش نخواهند کرد.
وزیر محترم یک زمان خسته نشوید بابت این تهدید جدی و تاثیرگذار!!! با این تهدید حتما کرهجنوبی طلب ایران را پرداخت خواهد کرد!!!
علیرضا شریفی: وزیر محترم امور خارجه کشورمان جناب آقای #امیرعبداللهیان در اقدام هوشمندانه ای دیگر، وزیر خارجه کره را تهدید کرد که اگر پولمان را ندهید احتمالآ ما هم سریال هایتان را پخش نخواهیم کرد 😩😩🙃🙃
احمدرضا سازگارنژاد: میگن نخستوزیر کرهجنوبی از شدت این تهدید تصمیم به استعفا گرفته و گفته تا پول ایران رو پس ندید من سر کار حاضر نمیشم.
فرزاد سیفی: بدون قصد و غرض و جانبداری میگم اگر #ظریف بجای #امیرعبداللهیان در تهدید کره ای ها گفته بود «دیگر سریال کره ای پخش نمیکنیم» الان ارزشی ها خودشون رو پاره کرده بودن!
نمردیمو دولت مقتدر انقلابی رو هم دیدیم…
قربانعلی صلواتیان: عزت ،حکمت ، عقلانیت ، شجاعت ، تدبیر ، مصلحت و… در این فرمایش وزیر امور خارجه موج میزند
آقایان وزرای خارجه کشورهای جهان به نوبت و صف به صف بیایند از محضر ایشان تلمذ کنند.
رضا ولیزاده: دوستان انقلابی که “نشستن علی باقری جایی که پرچم ایران اسلامی رو برعکس گذاشته بودن و جمله امیرعبداللهیان راجب پخش نکردن فیلم های کره ای درصورت عدم پرداخت بدهی به ایران” رو دیدید و اعتراض و انتقادی نکردید…
اگر نصف این کار ها از تیم اصلاحات سر میزد هم همین کار رو میکردید؟
فاطمه جهانی: امیرعبداللهیان در یک حرکت انقلابی و جهادی به کره ی جنوبی گفت:
اگر پول های بلوکه شده را پس ندید جلوی پخش فیلم های کره ای را میگیریم:)
وی افزود اگ ندید خیلی بدید:(
سبو: جدی جدی گفته پولمونو ندید سریال هاتونو پخش نمی کنیم ؟!!!
یه وقت کره ای ها با این تهدید سکته مکته نکنن؟ جنگ نشه یه وقت ؛ ای وای سریال های کره ای این وسط چه گناهی کردن ؛ آقای کره پولمونو بده خب 😐
هشتگ امیرعبداللهیان مقتدر 🤦
سیموحه: حرف امیرعبداللهیان شاید این باشد”ما وجهه خوب کره که با محصولات رسانهای نزد ملت ایران ایجاد شده و حس دوستی مردممان به شما را خراب میکنیم.” که البته در جواب همین هم باید گفت قافیه را خیلیوقت است باختهایم. کیفیت محصولات برقی و رسانهای کره تا دهها سال در خاطر مردم ماندگار است.
سجاد سیفاللهی: تازه میخواستم سریال squid game رو ببینم ولی چون امیرعبداللهیان گفته ناچارم تحریمش کنم کمر کره جنوبی بشکنه 🤣😂🤣
امین: امیرعبداللهیان میدونه بعد از قطع پخش سریال های کره ای، کره ای ها میرن تو اتاق و به کارهای بدشون فکر میکنند و افسوس میخورن که دل ایران رو شکستن…
نظارهگر: امیرعبداللهیان دقیقاً نماد و نتیجه کفران نعمت است.
در جایی که قدر نعمت ظریف را ندانی ؛ نعمت از کفت بیرون رود و اینگونه رسوا به جهان شوی!!!
لامصب کره جنوبی را جوری تهدید کرده که مذاکرات وین از الان نتیجه اش مشخصه.
بعد ظریف وزیر خارجه شدن هم شمع پیش آفتاب است.
علی ملاحسنی: جناب #امیرعبداللهیان آیا سریال #بازیمرکب هم تو پلتفرم #نتفلیکس شامل سریال های کره ای میشه که نباید ببینیم یا نه؟
دکتر گل آقا: توقع این بود امیرعبداللهیان یه کشیده بخوابه تو گوش اون مسئول کره ای
نه اینکه بگه بچه های ما فیلم کره ای میبینن میگن این مهربونا پول ما را نمیدن😑
محمد: احتمالا وزیر خارجه کره همونجا جلو امیرعبداللهیان زانو زده گفته لطفا من رو بکشید سرورم
کام: عجیب است که طرف سالها در وزارت خارجه به اسم دیپلمات حقوق و حق ماموریت گرفته و در بالاترین مقام وزارتخارجه قرار داده شده است ولی هنوز متوحه نشده که مذاکره دیپلماتیک جای «پراندن» فی البداهه ی ایده های ناگهانی نیست و در آن تنها باید چیزهایی را مطرح کرد که قبلا به دقت بررسی شده اند.
مهدی محبی: به این بنده خدا اطلاع بدید که اولا بچه های ایرانی بیشتر سریال های ترکی میبینند 😂
بعدش هم اگه قرار باشه #صداوسیمای_میلی سریال های کرهای پخش نکنه که دیگه کلا باید مختار پخش کنه
خیلی برنامه داره که کرهای ها را هم پخش نکنه 🤣🤣🤣
مرضیه سلیمانی: خدایا ما تاوان چیو میدیم🥺🥺🥺
حالا ما نخوایم سریال کره ای ببینیم یعنی صنعت فیلم سازی کره تعطیل میشه🤣🤣🤣
مهدی تبریزی: بنده از همین تریبون اعلام میکنم در صورتی که سریالهای کرهای پخش نشود به صفوف اغتشاشگران میپیوندم
۷ میلیارد دلار در صورت پیوستن مجدد به برجام در کمتر از دوماه با فروش نفت به دست میآید و حتی ۷ میلیارد دلار هم بصورت اتومات به حساب واریز میشود اما سریال کرهای را باید هر شب دید
حسین: فیلم های سینمایی کره ای ، جزو خشن ترین فیلم های دنیا هستند ، یکی یه نسخه از old boy و بقیه ی فیلم های پارک چان ووک رو بده استاد ببینه، مهربانی یادش بره 😂
علی حکمت: آقا یکی جلوی #امیرعبدللهیان رو بگیره!
قرار بود فقط اقتدار رو به دیپلماسی بازگردانند!! اینجوری خون ریزی روا نیست!
کُره ای ها رو که کشتی مَرد 🙂
هانیه موحد: هنوز تو کره عزای عمومی اعلام نشده؟
آزاد: پس از تهدیدات اخیر ایران صنعت فیلم و سریال سازی کره در مرز ورشکستگی قرار گرفت. دولت کره جنوبی با تشکیل جلسه فوق العاده تصمیم به آزادسازی پول های بلوکه شده ایران گرفته😁
انتهای پیام