آیا سریال عاشقانه فصل دوم آمده است

توزیع اولین قسمت فصل دوم سریال دل
سریال دل به کارگردانی منوچهر هادی و تهیه کنندگی جواد فرحانی از سیزدهم آذر به نمایش خانگی آمد و آخرین قسمت از فصل اول این سریال هفتم اسفندماه در نمایش خانگی توزیع شد.
فصل دوم سریال دل از امروز 14 اسفندماه در شبکه نمایش خانگی توزیع شد.
پوستر اولین قسمت از فصل دوم سریال دل
منوچهر هادی کارگردان سریال دل با انتشار تصویری از پوستر این سریال خبر از توزیع اولین قسمت این سریال در نمایش خانگی داد.
فصل اول سریال دل در سیزده قسمت در نمایش خانگی توزیع شد و چهاردهمین قسمت این سریال امروز به نمایش خانگی آمد.
بازیگران سریال دل عبارتند از :
بهرام افشاری، بیژن امکانیان، افسانه بایگان، حامد بهداد، ساره بیات، کوروش تهامی، سعید راد، لیلا زارع، علی سخنگو، مهراوه شریفی نیا، تینو صالحی، مهدی کوشکی، نسرین مقانلو و یکتا ناصر بازیگران سریال دل را تشکیل میدهند.
دل سریال عاشقانه دیگری از منوچهر هادی است که با ماجرای ازدواج دو جوان به نام آرش و رستا آغاز شد و به داستانی ماجراجویانه و پنهان ختم شد که در دومین فصل این سریال باید به تماشای آن بنشینیم.
در این مطلب، توضیحاتی درباره زمان پخش سریال گیسو همراه با خلاصه داستان عاشقانه ۲ خواهیم داشت! با ما همراه باشید. تصویربرداری فاز اول سریال نمایش خانگی گیسو به کارگردانی منوچهر هادی و به تهیه کنندگی هومن کبیری چندی پیش به پایان رسید تا این سریال پربازیگر سرانجام به پخش برسد!
سریال گیسو به تهیهکنندگی و سرمایهگذاری هومن کبیری و کارگردانی منوچهر هادی که حدود دو ماه پیش تصویربرداری آن به پایان رسید، از روز چهارشنبه ۱۳ اسفند در دسترس مخاطبان قرار خواهد گرفت. سریال گیسو از این پس چهارشنبه ها از شبکه خانگی توزیع می شود.

این سریال که قصهای معمایی با رویکردهای اجتماعی دارد، بازیکنان مطرحی ایفای ایفای نقش کرده اند.
«گیسو» فصل دوم سریال «عاشقانه» است که در سال ۹۵ در شبکه نمایش خانگی منتشر شد. این سومین کار منوچهر هادی برای شبکه نمایش خانگی است.
اسامی بازیگران سریال گیسو
محمدرضا گلزار ، هومن سیدی ، ساره بیات ، هانیه توسلی ، مسعود رایگان ، بهاره رهنما ، شمسی فضل الهی و حسین یاری از جمله بازیگران این سریال هستند که قرار است به طور اختصاصی از پلتفرم نماوا منتشر گردد.
یکی از تغییرات اجباری در سریال عاشقانه ۲ خط خوردن مهناز افشار در پروژه بود. ولی در نهایت تصمیم بر این شد که هانیه توسلی جایگزین وی بشود.
از نکات جالب توجه دیگر در سریال گیسو حضور بازیگر زن ایتالیایی یعنی جولیا پانلی می باشد که در نقش لوسیا ظاهر می شود. دیگر بازیگر جدید فصل دوم عاشقانه، بهاره رهنما می باشد که در نقش افرا و در واقع مادر لوسیا حضور دارد.

لازم به بیان است سازندگان برخلاف تصوری که می شد، به جای حذف کاراکتر ” گیسو ” که مهناز افشار آن را بازی می کرد، به محوری شدن این کاراکتر با تغییر نام این سریال به ” گیسو ” پرداختند!
داستان سریال عاشقانه با درگیری های یک زوج جوان آغاز می شود و در ادامه به مشکلات تک تک شخصیت ها که به واسطه پگاه و همسر وی به مخاطب معرفی می شوند، می پردازد! ساره بیات و محمدرضا گلزار زن و شوهر محوری سریال بودند و در کنار آن ها افرادی مثل هومن سیدی ، بهاره کیان افشار ، حسین یاری ، پانته آ بهرام و … ایفای نقش می کردند.
اما در ادامه و درست در جایی که درگیری های پگاه و همسر وی اوج می گیرد، کاراکتر گیسو با بازی مهناز افشار وارد داستان می شود! او ابتدا خود را دختر حاجی با بازی مسعود رایگان معرفی می کند، اما در ادامه مشخص می شود که زن شرعی حاجی و مادر دوم حسین یاری است! اما در پایان فصل اول این سریال، گیسو از فعالیت ها و همکاری خود با گروهی که رنگ و بوی جاسوسی داشتند، رونمایی کرد.

غایبین فصل دوم عاشقانه چه کسانی هستند؟
به جز مهناز افشار که شرح وضعیت داده شد، پانته آ بهرام، فرزاد فرزین، بهاره کیان افشار، حمیدرضا پگاه و سارا رسول زاده نیز در سریال گیسو حضور ندارند و در واقع از فصل اول این سریال جا مانده اند.
داستان گیسو درباره چیست؟
«عاشقانه ۲؛ گیسو» درامی معمایی با رویکردهای اجتماعی منجمله پولشویی است و با توجه به ساخت سریال های مختلفی که روابط رومانتیک در آن ها محور اصلی بوده، در این فصل در جهت ارتباط با مخاطب تحولی اساسی در داستان صورت گرفته است.
آهنگ های فصل دوم عاشقانه را چه کسی می خواند؟
همین چند روز پیش عنوان شد که یک قطعه از محمدرضا گلزار مجوز دریافت کرده و بنابراین برای تیتراژ سریال گیسو در نظر گرفته شده است. قطعا آهنگ های دیگری نیز بنابر فضا و تم داستان در ادامه آماده خواهد شد ولی به نظر می رسد که دیگر فرزاد فرزین همکاری حتی در حد خوانندگی با گیسو نداشته باشد. در فصل اول، آهنگ های فرزاد فرزین بسیار به دیده شدن بیشتر و گسترده شدن مخاطبین عاشقانه و همه گیرتر شدن آن کمک کرد و در واقع به باور بسیاری، این آهنگ سازگار با داستان کمک بسیار زیادی به عاشقانه ۱ کرد.
در انتها لازم به بیان است فصل اول سریال عاشقانه به کارگردانی منوچهر هادی و به تهیه کنندگی مهدی گلستانه ، در سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۶ شمسی در شبکه نمایش خانگی منتشر شد. این سریال که سعی در تابوشکنی هایی درباره ورود زندگی غربی در زندگی ایرانی ها داشت، با اعتراضات بسیاری مواجه شد و خیلی ها نسبت به آنچه در سریال می گذشت و سبک زندگی که تصویر می شد، واکنش نشان دادند!
با پایان سال عجیب 2020 و به تعلیق درآمدن پخش بسیاری از انیمهها، سال 2021 به یکی از پربارترین سالهایی تبدیل شده، که علاوه بر انیمههای جدید درخشان، سری جدید انیمههای محبوبی که پخش آنها به تعلیق افتاده بود را نیز در خود جای داده است. پس از فصل زمستان که با انیمههایی چون فصل آخر انیمه اتک آن تایتان، فصل دوم انیمه Beastars و دیگر انیمهها تجدید قوا کردیم، اکنون باید خود را برای فصل زیبای بهار با انیمههای فوقالعادهای چون فصل پنجم انیمه مدرسه قهرمانانه من، فصل سوم انیمه سبد میوه، فصل دوم انیمه خوش ساخت مگالوباکس و بسیاری انیمههای هیجانانگیز جدید آماده کنیم. به همین دلیل، ما در این بخش به منظور آسانتر شدن انتخاب تماشای انیمههای فصل، به معرفی انیمه های فصل بهار 2021 میپردازیم. پس با ما همراه باشید.
فصل پنجم انیمه My Hero Academia | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 27 مارس یا 7 فروردین
- ژانر: اکشن، کمدی، ابرقهرمانی، پسرانه
- استودیو سازنده: Bones
- منبع: مانگای اثر Kōhei Horikoshi
در جهان انیمه مدرسه قهرمانانه من یا My Hero Academia با ظهور ابرقدرتها، به تدریج 80 درصد از بشریت دارای تواناییهای منحصربهفردی شدهاند. ایزوکو میدوریا متوجه میشود که با وجود علاقه بسیار زیادش برای تبدیل شدن به قویترین ابرقهرمان، هیچ قدرتی ندارد. او روزی با قهرمان کودکیاش، آلمایت ملاقات و او، ایزوکو را به عنوان جانشین خود انتخاب میکند. با تحمل چندین ماه آموزش طاقتفرسا، ایزوکو در دبیرستان آموزش عالی قهرمانان UA High، ثبت نام میکند و در کنار همکلاسیهای عجیبوغریب اما با استعدادش و تهدید دشمنان جدید به زودی خواهد فهمید که قهرمان بودن به چه معناست. فصل پنجم انیمه مدرسه قهرمانانه من ادامه داستان فصل 4 را روایت میکند و در آن، کلاس A1 در رقابتی سنگین با کلاس B1 قرار میگیرد و ایزوکو قدرتهای جدیدی را در خود پیدا میکند.
انیمه Ijiranaide, Nagatoro-san | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 11 آوریل یا 22 فروردین
- ژانر: زندگی روزمره، کمدی، عاشقانه
- استودیو سازنده: Telecom Animation Film
- منبع: مانگای اثر Nanashi
انیمه کمدی/عاشقانه Don’t Toy With Me, Miss Nagatoro، داستان هایاسه ناگاتوروی دبیرستانی است که دوست دارد اوقات فراغت خود را صرف اذیت کردن سنپای خود کند! روزی پس از آنکه ناگاتورو و دوستانش اتفاقی با نقاشیهای هنرمند مشتاقی برخورد کردند، بیرحمانه تصمیم گرفتند بر سر آن سنپای ترسو قلدری کنند. ناگاتورو تصمیم میگیرد که به بازی ظالمانه خود ادامه دهد؛ بنابراین، ناگاتورو روزانه به او سر میزند تا بتواند سنپای را مجبور به انجام هرکاری کند، به خصوص کاری که باعث ناراحتی سنپای شود. سنپای با اندکی ترس از ناگاتورو، به طور مداوم به دام بازیهای مسخره ناگاتورو کشیده میشود و علاقیات، سرگرمیها، ظاهر و شخصیتش توسط ناگاتورو علیه خودش استفاده میشود. پس از مدتی، سنپای متوجه میشود که چندان هم از حضور ناگاتورو در کنارش بدش نمیآید. به همین ترتیب، رابطه ناآرامی میان این دو شکل میگیرد که یکی از آنها صبورانه با شرایط دیگری کنار میآید.
انیمه Tensura Nikki: Tensei shitara Slime Datta Ken | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 6 آوریل یا 17 فروردین
- ژانر: زندگی روزمره، کمدی، فانتزی، پسرانه
- استودیو سازنده: 8bit
- منبع: مانگای اثر Shiba
«دفتر خاطرات عزیز… من به عنوان اسلایم دوباره متولد شدم.» حتی در دنیای دیگر، زندگی همیشه یکنواخت نیست. کارهای زیادی است که باید انجام شوند، از فراهم کردن غدا برای مردم و محیا کردن چیزهایی که جامعه به آن نیاز دارد گرفته تا کارهایی مانند بازی کردن! در انیمه The Slime Diaries با ریمورو و دوستانش همراه شوید، درحالیکه که وقت میگذرانند و از زندگی روزمرهشان لذت میبرند. این انیمه یک اسپین-آف از سری معروف اسلایم است.
فصل دوم انیمه Zombieland Saga | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 9 آوریل یا 20 فروردین
- ژانر: کمدی، موسیقی، ماوراءالطبیعی
- استودیو سازنده: MAPPA
- منبع: اورجینال
ساکورا میناموتو آرزو دارد که تبدیل به یک ستاره پاپ شود. اما او در یک حادثه رانندگی به طور ناگهانی میمیرد و 10 سال بعد در استان ساگا (Saga) از خواب بیدار میشود. ساکورا متوجه میشود که تبدیل به زامبی شده است و هیچ خاطرهای از گذشته خود ندارد. او با مردی به نام کوتارو تاتسومی روبرو میشود که توضیح میدهد به منظور احیای اقتصادی ساگا، او و شش دختر زامبی دیگر را از دورههای مختلف به زندگی بازگردانده است. کوتارو با تصدی نقش مدیر برنامه، شروع به برنامهریزی رویدادهای مهم میکند. دختران با او همراه میشوند و سرانجام تصمیم میگیرند گروه خود را فرانچوچو (Franchouchou) نامگذاری کنند. انیمه زامبیلند ساگا، برداشتی کمدی و خلاقانه از ژانر آیدول (Idol) است که داستان دختران فرانچوچو را برای نجات ساگا بیان میکند؛ درحالیکه این دختران سعی دارند زامبی بودن خود را پنهان کنند و در عین حال، زندگی گذشتهشان را کشف کنند.
انیمه Fumetsu no Anata e | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 12 آوریل یا 23 فروردین
- ژانر: ماجراجویی، ماوراءالطبیعی، درام، پسرانه
- استودیو سازنده: Brain’s Base
- منبع: مانگای اثر Yoshitoki Ōima
ایت (It) یک موجود مرموز نامیرا است که بدون هیچ احساس و هویتی به زمین فرستاده میشود. او میتواند شکل هرآنچه که در اطرافش وجود داشته باشد را به خود بگیرد. ایت در ابتدا به شکل یک کُره گرد است. سپس به شکل یک سنگ درمیآید. با پایین آمدن دما و آب شدن برفها در بالای خزهها، او به شکل خزه درمیآید. زمانی که گرگی زخمی و تنها، لنگانلنگان پیشش میآید و دراز میکشد تا بمیرد، او شکل گرگ را به خود میگیرد. سرانجام، او آگاه میشود و شروع به حرکت میکند. او با پسری تنها آشنا میشود که در یک شهر خالی زندگی میکند؛ شهری که بزرگسالانش مدتها پیش آنجا را ترک کردهاند تا به جستجوی بهشتی بروند که گفته میشود آن سوی دریای بیپایان وجود دارد. با این حال، تلاش آنها هیچ نتیجهای نداشت و اکنون این پسر در وضعیت بحرانی قرار دارد. ایت خود را به شکل این پسر درمیآورد و در جستجوی تجربیات، مکانها و افراد جدید راهی سفری بیپایان میشود. انیمه To Your Eternity از انیمههای موردانتظار این فصل است که پخشش به دلیل شیوع ویروس کرونا به بهار امسال موکول شده. شایان ذکر است که مانگای منبع اقتباس این انیمه، اثر مانگاکای صدای خاموش است.
فصل سوم انیمه Fruits Basket | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 6 آوریل یا 17 فروردین
- ژانر: زندگی روزمره، کمدی، درام، ماوراءالطبیعی، عاشقانه
- استودیو سازنده: TMS/8PAN
- منبع: مانگای اثر Natsuki Takaya
تورو پس از آن که مادرش را در حادثهای از دست داد، با پدربزرگ خود زندگی میکرد. روزی برای اینکه نمیخواهد بار مسئولیتش روی دوش کسی دیگر باشد، از پدربزرگش جدا شده و در جنگل داخل یک چادر ساکن میشود. شبی پس از بازگشت از محل کار متوجه میشود چادرش زیر زمین رانده شده. یوکی سوما، شاهزاده مدرسهاش، وقتی وضعیت غمناک تورو را میبیند، از او دعوت میکند تا در خانه او و پسرعمویش، شیگوره سوما بماند. تورو با ورود به خانه آنها، راز این خانواده را کشف میکند؛ اینکه هر یک از اعضای خانواده یوکی سوما درگیر نفرین وحشتناک زودیاک چینی هستند و گذشته تلخ و تاریکی را پشتسر گذاشتهاند. فصل سوم این انیمه ادامه داستان فصل دوم آن را روایت میکند و آخرین فصل این انیمه است. آیا طبیعت مهربان و مقاوم تورو برای رویارویی با آنچه پشت درهای خانه سوما نهفته است، کافی خواهد بود؟
فصل دوم انیمه Mairimashita! Iruma-kun | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 17 آوریل یا 28 فروردین
- ژانر: کمدی، فانتزی، ماوراءالطبیعی، مدرسهای، پسرانه
- استودیو سازنده: Bandai Namco Pictures
- منبع: مانگای اثر Osamu Nishi
ایروما سوزوکی 14 ساله، نوجوانی است که در تمام زندگیاش بدشانس بوده و مجبور شده با وجود سن کمش برای به دست آوردن پول برای والدین غیرمسئولش کار کند. یک روز او متوجه میشود که والدینش او را به شیطانی به نام سالیوان فروختهاند. با این وجود، خیلی زود نگرانی ایروما از اینکه چه اتفاقی برای او خواهد افتاد، رفع میشود؛ زیرا سالیوان تنها یک نوه میخواهد که بتواند او را لوس بکند. ایروما مجبور میشود به مدرسه شیاطین بابلیس برود و در آنجا مشغول به تحصیل شود. ایروما سعی میکند برای اینکه همسالانش به هویت انسانی او پی نبرند، در معرض توجه قرار نگیرد، اما او به صورت ناخواسته به شهرتی فراوان در مدرسه میرسد که او را در شرایط عجیبتری قرار میدهد. فصل اول انیمه کمدی/ایسکای Welcome to Demon School! Iruma-kun با یک اتفاق مهم تمام میشود و مخاطبان در فصل دوم این سری میتوانند ادامه داستان ایروما را تماشا کنند.
انیمه Shaman King (2021) | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 1 آوریل یا 12 فروردین
- ژانر: کمدی، اکشن، ماجراجویی، ماوراءالطبیعی، ابرقهرمانی، پسرانه
- استودیو سازنده: Bridge
- منبع: مانگای اثر Hiroyuki Takei
شمنها افراد خارقالعادهای هستند که توانایی برقراری ارتباط با ارواح و خدایانی را دارند که برای افراد عادی قابل مشاهده نیستند. «مبارزه شمن» مسابقه معتبری است که شمنهای سرتاسر جهان را در برابر یکدیگر قرار میدهد. این مسابقه هر پانصدسال یکبار برگزار میشود و برنده آن به عنوان پادشاه شمنها انتخاب میشود؛ مقامی که باعث میشود آن شمن بتواند روح بزرگ را فرا بخواند و جهان را به دلخواه خود شکل دهد. مانتا اویامادا، یک دانشآموز راهنمایی معمولی است که شبی دیروقت از مدرسه بازمیگردد و تصمیم میگیرد از را میانبر قبرستان استفاده کند. پسری تنها که متوجه حضور او شده، روی سنگ قبری نشسته است و از مانتا دعوت میکند تا با «آنها» ستارهها را تماشا کند. مانتا که متوجه میشود «آنها» در واقع دوستان ارواح او هستند، از وحشت فرار میکند. بعدا، آن پسر خود را به نام یو آساکورا، یک شمن درحال آموزش معرفی میکند و با کمک شبح آمیدامارو، یک سامورایی ششصدساله، مانتا را از دست یک گروه اراذل و اوباش نجات میدهد. مانتا با توانایی دیدن ارواح و به کمک سامورایی آمیدامارو، یو آساکورا را برای رسیدن به هدفش که تبدیل شدن به شاه شمنها است، همراهی میکند. انیمه جدید Shaman King، درواقع بازسازی جدیدی از این اثر شونن پرطرفدار است.
فصل دوم انیمه Nomad: Megalo Box | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 4 آوریل یا 15 فروردین
- ژانر: اکشن، علمی-تخیلی، زندگی روزمره، درام، ورزشی
- استودیو سازنده: TMS Entertainment
- منبع: اورجینال
«ساکت بودن و مطابق گفته دیگران عمل کردن، یک انتخاب بزدلانه است.» این چیزی است که جانک داگ، مبارز زیرزمینی مگالوباکس به آن اعتقاد دارد. مگالوباکس، رقابت تکاملیافته بوکس است که از اندام مکانیکی معروف به چرخدنده، برای افزایش سرعت و قدرت جنگندهها استفاده میکند. پتانسیل بالای جانک داگ به عنوان یک بوکسور و ماهیت غیرقانونی مشارکت او در این مسابقات، او را وادار میکنند تا معیشت خود را با واگذاری برخی مسابقات طبق دستور رئیسش گانساکو نانبو، کساد کند. اما روزی با ورود جنگنده دیگری به نام یوری به رینگ جانک داگ، همهچیز تغییر میکند. یوری که در همان دور اول، جانک داگ را به بیرون رینگ میراند، او را با چالشی تنها میگذارد: «اگر میخواهی باردیگر با من جدی بجنگی، قویتر بشو و در سطح من بجنگ.» جانک داگ که از هیجان زیادی برخوردار است و از سوی جنایتکاران اتحادیه صنفی که مسئول مسابقات واگذارشده او هستند، حمایت میشود؛ به مگالونیا میپیوندد؛ مسابقهای جهانی که قویترین مگالوباکس را انتخاب میکند. او از نقطه صفر شروع به رقابت میکند و مقابل حریفانی قرار میگیرد تا او را به سطحی که میخواهد برسانند. انیمه ورزشی Megalo Box به مناسب ۵۰ سالگی مانگای Ashita no Joe و با حالو هوای آینده ساخته شده است.
انیمه Hige wo Soru. Soshite Joshikousei wo Hirou | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 5 آوریل یا 16 فروردین
- ژانر: درام، عاشقانه
- استودیو سازنده: Project No.9
- منبع: لایت ناولی به نویسندگی Shimesaba
یوشیدا کارمند اداری است که به مدت 5 سال به همکار خود، ایری گوتو علاقهمند است. زمانی که یوشیدا به او پیشنهاد قرار ملاقات میدهد، از طرف ایری گوتو رد میشود. یوشیدا خسته و ناامید به خانه برمیگردد، اما در راه دختر دبیرستانی را میبیند که کنار جاده نشسته است. این دختر که به مکانی نیاز دارد تا شب را در آنجا بماند، سعی میکند یوشیدا را اغوا کند. یوشیدا پیشنهاد او را رد میکند، اما در نهایت او را به آپارتمانش دعوت میکند. روز بعد، آن دختر خود را سایو اوگیوارا معرفی میکند، توضیح میدهد که از هوکایدو به توکیو فرار کرده و در طول این شش ماه به طرق گوناگون قادر به پیدا کردن مکانهایی برای گذارن شب بوده است. با این حال، یوشیدا به او مکانی برای ماندن میدهد و به جایش او را به شستن ظرفها و لباسها تشویق میکند. در انیمه درام/عاشقانه I Shaved. Then I Brought a High School Girl Home، به مرور با همزیستی یوشیدا و اوگیوارا، رابطه عاطفی عمیقی بین آنها آغاز میشود.
انیمه I’ve Been Killing Slimes for 300 Years and Maxed Out My Level | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 10 آوریل یا 21 فروردین
- ژانر: کمدی، فانتزی
- استودیو سازنده: Revoroot
- منبع: لایت ناولی به نویسندگی Kisetsu Morita
این انیمه ایسکای داستان زن کارمندی به نام آزوسا آیزاوا است که ناگهان براثر کار زیاد میمیرد و خود را دربرابر فرشتهای میبیند که به او اجازه میدهد تا به عنوان یک جادوگر جاودان، در دنیای جدید متولد شود. او در این دنیا روزهای خود را به کشتن لجنها برای به دست آوردن پول سپری میکند. کمترین امتیازات هم پس از صدها سال جمع میشوند و آزوسا درمییابد که به طور تصادفی به حداکثر سطح خود رسیده است. او از ترس آنکه این امر او را مجبور به بازگشت به زندگی پرفشار قبلیاش کند، تصمیم میگیرد قدرتش را پنهان کرده تا سبک زندگی آرام خود را حفظ کند. علیرغم تلاشهای او، شهرت «جادوگر فلات» در سراسر سرزمین میپیچد و یک اژدهای مغرور به نام رایکا ظاهر میشود که میخواهد قدرت خود را در برابر او آزمایش کند. اگرچه آزوسا رایکا را شکست میدهد و با او دوست میشود، اما زمانیکه دوست و دشمنان دیگر به دنبال جادوگر منزوی میروند، مشکلات بیشتر میشوند.
فصل دوم انیمه Moriarty the Patriot | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 4 آوریل یا 15 فروردین
- ژانر: معمایی، تاریخی، روانشناختی، پسرانه
- استودیو سازنده: Production I.G
- منبع: مانگایی به نویسندگی Ryōsuke Takeuchi و تصویرسازی Hikaru Miyoshi
در اواخر قرن نوزدهم، بریتانیا بزرگترین امپراطوری جهان شناخته میشود. در این دوره، سلسله مراتب سخت اجتماعی و اقتصادی حاکم است که مردم این سرزمین را به دو طبقه اشراف و کارگر تقسیمبندی میکند. در این سیستم ناعادلانه، ارزش زندگی یک شخص صرفا براساس وضعیت اقتصادی و میزان ثروتش تعیین میشود. در این میان، ویلیام جیمز موریارتی، پسر دوم خانواده موریارتی، به عنوان یک اشرافزاده زندگی میکند اما درعینحال، کمک زیادی به مردم عادی کرده و با مشاوره دادن به آنها مشکلاتشان را حل میکند. او در اعماق قلبش تمایل زیادی دارد تا ساختار فعلی حاکم بر انگلیس و کسانی که از آن سود میبرند را نابود کند؛ بنابراین او به همراه برادرانش آلبرت و لوئیس، تصمیم میگیرد دنیای پلید حاکم بر این نظام طبقاتی را تغییر دهد و برای اینکار از هیچی دریغ نمیکند، حتی اگر مجبور شود خون کسی را بریزد! فصل اول این برداشت جدید از داستان شرلوک هولمز با کیفیت ساخت و داستان جذابش، طرفداران بسیاری پیدا کرده است و ادامه داستانهای ویلیام و برادرانش را میتوانید در فصل دوم انیمه موریارتی وطنپرست پیگیری کنید.
انیمه Edens Zero | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 11 آوریل یا 22 فروردین
- ژانر: اکشن، علمی-تخیلی، ماجراجویی، کمدی، فانتزی، پسرانه
- استودیو سازنده: J.C.Staff
- منبع: مانگای اثر Hiro Mashima
در یک پارک تفریحی متروکه به نام پادشاهی گرنبل (Granbell Kingdom)، شیکی تمام عمرش را در میان ماشینآلات سپری کرده است. یک روز، ربکا به همراه گربهاش به نام هَپی، در دروازههای جلوی پارک ظاهر میشوند. این تازهواردان پس از آشنایی با شیکی، خبر ندارند که این اولین تماس انسانی است که در صدسال گذشته در پادشاهی گرنبل رخ داده. درحالیکه شیکی با ربکا و گربهاش دوست میشود، همسایگان سابق او فرصت را غنیمت میشمارند تا شورشی را به راه بیاندازند. هنگامی که پادشاهی گرنبل برای زندگی بیش از حد خطرناک میشود، شیکی همراه با ربکا و هپی به سفینه فضایی خود پناه میبرد و آنها به سوی کیهان بیحدومرز فرار میکنند. انیمه Edens Zero براساس مانگای پرطرفدار شوننی است که توسط مانگاکای Fairy Tail خلق شده.
انیمه SSSS.Dynazenon | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 2 آوریل یا 13 فروردین
- ژانر: اکشن، علمی-تخیلی، رباتی
- استودیو سازنده: Trigger
- منبع: اورجینال
انیمه SSSS.Dynazenon ادامه داستان انیمه SSSS.Gridman را روایت میکند و هردو جزوی از «Gridman Universe» هستند. در انیمه SSSS.Gridman، یوتا هیبیکی در اتاق ریکا تاکارادا از خواب بیدار و متوجه دوچیز میشود: او هیچ خاطرهای ندارد، اما میتواند صدایی مرموز را از اتاق نزدیک خود بشنود که نام او را صدا میکند. با جستجوی بیشتر، او رباتی را در پشت صفحهنمایش یک رایانه قدیمی پیدا میکند که خودش را Hyper Agent Gridman معرفی میکند. یوتا با کمال تعجب متوجه میشود که ریکا نه میتواند صدای گریدمن را بشنود و نه میتواند هیولاهای شومی که در بالای مه غلیظی که از خارج، شهر را محاصره کردهاند را ببیند! در این میان، هیولای غولپیکر دیگری در شهر ساخته میشود تا دست به ویرانی شهر بزند. یوتا که سردرگم شده است، بار دیگر به سمت رایانه قدیمی جذب و با گریدمن ادغام میشود. ناگهان او در میانه نبرد ظاهر میشود و به مبارزه با هیولا میپردازد. یوتا به همراه ریکا و همکلاسیاش به نام شو اوتسومی، اتحاد گریدمن را تشکیل میدهند و به جنگ با هیولاهای تهدیدکننده و مسئول پشت همه این دردسرها، میپردازند.
انیمه The Romcom Where The Childhood Friend Won’t Lose! | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 14 آوریل یا 25 فروردین
- ژانر: کمدی، عاشقانه، مدرسهای، مردانه
- استودیو سازنده: Doga Kobo
- منبع: لایت ناولی به نویسندگی Shūichi Nimaru
انیمه کمدی/عاشقانه دیگر این فصل، انیمه Osamake: Romcom Where The Childhood Friend Won’t Lose و داستان سوئهارو ماروی هفدهساله است که هرگز دوستدختری نداشته. او در همسایگی دوست دوران کودکی خود کوروها شیدا زندگی میکند، یک دختر کوچک و زیبا با روحیات دوستانه و اجتماعی. زمانیکه کوروها احساساتش را به سوئهارو اعتراف میکند، سوئهارو جواب منفی به او میدهد، زیرا او به شیروکوسا کاچی که یک ستاره معروف و یک نویسنده برنده جایزه در مدرسهاش است، علاقه دارد. شیروکوسا کاچی به غیر از او، نسبت به تمام پسران مدرسه بیتفاوت است و همین امر باعث میشود سوئهارو فکر کند که شاید بتواند شانسی داشته باشد. اما وقتی سوئهارو تصمیم میگیرد احساساتش را به شیروکوسا اعتراف کند، متوجه میشود که او دوستپسر دارد. حالا کوروها به سوئهارا نزدیک میشود و به او پیشنهاد میدهد تا از شیروکوسا و دوست پسرش انتقام بگیرد.
انیمه Tokyo Revengers | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 11 آوریل یا 22 فروردین
- ژانر: اکشن، درام، مدرسه ای، پسرانه
- استودیو سازنده: LIDENFILMS
- منبع: مانگای اثر Ken Wakui
زندگی تاکمیچی هاناگاکی پر از بدبیاری و بدبختی است. درست زمانی که تاکمیچی فکر میکند که بدتر از این نمیشود، متوجه میشود که هیناتا تاچیبانا، دوست دختر سابقش، توسط باند توکیو مانجی به قتل رسیده است. توکیو مانجی گروهی از جنایتکاران شرور هستند که مدتها است آرامش جامعه را برهم زدهاند. تاکمیچی با خود فکر میکند که این بدبختیها از کجا شروع شدهاند، اما ناگهان به 12 سال قبل، زمانی که هنوز با هیناتا رابطه داشت، منتقل میشود. او در آن لحظه متوجه میشود که فرصتی برای نجات او دارد، به همین دلیل به باند شرور مانجی نفوذ کرده و به منظورِ اصلاح آینده و نجات هیناتا از سرنوشت غم انگیزش، در آن گروه ارتقا پیدا میکند. انیمه Tokyo Revengers از دیگر انیمههای شونن موردانتظار این فصل است و مانگای آن نیز طرفداران بسیاری دارد.
انیمه 86 | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 11 آوریل یا 22 فروردین
- ژانر: درام، علمی-تخیلی
- استودیو سازنده: A-1 Pictures
- منبع: لایت ناولی به نویسندگی Asato
در داستان این انیمه علمی-تخیلی، جمهوری سان مگنولیا مدتها است که در محاصره همسایه خود، یعنی امپراطوری جیادیان قرار دارد؛ امپراطوریای که هواپیماهای بدون سرنشینی به نام لجیون ایجاد کرده است. پس از سالها تحقیق دقیق، سرانجام جمهوری مگنولیا هواپیماهای بدون سرنشین مستقل خود را توسعه میدهد و مبارزه یکطرفه خود را به جنگی بدون تلفات تبدیل میکند، یا حداقل این همان چیزی است که دولت ادعا میکند. در حقیقت چیزی به نام جنگ بدون خونریزی وجود ندارد. در پشت دیوارهای مستحکمی که از 85 قلمروی جمهوری محافظت میکنند، بخش 86 «غیرواقعی» از نظرها پنهان مانده است. در واقع زنان و مردان جوان این سرزمینِ رهاشده که علامت 86 روی آنها حک شده است، از انسانیت محروم هستند و سوار بر هواپیماهای «بدون سرنشنین» به جنگ میروند. شین در این میان، اقدامات گروهی جوانان 86 را هدایت میکند و لِنا در ارتباطات ویژه، فرماندهی کنترل از راه دور را برعهده دارد. این انیمه با خداحافظی این دو از یکدیگر و شروع مبارزه سخت و غم انگیزشان آغاز میشود.
انیمه It’s Too Sick to Call this Love | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 5 آوریل یا 16 فروردین
- ژانر: کمدی، عاشقانه
- استودیو سازنده: Nomad
- منبع: مانگای دیجیتال اثر Mogusu
زمانی که عاشق کسی شوید، دیگر نمیتوانید جلوی خودتان را بگیرید. پس از یک برخورد عجیب، آماکوسا ریو تاجر برجستهای که در مقابل خانمها، خود را میبازد با آریما ایچیکا، دوست دبیرستانی خواهرش آشنا میشود و از همانجا دیوانهوار عاشق او میشود. او به روش زیادی مستقیم و صریحانه به آریما نزدیک میشود، اما آریما به سادگی عمل او را نفرتانگیز توصیف میکند. آماکوسا گمان میکند که آریما به شیوه خودش به او ابراز علاقه کرده است. این انیمه یک کمدی عاشقانه درباره رابطه یک کارمند نخبه و پیچیده با یک دختر دبیرستانی اوتاکو را بیان میکند.
انیمه Mars Red | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 6 آوریل یا 17 فروردین
- ژانر: اکشن، نظامی، تاریخی، ماوراءالطبیعی، خونآشامی
- استودیو سازنده: Signal.MD
- منبع: نمایشنامهای به نویسندگی Bun-O Fujisawa
داستان انیمه خون آشامی قرمز مریخی در سال 1923 اتفاق میافتد؛ زمانیکه خونآشامها برای مدتی طولانی وجود داشتهاند، اما اکنون تعداد خونآشامها در حال افزایش است و یک منبع خون مصنوعی مرموز به نام آسکرا (Ascra) ظاهر شده. دولت ژاپن نیز به نوبه خود واحدی به نام «کد صفر» (Code Zero) ایجاد میکند که در ارتش وظیفه سرنگونی نیروهای خونآشام را دارد و چه راهی بهتر از استفاده از خود خونآشامها برای ردیابی خونآشامها؟ این واحد که توسط سرلشگر ناکاجیما ایجاد شده، از لحاظ تاریخی درگیر جنگ اطلاعاتی بوده است و برای حل بحران خونآشامها دوباره شروع به فعالیت میکند.
انیمه Shakunetsu Kabaddi | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 3 آوریل یا 14 فروردین
- ژانر: ورزشی
- استودیو سازنده: TMS Entertainment
- منبع: مانگای دیجیتال Hajime Musashino
در انیمه ورزشی Burning Kabaddi، تاتسویا یویگوشی دانشآموز سال اول دبیرستان است که در دوران راهنمایی قهرمان رسمی تیم فوتبالشان بوده و حالا از ورزش متنفر شده. او از طرف کلوب کابادی (Kabaddi club) دعوت میشود تا به کلوبشان بپیوندد. تاتسویا که در ابتدا پیوستن به کلوب کابادی را به شوخی میگرفت، با دیدن یکی از مسابقات تمرینی که به هنرهای رزمی شباهت زیادی دارد، به این بازی علاقهمند میشود.
انیمه Shadows House | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 11 آوریل یا 22 فروردین
- ژانر: زندگی روزمره، ماوراءالطبیعی، مردانه
- استودیو سازنده: CloverWorks
- منبع: مانگای اثر duo Somato
نجیبزادههای سایهای بدون چهره ساکن در عمارتی وسیع، توسط عروسکهای زندهای مراقبت میشوند که بیشتر زمان خود را به تمیز کردن دوده سیاهی که اربابان مرموزشان تولید میکنند، میپردازند. این انیمه ماوراءالطبیعی، داستان عروسک زنده و جوانی به نام امیلیکو را بیان میکند که به سایه کِیت سایه-ساما (Kate Shadow-sama) خدمت میکند.
انیمه Godzilla: S.P | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 25 مارس یا 5 فروردین
- ژانر: اکشن
- استودیو سازنده: Bones و Orange
- منبع: اورجینال
این انیمه زن نابغه محققی به نام مِی کامینو و مرد مهندسی به نام یون آریکاوا را نمایش میدهد که با همراهان خود متوجه تهدید بیسابقهای میشوند. زمانی که خطر از اعماق سر بر میآورد، تنها مِی نابغه، یون و تیمشان میتوانند با تهدید گودزیلا مقابله کنند. این انیمه اورجینال، محصول مشترک استودیوهای اورنج و بونز است و دارای مخلوطی از انیمیشن دستی و کامپیوتری خواهد بود.
انیمه Mashiro no Oto | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 3 آوریل یا 14 فروردین
- ژانر: موسیقی، درام، مدرسهای
- استودیو سازنده: Shin-Ei Animation
- منبع: مانگای اثر Marimo Ragawa
شامیسن یک ساز سنتی ژاپنی است که ظاهری شبیه به گیتار دارد. پدربزرگ ساوامورا ستسوی نوجوان که او و برادر بزرگترش واکانا را بزرگ کرده، اخیرا درگذشته است. پدربزرگ ساوامورا یکی از بزرگترین نوازندگان شامیسن بود و این دو برادر عادت داشتند به نواختن او گوش بدهند و نواختن ساز را از او یاد بگیرند. از زمان مرگ پدربزرگ ساوامورا، او دبیرستان را رها میکند و به توکیو میرود، اما جز نواختن شامیسن کار دیگری نمیتواند انجام دهد. این زمانی است که مادر موفق و ثروتمند او به نام اومکو وارد زندگیاش میشود و سعی میکند ساوامورا را به دبیرستان برگرداند. اما ساوامورا در شرف کشف علاقه خود به شامیسن قرار دارد. انیمه Those Snow White Notes در ژانر درام و موسیقی قرار میگیرد.
انیمه Vivy: Fluorite Eye’s Song | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 3 آوریل یا 14 فروردین
- ژانر: علمی-تخیلی
- استودیو سازنده: Wit Studio
- منبع: اورجینال
نیرلند یک پارک تفریحی پیچیده هوشمند است که در آن، رویاها، امیدها و علم باهم عجین میشوند. ویوی (Vivy)، اولین هوش مصنوعی انساننما، به عنوان مهرهای برای این موسسه کار میکند. ویوی برای انجام ماموریت خود در خوشحال کردن همه با موسیقی، روی صحنه از صمیم قلب نمایش اجرا میکند؛ اما با این حال، این پارک از کمبود محبوبیت رنج میبرد. یک روز ربات هوش مصنوعی دیگری به نام ماتسوموتو مقابل ویوی ظاهر میشود و توضیح میدهد که از 100 سال آینده آمده است تا با او تاریخ را اصلاح کند و از جنگِ بین هوش مصنوعیها و انسانها که در 100 سال آینده رخ میدهد، جلوگیری کند. اما آشنایی ویوی و ماتسوموتو چه تغییراتی در آینده ایجاد میکند؟ این انیمه داستانی از هوش مصنوعیهایی است که به تخریب همنوعانشان میپردازند. انیمه Vivy: Fluorite Eye’s Song، پروژه اورجینال بعدی ویت استودیو پس از Great Pretender است و توسط خالق ریزیرو، یعنی Tappei Nagatsuki ساخته شده.
انیمه Bishounen Tanteidan | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 11 آوریل یا 22 فروردین
- ژانر: معمایی، مدرسهای
- استودیو سازنده: Shaft
- منبع: رمانی به نویسندگی Nisio Isin
مایومی دوجیما، دانش آموز سال دوم راهنمایی در آکادمی انحصاری یوبیوا، چیزی را از دست داده است: ستارهای که 10 سال پیش تنها یک بار نیمنگاهی به آن انداخته بود. اما کمک در راه است، آن هم کمک باشگاه غیررسمی، مرموز و مخفیِ کاراگاه پسران زیبا! شایعههایی وجود دارد که این پسران پرزرقوبرق، مشکلات داخل مدرسه را به دلایل زیباییشناسانه و نه مالی، حل میکنند (که البته بیشتر این شایعهها را خود پسران ساختهاند). این پسران مایومی را به دنیای هیجانانگیز، خطرناک و بیش از حد زیبای خود میبرند. انیمه Pretty Boy Detective Club، انیمه جدید استودیو شفت، همانند سری مونوگاتاری، براساس اثری از Nisio Isin و به کارگردانی Akiyuki Shinbo است.
انیمه Super Cub | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 7 آوریل یا 18 فروردین
- ژانر: زندگی روزمره، مدرسهای
- استودیو سازنده: Studio Kai
- منبع: لایت ناولی به نویسندگی Tone Kōken
کوگوما، دانشآموز سال دومی دبیرستان، زندگی چندان جذابی ندارد؛ او نه پدر و مادر دارد و نه دوست و سرگرمیای تا زندگی روزمره خود را با آن مشغول کند. یک روز، او یک موتورسیکلت دستدوم هوندا سوپر کاب (Super Cub) میخرد و با آن به مدرسه میرود. با گذشت زمان، کوگوما زندگی ماجراجویانه خود را آغاز میکند و به لطف موتورسیکلت گرانبها و کوچکش، دوستان گرانبهاتری را نیز پیدا میکند.
انیمه Gokushufudou | انیمه های فصل بهار 2021

- تاریخ پخش: 8 آوریل یا 19 فروردین
- ژانر: زندگی روزمره، کمدی، عاشقانه
- استودیو سازنده: J.C.Staff
- منبع: مانگای اثر Kousuke Oono
«تاتسوی نامیرا» یاکوزای افسانهای است که به تنهایی یک باند رقیب را شکست داد. نام او باعث ایجاد ترس در میان افسران پلیس سختگیر و جنایتکاران شرور میشود. اما او پس از ناپدید شدن ناگهانی، با اندکی تغییر در شغل حرفهای خود، دوباره به روی کار میآید، اما با این تفاوت که اکنون به پیشبند مجهز شده، خشونت را کنار گذاشته است و سعی دارد زندگی صادقانهای را به عنوان یک شوهر خانهدار داشته باشد. تاتسو در انجام کارهای پیشپاافتاده خانه متوجه میشود که شوهرِخانه بودن چالشهای خاص خود را دارد، از میدان جنگ معروف به سوپرمارکت گرفته تا ناتوانی در آشپزخانه. با وجود زندگی مسالمتآمیزی که تاتسو پیش گرفته است، به نظر میرسد سوءتفاهمها او را رها نمیکنند. این انیمه، زندگی روزمره کمدی و جدی این عضو یاکوزای سابق را دنبال میکند، درحالیکه زندگی خطرناک قبلی خود را پشتسر گذاشته است تا یک شوهر خانهدار شود.
بهار 2021 فصل پرباری برای دنیای انیمه خواهد بود و انیمههای تماشایی فراوانی را برای مخاطبان این مدیوم ارائه خواهد داد. در این فصل، ادامه انیمههای پرطرفدار بسیاری مانند موریارتی وطنپرست، مای هیرو آکادمیا، سبد میوه، زامبیلند ساگا و انیمههای دیگری را خواهیم داشت. علاوه بر آن، انیمههای موردانتظار جدیدی مانند Shaman King ،Fumetsu no Anata e ،Tokyo Revengers ،Edens Zero و انیمههای دیگری را نیز میتوان تماشا کرد. در بهار 2021 تقریبا انیمههایی در همه ژانرها اعم از موسیقی، عاشقانه، ورزشی، علمی-تخیلی، زندگی روزمره، اکشن، ایسکای و درام را میتوان یافت. خلاصه که، با توجه به سلیقه و ژانر موردعلاقهی خود، بهار امسال انیمههای گوناگونی برای تماشا خواهید داشت.
بیشتر منتظر کدام یک از این انیمهها هستید؟ نظراتتان را با ما درمیان بگذارید.
فصل دوم 2 سریال مانکن کی ساخته خواهد شد؟
قسمت آخر سریال مانکن همه را شوکه کرد؛
مرگ کاوه، ژیلا و اخگر اتفاقی بود که شاید کمتر کسی پیش بینی میکرد.
در این میان اکثر بینندگان این سریال از مرگ کاوه ناراحت شدند.
پیش از این پیشبینیهای متفاوتی درباره پایان سریال مانکن مطرح شده بود
اما چنین پایانی واقعا قابل پیشبینی نبود. آن هم وقوع قتل به دست آبتین.
سریال مانکن یکی از پربینندهترین سریالهای خانگی بود که توانست هر مخاطبان زیادی را جذب کند؛
مخاطبانی که هر هفته منتظر قسمت جدید این سریال بودند تا ببینند برای شخصیتهای آن چه اتفاقی میافتد.
پیشبینیهای نادرست درباره آخر سریال مانکن
این سریال عاشقانه و حادثهای با جدایی کاوه و همتا از یکدیگر شروع و پای اخگر و کتی به داستان باز شد.
در یک سوی ماجرا کاوه و همتا شخصیتهای مثبت سریال بودند که البته بهرام و بعدها ژیلا نیز به آنها کمک میکردند.
در سوی دیگر اخگر و کتی شخصیتهای منفی بودند اما کتی به اندازه اخگر مورد نفرت نبود.
بسیاری از بینندگان سریال پیش بینی میکردند اخگر در پایان دستگیر و زندانی شود اما او نیز کشته شد.
از سویی خیلیها نظر داده بودند که کاوه و همتا در پایان به هم میرسند و ازدواج میکنند.
حتی برخی بینندگان گفته بودند این زوج با ثروت همتا از معدن پدرش زندگی مرفهی خواهند داشت اما پیشبینی آنها غلط از آب درآمد.
نظرات مردم به مرگ کاوه در سریال مانکن
مرگ کاوه خیلیها را شوکه و غافلگیر کرد.
هیچکس دوست نداشت چنین اتفاقی بیفتد.
به همین دلیل نظرات درباره پایان این سریال عموما منفی است؛
منفی نه از جهت قوت فیلمنامه یا کارگردانی بلکه به دلیل اتفاقی که برای شخصیت اصلی ان رخ داد.
زهرا نوشته است: من از صبح حالم بد است.
واقعا نمیدونم چیکار کنم حالم خوب شه فک کنم دارم افسرده میشم آخه این چه پایانی بود که براش درنظر گرفتن اون از اولش که اونجوری شروع شد اینم از آخرش که این جوری تمموم شد به امید این سریال رو میدیدیم که کاوه و همتابه هم برسن.
نرگس نوشته است: اعصابم خورد شد. چرا اینجوری شد؟ چرا نقش اولش مرد؟
خب میومدین یه جوری فیلمو میساختین که خانواده اخگر کشته بشن نه ژیلا با کاوه.
جواد نوشته است: کاوه نباید میمرد. خیلی بد شد که مرد اما فیلم یه جورایی خاصتر شد.
مخاطب دیگری نوشته است: شش ماه نشستیم این فیلمو دیدیم آخرش هم روحیمون را خراب کردن جوونای مردم کم مشکل دارن که با دیدن ته فیلمهای اینا افسرده هم میشن.
یکی دیگر از بینندگان سریال مانکن نوشته است: این همه منتظر عشق اینا دست آخر همه شدن تنها خیلی خیلی بد تموم شد.
هما نوشته است: شاید نمیره بره تو کما تو یک سایت نوشته بود امکان ساخت فصل دوم سریال مانکن هست اگه فصل دوم ساخته بشه توش کاوه نباشه بیمعنی هست شاید نمیره امیدوارم کاوه نمیره چون خیلی پایان تلخ داره بره تو کما و کتی برگرده از آبتین انتقام بگیره و همتا هم به کتی کمک می کنه…
فصل دوم 2 سریال مانکن
نظرات خود را در مورد ساخت فصل دوم این سریال بیان کنید
سریال عاشقانه 2 منوچهر هادی به نام سریال گیسو به شبکهی نمایش خانگی آمد و آیا باید انتظار ویژهای از این کار داشته باشیم؟ واضح است که نه. با نقد و بررسی سریال گیسو با پی اس ارنا همراه شوید.
- نقد قسمت اول
- نقد قسمت دوم
- نقد قسمت سوم و چهارم
- نقد قسمت پنجم و ششم
- نقد قسمت هفتم و هشتم
- نقد قسمت نهم و دهم
- نقد قسمت یازدهم و دوازدهم
- نقد قسمت سیزدهم و چهاردهم
نقد قسمت اول سریال گیسو
سهیل (محمد رضا گلزار) در مهمانسرایی زندگی میکند و با بیپولی دست و پنجه نرم میکند تا اینکه همسرش پگاه (ساره بیات) به سراغ او میآید و درخواستی عجیب از سهیل دارد. از طرفی یونس شکیبا (مسعود رایگان) هنوز درگیر ماجراهای حقوقی و رسواییهای گیسو است و…
در صنعت سریال سازی جهانی معمولا روال بر این است که وقتی فصلی از یک سریال تمام میشود، فصل های بعدی هم ساختاری جذاب و جداگانه از فصلهای قبلی داشته باشد. حتی به علت اینکه ممکن است یک سریال توسط شبکه ادامه پیدا نکند و تولیدش متوقف شود، نویسندگان تلاش میکنند تا هر فصل را طوری بنویسند و طراحی کنند که بتوان به نتیجهای رسید و کار نصفه و نیمه نماند و اگر قرار است فصلی جدید برای سریال ساخته شود، اپیزود اول هر فصل بیشتر شروعی جذاب است برای ادامه داستان نه اینکه فقط ادامهای باشد از فصل قبل.
سریال گیسو که مشخص هم نیست قرار است مثلا اسپین آف باشد یا فصل دوم عاشقانه، قسمت اولش اصلا اول نیست! این قسمت در ادامهی قسمت آخر عاشقانه است (در نظر بگیرید که با یک جست و جوی کوچک و خواندن دو خط خلاصهی داستان و دیدن این قسمت از گیسو، کل ماجرا را کاملا متوجه میشوید و نیازی به دیدن سریال عاشقانه نیست). حال این مورد برای یک سریال فاجعه محسوب میشود.
قسمت اول گیسو با یک تعقیب و گریز که قرار است هیجانی باشد شروع میشود. دو مردی که مشخص است استخدام شدهاند تا گیسو را (که در سریال عاشقانه مهناز افشار نقشش را بازی میکرد) از بین ببرند. همان اول حیرت کرده بودم که آیا این دو نفر یک جورهایی قرار است هیت من سریال باشند؟ از آن مزد بگیرهای خلاف کار که در بیشتر فیلمها و سریالهای آمریکایی هم هستند. اما دیالوگهای شل و ول و سر و وضع کلیشهایشان که کم مانده بود دو نفر دوبلور هم به جایشان صحبت میکرد که برگردیم به دهه 60 و 70 سینما و سریالهای وطنی خودمان، اصلا اجازه نمیداد که از حضور این دو شخصیت احساس خطر کنم. سریال گیسو همینطور بیننده را حیرت زده میکند تا به پایان قسمت برسد.
منوچهر هادی با ساخت فیلمهای من سالوادور نیستم و رحمان 1400 و سریالهای عاشقانه و دل به خوبی نشان داده است که کارگردانی بلد نیست یا بهتر است بگوییم بیسلیقه است. همچنان هم اصرار دارد که این بیسلیقگی را به رخ بکشد. دیگر بهتر است رودربایستی را کنار بگذاریم. هیچ نگاه ویژهای در قسمت اول سریال گیسو وجود ندارد. نه بازیهای خوب داریم، نه طراحی صحنه مناسب که حداقل به من بیننده حس یک لوکیشن واقعی بدهد. این که برویم، چند مکان را در شهر پیدا کنیم، دوربین را بکاریم و نهایت یک گلدان در گوشهای از تصویر بگذاریم یا دو عدد شلوار از دیوار آویزان کنیم یا اوج خلاقیتمان این باشد که یک صندلی زرشکی برای دکتر بیمارستان انتخاب کنیم که نشد طراحی صحنه.
میرسیم به بحث شیرین نویسندگی سریال گیسو که توسط علیرضا کاظمیپور و سعید جلالی که هر دو نفر، سریال عاشقانه را هم در کارنامه خود دارند، نوشته شده است. در این سالها که به سختی بعضی فیلمها و سریالهای ایرانی را دیدهام همیشه برایم سوال بوده که این دیالوگهایی که از دهان بازیگرها بیرون میآید را نویسندگان عزیز کجا شنیدهاند؟ خیابان؟ مغازه؟ محل کار؟ در میان مردم؟ دقیقا این سبک مصنوعی دیالوگ نوشتن از کی و کجا به فیلم و سریالسازی ما رسید؟
اصلا نیازی هم نیست دوستان بروند و از کف خیابان صدای مردم را جمع کنند. مگر خودشان با افراد دیگر صحبت نمیکنند؟ یعنی واقعا همه ایرانیها اینقدر لوکس و تمیز با هم صحبت میکنند؟ هر صحنه از سریال گیسو تصور میکردم که بازیگران دارند مستقیم از روی کاغذ حرف میزنند. نه حسی، نه واقعیتی جذاب که ما را به درون دنیای داستان ببرد. هیچ. تمام. انگار امیدی به درست شدن فیلمنامه ها و از همه مهمتر دیالوگ نوشتن نیست. در سریال گیسو هر چند دقیقه یک بار بازیگری (حالا فرقی نمیکند محمد رضا گلزار باشد، ساره بیات یا حسین یاری) چیزی میگوید و همان لحظه یک ملودی سوزناک میشنویم و باید به زور تحت تاثیر قرار بگیریم و با ملودرام عاشقانهی منوچهر هادی حس بگیریم، همراه بشویم و به احتمال زیاد اشک بریزیم.
قسمت اول سریال گیسو سر و شکل ندارد. بی هویت است. نه به ایران ربط دارد و نه به تهران. ادای یک درام شهری را در میآورد اما دستش از همان دقایق اول و صحنهی اکشن مصنوعیاش و باران باریدنش که تو ذوق میزند. نماهای اضافی هوایی که در اینستاگرام خیلی بهترش را میتوان پیدا کرد رو میشود. سریال گیسو اگر می خواهد سر و شکل سریال بگیرد در قسمتهای بعدی کار سختی در پیش رو دارد. فکر کنم باید معجزهای رخ بدهد.
قسمت دوم سریال گیسو
مقدمهای کوتاه و سپس تیتراژ و شروع قسمت. این فرمول شروع شدن بسیاری از سریالها است و گیسو هم چنین مسیری را پیش گرفته است. اما با راه و روش مخصوص به خودش.
در قسمت اول گیسو مقدمهای که قرار هم بود هیجان انگیز باشد را دیدیم. دو هیت من سریال با اسلحهای به لاستیک ماشینی که به نظر میرسد گیسو در آن نشسته باشد تیر میزنند و ماشین چپ میکند و از پل به پایین پرتاب میشود. در قسمت دوم مقدمهی هیجان انگیز یا کنجکاو برانگیز چیست؟ رضا شکیبا (حسین یاری) به پیمان (هومن سیدی) زنگ میزند تا به خاطر مرگ خواهر پیمان، او به ایران بیاید. خانواده به بدرقه وی در فرودگاه میروند. محمدرضا گلزار میگوید: اه، پیمان اومد. خانواده میپرسد پیمان کجاست و گلزار میگوید اوناهاش، اون جلیقه مشکیه. مقدمه تمام میشود و به سراغ تیتراژ طولانی سریال میرویم که با یک آهنگ پاپ پر شده است.
و این قسمت رسما شروع میشود.
این که پیمان آمد، دقیقا هیجانش کجاست را متوجه نشدم. شاید قرار است ورود پیمان در داستان تاثیر زیادی داشته باشد. اما اگر بر فرض چنین چیزی هم درست باشد آیا آمدن پیمان به داستان باید اینقدر باسمهای باشد؟ و رسیدن پیمان هم خودش ماجرایی جداگانه است. هومن سیدی نقش جوان تخس و پررو کلیشهای ایرانی را بازی میکند. اصلا سیدی در این سریال هدایت شده است؟ خودش چنین نگاه کهنه و بیخاصیتی به شخصیتش داده است یا منوچهر هادی؟ اصلا برایشان مهم بوده است که پیمان از حالت تک بعدی بیرون بیاید؟ نیازی به پیچیده کردن شخصیت بوده است؟ نویسندهها این وسط کجا هستند؟
البته باید کمی هم انصراف به خرج بدهم. این قسمت گیسو در چند جا من را به خنده انداخت و همه میدانیم که خنده برای روان و جسم مفید است. اتفاقا مدتی هم بود فیلم یا سریال کمدی ندیده بودم و این قسمت از گیسو ناخواسته به یک کمدی تبدیل شد. صحنههای جدی این سریال خندهدار میشود و صحنههای خندهدارش اتفاقا لوس و بیمزه هستند.
در این قسمت، هم سکانسهای مربوط به بهشت زهرا و ادامهی مراسم در تالار خندهدار بود و هم صحنهی دستگیری محسن شکیبا (علیرضا زمانی نسب) که توسط چند مامور خوشتیپ و مودب تحویل مقامات شد. (و این که من علاقهی فیلمسازان، چه ایرانی و چه خارجی را نمیفهمم که چرا همیشه باید در وسط عزا یا عروسی یک اتفاق دراماتیک مثل دستگیری فردی رخ بدهد). سکانس درگیری سهیل با مردی که مزاحم پگاه شده بود هم کاملا حس مثبتی به من داد و باعث خندهام شد و حالا مطمئن هستم که گیسو قرار است در قسمتهای بعدی خندهدارتر هم بشود.
سریال گیسو ادعای به روز بودن هم دارد. هم به دنبال مفسدین اقتصادی است و هم نگران وضعیت فرزندآوری. پگاه به شدت دلش بچه میخواهد و به دنبال سرپرستی یک دختر کوچک است. بله، تا به اینجا همه چیز انسانی است و با پیام اخلاقی مناسب. اما پگاه برای سرپرستی میخواهد به بازرسان دروغ بگوید که یک زندگی عاشقانه را با سهیل دارد. یعنی همین شروع مادر شدنش قرار است با یک دروغ بزرگ باشد. و شخصیتی که ساره بیات آن را بازی میکند (و مشخص هم است در بیشتر صحنهها، رنگ صورتش کمرنگ شده است تا آرایشش واضح نباشد و همین هم باعث شده است پگاه شبیه به یک روح در فیلمهای ترسناک بشود) مشخص است که از مشکلات روحی و روانی رنج میبرد و ایشان که نه در زندگی بیرونیاش وضعیت مناسبی دارد و نه درونش، می خواهد در خودخواهی کامل بچهای را وارد این زندگی آشفته کند و پس فردا روزی آن دخترک هم تبدیل بشود به یک انسانی که با انواع مشکلات روحی دست و پنجه نرم میکند.
سریال گیسو اگر قرار است دلسوز جامعه و مردمش باشد بهتر بود شخصیتپردازی و داستانش را طور دیگری تعریف میکرد. و البته میدانم که هیچ دلسوزیای در کار نیست. فقط پولی باشد و دور هم سریالی بسازیم و آن را پخش کنیم و خوشحال باشیم تا کار بعدی که قرار است آببندیاش کنیم.
قسمت سوم و چهارم
روی بیلبوردهای تبلیغاتی سریال گیسو، عکس مثلث گلزار، سیدی و یاری خودنمایی میکند. هر سه نشستهاند و دارند اکس باکس بازی میکنند و اتفاقا برای بیننده این نوع از آثار ترکیب نسبتا جذابی هم است و حالا با ورود پیمان، این مثلث تبلیغاتی رسما کار خودش را در سریال شروع کرده است.
پیمان در نهایت پررویی از همسر اولش جدا شده است و با دختری ایتالیایی به نام لوسیا (جولیا پانلی) به کشور برگشته است. لوسیا گویا بچهای سر راهی بوده است که پدر و مادرش او را رها کردهاند و او هم طی اتفاقاتی (یا به قول سهیل، خوش شانسیاش) سر از ایتالیا درآورده و آنجا بزرگ شده است. حالا طی قول و قراری مرموز بین لوسیا و پیمان، او به عنوان همسر پیمان به ایران برگشته است تا به کمک پیمان بتواند پدر و مادر اصلیاش را پیدا کند.
این یکی از خطهای داستانی است که در قسمت سوم و چهارم سریال گیسو میبینیم. از طرفی حاج یونس مشکلات قضاییاش شدت گرفته است. پسرش حالا در زندان است و همسر و فرزندان پسرش هم بیقرار شدهاند. پلیس فاتب به دنبال خودش و خانوادهاش است و از آنها بازجویی میکند. گروهی که مثلا قرار است شبیه مافیا باشند حاج یونس را تهدید میکنند تا پولشان را پس بدهد اما او میخواهد پنهانی پول را به دست پسر کوچکش رضا برساند. رضا حالا پیمان و سهیل را هم در جریان ماجرا قرار میدهد و از آنها برای حل شدن این مشکل کمک میخواهد. سهیل همچنان درگیر همسرش پگاه است. پگاه از طرفی نتوانسته است سرپرستی دختربچهای را که مدتها پیگیرش بود بگیرد و همینطور بو برده است که منشی شرکتش پنهانی از مطب برای سقط جنین دیگران استفاده میکند. در نهایت سر و کله خانم مرموزی به نام کتایون آزاد (هانیه توسلی) پیدا شده است که فقط به دنبال این است که برای امور تبلیغاتی رستورانش از سهیل و شرکایش استفاده کند.
چنین خلاصهای برای یک ملودرام ایرانی آنقدر هم بد نیست. ما بالاخره با سریالی به نام گیسو سر و کار داریم که قرار است جای سریالهای ترکیهای را پر کند و به فرهنگ ما نزدیک تر باشد. منتها چیزی که من نوشتم کلا چند خط است و چیزی که روایت میشود در دو قسمت 46 و 53 دقیقهای اتفاق میافتد. (بماند که هر قسمت، سرجمع تقریبا 10 دقیقه تیتراژ اول و آخر دارد). این سریال همه چیز را بیهوده طولانی میکند. یک زمانهایی واقعا نیاز نیست کامل نشان بدهیم که یک نفر سوار ماشین میشود. صحبت میکند. از ماشین پیاده میشود و منتظر میشود ماشین از کنارش عبور کند. این وضعیت از دو حالت خارج نیست. یا تدوینگر کارش را بلد نیست یا اینکه اصلا پلانهای ضبط شده بدردبخور دیگری وجود ندارد که تدوینگر بخواهد از آنها استفاده کند. که من تصور میکنم در سریال گیسو حالت دوم محتملتر است.
حالا میخواهم نکتهای مثبت از این سریال بگویم. هومن سیدی برعکس سکانس مضحک ورودش به سریال، در این دو قسمت بد بازی نکرد. حداقل کارش این بود که چند جایی بار کمدی سریال را به دوش میکشید و من بیننده را به خنده میانداخت. خندهای که ربطی به مسخره بودن سریال ندارد. (برعکس اکثر سکانسهای عصبانیت پگاه که اگر خندهدار است از ضعف سریال و کارگردانی است). سیدی و گلزار توانایی کمیک بالایی دارند و در عین جدی بودند بلدند که از بیننده خنده بگیرند و مثلثی که اول مطلب نوشتم میتواند ترکیب خیلی جذابتری هم بشود اگر حسین یاری بهتر هدایت میشد.
اما اگر سیدی و گلزار در سکانسهایی خوب هستند هیچ ربطی به کارگردانی ندارد. گیسو اصلا کارگردان ندارد. انگار که گروهی تصمیم به ساخت سریالی با چند چهره داشتهاند. قراردادها و فیلمنامهای معمولی آماده شده است. حالا وقت کرایه وسایل فیلمبرداری و صدابرداری است و وقتی همه چیز آماده شد. همه دست به دست هم دادهاند تا چیزی به اسم گیسو بسازند. جای دوربین در این سریال اولین و ابتداییترین ایدهای است که به ذهن هر نفر میرسد. بعید بدانم برای ساخت سریال گیسو ذرهای عمیق فکر شده باشد. البته من هم انتظاری از این اثر ندارم ولی به هر حال این مسائل را باید همیشه گفت و تکرار کرد تا بلکه روزی، جایی و وقتی، این صحبتها و نقدها و یادداشتها باعث شود فرجی در این سیستم معیوب فیلم و سینمای ایران حاصل شود.
قسمت پنجم و ششم
در سایتهای معتبر انگلیسی، برای خیلی از سریالها نقدهای اپیزودی منتشر میشود. این رسم چند وقتی است که در محتوای وب فارسی هم راه افتاده است. به خاطر سریالهای متعدد شبکه نمایش خانگی حالا وقت آن رسیده است که قسمت به قسمت و جداگانه به سریالها پرداخته شود. اما نکتهای در این میان است. در فضای نقد انگلیسی زبان قرار نیست هر سریالی پخش شود به صورت قسمتی دربارهاش نقد بنویسند. اصلا مگر میشود به این همه سریال رسید؟ مثلا سریالهایی مثل سوپرگرل یا سی اس آی در سایتهای با نام و نشان نقد اپیزودی نمیشوند. شاید در بعضی موارد نادر درباره کلیت فصل یا روند سریال یادداشتی نوشته شود. چون همه میدانیم که کیفیت این سریالها چیزی نیست که بخواهیم دربارهاش بنویسم و وقت بگذاریم. مگر اینکه سایتهایی توسط طرفداران یا همان فنهای سریال ساخته شود و در تاپیکهای جداگانهای درباره سریال بحث شود.
در ایران به تعداد شبکههای آمریکایی و انگلیسی و حالا به لطف نتفلکیس، آلمان، هند، اسپانیا و … سریال ساخته نمیشود. که مسالهای طبیعی است. نه کشش متنی داریم و نه حتی با اینکه ساز و کار مالی بی در و پیکری داریم، اما همچنان توانایی تولید بیش از حد سریال وجود ندارد. (بماند که با توجه به صف طویل ساخت سریالهای نمایش خانگی مشخص است که از لحاظ مالی مثل اینکه حسابی دارد به صرفه از آب در میآید)
این مقدمه را گفتم که برسم به اینکه چرا دارم درباره گیسو مینویسم. سریالی که به دشواری توانستم برای قسمتهای اول و دومش مطلبی جداگانه بنویسم. در ایران سریال شبکه نمایش خانگی زیادی نداریم و بالاخره باید طوری این سریالها را پوشش داد. گیسو قرار بود که یکی از عناوین دهان پر کن این پلتفرمها باشد. با تعداد زیادی سلبریتی. اما همانطور که هیچ ارزشی ندارد برای سریالهای ترکی مطلبی نوشت، واقعا ارزشی ندارد برای گیسو هم چیزی نوشت. همانطور که میبینید قسمت سوم و چهارم و حالا قسمت پنجم و ششم را با هم ادغام میکنم. حتی میخواستم صبر کنم و قسمت هفتم را هم ببینم بلکه بتوانم مطلبی بیشتر بنویسم. چون سریال گیسو همانطور که به شیوهی منوچهر هادی آب بندی شده است حتما چیزی که باید دربارهاش نوشت هم دچار آب بندی شود.
اما من دوست دارم هر کلمهای که مینویسم نکتهای جدید داشته باشد. بر عکس سریال گیسو که هر قسمت آدم حس میکند دارد همان قسمتهای قبل را میبیند. فقط جای بازیگرها عوض میشود و ممکن است یک آدمک جدیدی هم بیاید و چیزی بگوید و برود.
در قسمت پنجم و ششم سریال گیسو اتفاق خیلی عجیبی نمیافتد. البته اگر این یک سریال استاندارد بود قطعا باید تعجب میکردم که چرا یک دفعهای خانمی به نام کتایون آزاد پیدا شده است که حاضر است به سه نفر (که یکی از آنها به شدت بی ادب است، منظور پیمان است) و حتی یک شرکت درست و حسابی هم ندارند، اتاق بزرگی را در رستورانش در اختیار بگذارد و قرارداد ساخت تیزر ببندد. گروهی تبلیغاتی که اوج خلاقیتشان در اتاق فکر این است که بهتر است از غذاهای رستوران فیلم بگیرند.
از طرفی مدیر مالی خانم کتایون آزاد، نازی هوشیار با بازی سانیا سالاری، یک روزه عاشق رضا میشود و روز دوم هم برایش کت و شلوار گران میخرد. رضا کمی شک میکند اما کافی است سهیل بگوید که همه چیز طبیعی است تا رضا هم کامل فراموش کند که اوضاع چقدر سورئال است. در این میان فقط مای بیننده هستیم که همچنان در پس ذهنمان به خانم کتایون و دم و دستگاهش مشکوک هستیم. شخصیتهای سریال گیسو حتی خنگ هم نیستند. انگار اصلا مغزی ندارند.
وقتی از آب بندی می گوییم اجازه بدهید دقیقا مثالی از صحنهای بزنم که پگاه برای اینکه سر و گوشی به زندگی پیمان و لوسیا بزند به هتل میرود و در عرض چند دقیقه دختر را راضی میکند که به خانهی پگاه بروند. پیمان متوجه موضوع میشود و عصبانی به هتل میرود و بی منطق میپرسد که چرا به لوسیا اجازه دادهاند که از هتل خارج شود. گویی که انگار هتل، زندان است. سپس پیمان به مغازه میرود که اصلا نمیدانیم برای چه آنجاست. با پگاه جر و بحث میکند که چرا لوسیا را برداشته است و سپس به خانه پگاه میرود و لوسیا را از آنجا به هتل بر میگرداند. حالا اگر فکر کردید مثلا در خانه پگاه قرار است اتفاقی رخ بدهد که در پیش برد داستان نقش مهمی داشته باشد متاسفانه اشتباه کردید. اوج داستان در این صحنهها مثلا این است که لوسیا میفهمد پگاه به او دروغ گفته است که با پیمان درباره خروجش از هتل صحبت کرده است!
سریال گیسو پر است از این صحنههای بی معنی. من واقعا دلیلی نمیبینم که سراغ ماجرای پدر رضا هم بروم. در آن قسمت هم اوضاع اسفبار است و غیر قابل تحمل.
در خبری خواندم که منوچهر هادی گفته است قطعا نمیخواهد فصل سوم عاشقانه را بسازد. واقعا این اعتماد به نفس از کجا میآید؟ کامنتهای مردم در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که گیسو شاید به زور چند طرفدار داشته باشد اگر نه که ساخت همین گیسو هم باید ایدهاش از همان نطفه خفه میشد که با چنین فاجعهی بی حساب و کتابی طرف نمیشدیم.
نقد قسمت هفتم و هشتم سریال گیسو
رضا شکیبا را به جای مخوفی بردهاند که البته بیشتر به یک اتاق فرار با بلیط ارزان قیمت شبیه است. صحنه پردازی همچنان مصنوعی است. سریال گیسو کار شگفت انگیزی انجام داده است. حتی اگر با دوربین به طبیعیترین لوکیشن برویم باز هم همه چیز مصنوعی خواهد بود.
در سلولی که رضا زندانی است، فرد دیگری هم وجود دارد. کتک خورده است، زخمی و اصرار دارد که به خاطر عفونتش رضا به او نزدیک نشود که خب از همان صحنه اول واضح بود که این آدم با افرادی که رضا را ربودهاند سر و سری دارد. بازی بازیگرش هم که اصلا خوب نیست و احتمالا نویسندگان و کارگردان خواسته بودند که به بیننده شوکی وارد کنند که ببینید، ما توانستیم شما را در گیسو غافلگیر کنیم.
همه میدانیم که انسان بنده عادت است. و من هم انگار به این وضعیت سریال گیسو عادت کردهام. یعنی دیگر به دنبال نکته خاصی نیستم که از سریال بیرون بکشم. فقط چیزی که من را سر ذوق بیاورد (از همان اول هم مطمئن بودم گیسو قرار نیست ویژگیای داشته باشد اما به هر حال هر انسانی به امید زنده است) و اوضاع طوری است که هر هفته میگویم دیگر باید رها کرد.
خودم را میگذارم جای عادیترین تماشاگران. همانهایی که با ولع سریالهای ترکیهای را میبینند و فکر میکنند آثار هنری این شکلی هستند و انصافا در جاهایی هم لذتهای چند ثانیهای میبرم. حداقل هومن سیدیای است که نمکی وسط سریال بیندازد.
اما برای ۵۰ دقیقه گیسو کم میآورم. سانتی مانتالی گیسو آزار دهنده است. تا میخواهی نفسی بکشی، صحنهای میرسد و تمام حال و روزت را خراب میکند و تنها تحلیلی که میتوانی بکنی این است که لعنت بفرستی بر سیستم نحیف فیلم و سریال ایرانی.
در قسمت هشتم بیژن امکانیان هم وارد سریال میشود، و چه ورودی. چند ماه پیش در توییتی شبیه این را خواندم که اگر آب پرتقال را از شخصیتهای منفی سریالهای ایرانی میگرفتند، دیگر شخصیت منفیای وجود نداشت. در گیسویی که در سال ۱۴۰۰ دارد پخش میشود هم چنین چیزی را دیدم. اولش باورم نمیشد، ولی واقعی است.
اول اینکه نام بیژن امکانیان عمو هوشنگ است! دوم اینکه موهای جوگندمی دارد و در باغی زندگی میکند. موقعی هم که کتایون آزاد با سهیل به دیدنش میروند، از همان اول پشت میز نشسته است و منتظر ورود کتایون است. یعنی عمو هوشنگ کار دیگری جز نشستن روی آن صندلی ندارد؟ یعنی اینقدر کتایون آزاد سر وقت رسیده است که عمو هوشنگ روی صندلی حیاط نشسته است. هوا سرد یا گرم نبود؟ آیا برای طبیعی شدن این صحنه بهتر نبود که عمو هوشنگ بعد از ورود کتایون وارد حیاط شود؟
چیزهایی که روی میز قرار دارد چیست؟ آب پرتقال. آناناس و میوه خشک. و درست هم حدس زدید. عمو هوشنگ در نگاه اول قرار است جزو بدمنهای سریال گیسو باشد.
نقد قسمت نهم و دهم سریال گیسو
مقدمهی قسمت نهم حاج یونس را نشان میدهد که دارد ادای بریکینگ بد را در میآورد و میخواهد زمین و زمان را برای افرادی که رضا را به گروگان گرفتهاند سیاه کند. حاج یونس با آن تماس تلفنی حتی به لیام نیسون در سری فیلمهای تیکن هم ادای دین میکند. منتها چیزی که من نوشتهام از چیزی که میبینیم به مراتب جذابتر و هیجان انگیزتر است.
رضا شکیبا هم با این تهدید تلفنی و این که گروگان گیرها متوجه میشوند که رضا چیزی برای اعتراف ندارد او را آزاد میکنند. بله، به همین مضحکی. دو سه قسمت وقت بیننده را با ربودن رضا بگیری، ربودنی که شرور موفرفری سریال فقط دو سیلی به صورت رضا میزند. دو سیلیای که حتی دو بچه دبستانی هم ببینند خندهشان میگیرد. خیلی آبکی هم او را آزاد کنی و رضا هم از فردایش کت شلواری که خانم فلانی برایش خریده را بپوشد و همه چیز به همان نقطه اول برگردد. تمشک طلایی بدترین نویسندگی برای گیسو مناسب نیست، باید جایزهی جدیدی به این نوع از آثار که زیاد هستند تقدیم کرد.
خرده داستانهای گیسو همچنان دارد به بدترین وضع ممکن کش میآید. مثلا واضح است که کتایون آزاد ریگی در کفشش دارد اما سریال همچنان اصرار دارد که او را مرموز نشان بدهد. دوستان عزیز، وضعیت از مرموز بودن گذشته است، لطفا بروید سر اصل مطلب. از طرفی پگاه که متوجه میشود کتایون آزاد با سهیل ارتباط برقرار کرده است، حسودیاش میشود و میخواهد هر طور شده سهیل را از رستوران خانم آزاد بیرون بکشد، او را به سر خانه و زندگی برگرداند و این وسط یک بچهای را هم غیر قانونی بخرد. پگاه هم زن نمونه است و هم قرار است مادر نمونهای باشد!
همان طور که گفتم در سریال گیسو چیزی پیش نمیرود. یعنی همان نکاتی که از داستان در مطالب قسمتهای گذشته گفتهام را مجبورم تکرار کنم. که خب کار درستی نیست. نویسندگان و منوچهر هادی برای پیش بردن همین داستانهای نیم بندشان هم خساست به خرج دادهاند. که البته واضح است به چه علتی. چون که قسمتهای سریال بیشتر شود.
ولی نکتهای عجیب در این چند قسمت اخیر من را بیشتر اذیت کرد. مکالمات دو نفره سریال و نقشهای گذرا. از همان افراد معمولی که در خیابان هستند. حالا یا مغازه دار، بنگاهی، خلافکار و معتاد. همه اینها بازیهای به شدت بدی دارند. نه تنها باور پذیر نیست، که اصلا از سریال منزجر میشوی. حتی ناراحت هم میشوم که اصلا استعداد جدیدی قرار نیست معرفی شود.
این نقشها یکی از یکی بدتر و فاجعهتر. حتی سکانسی که پیمان و سهیل در محله خلافکاران میچرخند و با آنها صحبت میکنند، گریمهای خلافکاران در حد یک کار تئاتری دانشجویی است. معلوم است که وقتی تمام هزینه سریال را صرف آوردن سلبریتی کنی، وضعیت کار به همین اسفناکی شود.
نکته آخر هم مکالمات دو نفره سریال، این هم فاجعه است. تا حالا کمتر دقت کرده بودم، اما گیسو به من این قدرت را داده است تا دیگر متوجه ریزترین نکات بد هر چیز تصویری بشوم.
دوربین گیسو به خیلی چیزها حساسیت دارد و وقتی دو نفر رو به روی همدیگر مینشینند یا کنار هم میایستند تا صحبت کند هم جزو این حساسیتها به شمار میرود. البته تقصیر دوربین نیست. اتفاقا دوربین وقتی سراغ صحنههایی میرود که فقط با مدیوم شات یا کلوزآپ انسان سر و کار داریم، کاملا حقیقت اثر را آشکار میکند.
دیالوگها ناخودآگاه مهمتر میشود و با دقت بیشتری گوش میکنیم. اگر موسیقی پخش شود همینطور. اکت صورت بازیگران تازه اینجا خودش را نشان میدهد و کوچکترین تصنعی، کار را از رمق میاندازد. وقتی به این سکانسها در سریال گیسو فکر میکنم متوجه میشوم که با چه اثر حقیری طرف هستم.
نقد قسمت یازدهم و دوازدهم سریال گیسو
در این مدت با چند نفری از دوستان و اقوام که بیننده گیسو هستند صحبت کردهام و راستش را بخواهید هیچ کسی برایش مهم نبود که این سریال پر است از حفرههای فیلمنامه و داستانی، شخصیتهای سطحی و جلوههای ویژه و پرده کروماکیهای آزاردهنده و ملودی سوزناک که بیشتر گوش خراش است و یا مسائل اجتماعی روز که بیشتر از اینکه دغدغهی کار باشد، بهانهای است برای سوء استفاده. عجیب بود که همچنان هم وقتی حرفی از آقازادهها و تحریم و دلار و اختلاس در سریالی زده میشود، همچنان هستند افرادی که تعجب کنند که چقدر این اثر شجاعانه رفتار کرده است!
علت دیده شدن گیسو فقط و فقط بازیگرانش هستند. و از حق نگذریم همین بازیگران (از محمدرضا گلزار بگیرید تا ساره بیات و بهاره رهنما) توانستهاند تنور سریال را نه داغ، بلکه حداقل روشن نگه دارند. با تمام ضعفهای بیشمار سریال گیسو، بازیگران و حضورشان باعث شده است که این کار از «اصلا نمیشه نگاهش کرد» به «حالا ببینیم چی میشه» تبدیل شود. البته این دلیلی بر این نمیشود که محمدرضا گلزار دارد شاه نقشش را بازی میکند و یا هانیه توسلی نجات دهنده سکانسها است و مسعود رایگان هم حکم پدرخوانده را دارد.
بازیگران سریال گیسو به خاطر تجارب کاری قبلی خود طبیعی است که به حدی از استاندارد نزدیک شده باشند. هومن سیدی میتواند بدترین دیالوگها را دل نشین کند. هر چند حالا که به قسمت یازدهم و دوازدهم رسیدهایم دیگر شخصیتی که سیدی بازی میکند هم تکراری شده است. مزه و متلک پرانی پیمان تا همان قسمت هفت و هشت جواب میداد. محمدرضا گلزار نقش سهیل، پسر خوب و چشم پاک و آرام را دارد و بیشتر مواقعی که دارد دیالوگ میگوید انگار بغض دارد، ولی به نظرم بیشتر به تنگی نفس شبیه است. هانیه توسلی حداقل همچنان میتواند جذاب و مرموز بودن کتایون را نشان بدهد اما نمیدانم بالاخره تا کی قرار است او را ببینیم که پشت میز مدیریت رستورانش نشسته است و در آینهی کوچکی به خودش خیره شده و در فکر فرو رفته است.
ساره بیات فکر میکنم بدترین نقش را دارد. شخصیتش نوسان روحی روانی دارد و مجبور است هر یک قسمت در میان، فحش بار دیگران کند. حالا فرقی نمیکند منشیاش باشد، مسئول بهزیستی باشد، پیمان، سهیل یا کتایون. ساره بیات با هدایت یک کارگردان کاربلد توانایی اجرای نقشهای پیچیده را دارد اما حیف که انتخابهایش در این مدت راضی کننده نبوده است.
به سراغ خانم جولیا پانلی، بازیگر لوسیا برویم. من ایشان را فقط در سکانسی گذرا در سریال قورباغه (ساختهی هومن سیدی) دیدهام و هر چه از بازیگری او میدانم مربوط به کارش در سریال گیسو است و خب باید اعتراف کنم که اصلا خوب نیست. تا الان نه برایم مهم بوده است که اصلا چرا یک دفعهای گیر داده است که مادرش را پیدا کند، چرا با پیمان رابطه برقرار کرده است و چرا در اوایل سریال فارسی حرف زدنش را پنهان میکرد و وقتی هم که پی میبرد مادر اصلیاش کیست و دچار ترس و تشویش میشود هم باورپذیر نیست. حالا فهمیدیم که لوسیا در اصل نامش یاسی بوده است. شاید یاسی باورپذیرتر باشد!
حسین یاری و مسعود رایگان هم متاسفانه جزو بازیگران خنثی این کار هستند. فقط دیالوگهایی میگویند و حضوری دارند تا فقط باشند. تا پل ارتباطیای باشند بین بقیه افراد سریال. همین. صدای دل نشین آقای رایگان هم به این امر کمک فراوانی میکند.
در نهایت اگر جذابیت و گرمایی در بازیگران است، همانطور که در اوایل این متن هم گفتهام، به خود بازیگران و تواناییشان برمیگردد. کارگردان هیچ کاره است و میتوانید این را در وضعیت ناامید کننده بازیگران مکمل مشاهده کنید. هر قسمت جدیدی که از گیسو میرسد و میبینم که قرار است نقشی مکمل (حتی در یک سکانس) حضور داشته باشد، مطمئن هستم که قرار است عذاب بکشم. در پایان قسمت دوازدهم، کتایون به سراغ مردی فقیر میرود که کارش بلیط فروشی سینما است. و یک بازی فاجعه دیگر هم به نقشهای گذرا و مکمل گیسو اضافه شد. و این تضاد فاحش بازیهای مصنوعی و بازیهای نسبتا گرم، ضعفهای این سریال را پررنگتر میکند.
واژه برای داستان گیسو کم آوردهام. تحلیل داستانی گیسو بیشتر مناسب یک پست اینستاگرامی است که اگر کمی هم طولانی شد، در قسمت (بقیه در کامنت) هم جا میشود. در قسمت یازدهم، افرا با بازی بهاره رهنما وارد سریال میشود. به نظر میرسد افرا مادر اصلی لوسیا باشد. اما فقط با آرامش در خانه گران قیمتش نشسته است و حتی وقتی دخترش را هم میبیند بیشتر از اینکه احساساتی شود، مثل آدمهای یخ زده رفتار میکند و در عرض یک روز هم تمام گذشتهاش را برای پیمان رو میکند. که البته میدانیم این دیالوگها برای مای بیننده است که بیشتر با افرا آشنا بشویم، و اگر نه خانمی که این همه سختی کشیده است و حالا به این وضعیت خوب مالی رسیده است، نمیآید از تمام زندگیاش برای یک جوان واضح عیاش و پررو رونمایی کند.
و باورتان میشود که در این دو قسمت هم به جز ماجرای افرا اتفاق خاص دیگری نیفتاد؟ تیم تبلیغاتی رستوران (مثلث پیمان و رضا و سهیل) بیشتر میآیند در دفتر مینشینند و یللی تللی میکنند. خانم کتایون و دستیارش نازی درگیر ماجرای عشقی جدیدشان با سهیل و رضا شدهاند. پگاه همچنان مثل شرخرها به رستوران میآید و هر چه بد و بیراه است به کتایون میگوید. (صحنه آهستهی شکستن ظروف با آن موسیقی را کجای دلم بگذارم؟)
سهیل بالاخره اقدام به طلاق کرده است و بعد از این همه مشکل، حیرت انگیز است که اطرافیان سهیل چرا سر جدایی او تردید دارند؟ سهیل و پگاه از موش و گربه هم بدتر هستند و واقعا جدایی این دو نفر اینقدر عجیب و باورنکردنی است؟
بالاخره در سریال گیسو سراغ برادر رضا، محسن، که در زندان است هم رفتیم. نگرانش شده بودم. از بس که حاج یونس بیخیال است و فقط در باغ سرسبزش نشسته است و دارد از قرنطینهاش لذت میبرد. هر چند که ماجرای محسن هم دردی از داستان دوا نکرد. گیسو حلزونوار به سمت پلاتهای داستانیاش میرود (البته اگر پلاتی هم وجود داشته باشد). بیشتر درگیر مسائل زناشویی و یا به قول خود سریال، خاله زنک بازی است. حتما طرفداران سریال گیسو چنین چیزی را میخواهند.
در جایی رضا برای اینکه حداقل نشان بدهد دارد کاری برای تبلیغ رستوران میکند، گروه موسیقی را دعوت میکند که بخوانند و بنوازند و رضا هم فیلمبرداری کند تا چند ویدئو تبلیغاتی آماده شود. گروه موسیقی نه لباس مناسبی دارند، نه انگار بلدند درست گیتار به دست بگیرند و چیزی هم که خواندهاند فاجعهای کم نظیر است.
کیفیت سریال گیسو در همین گروه موسیقی خلاصه شده است. اصلا این گروه نمادی است از وضعیت گیسو. هیچ چیزی با هم هماهنگی ندارد. همه عناصر با بی سلیقهترین حالت ممکن کنار هم جمع شده است و به جلوی دوربین رفتهاند تا فقط کاری انجام شده باشد. تا یک وقت به کسی نگویند که بیکار هستی. همین که گیسویی ساخته شود بهتر از نساخته شدنش است. که ای کاش این طور نبود.
نقد قسمت سیزدهم و چهاردهم سریال گیسو
به نحسی عدد 13 اعتقاد ندارم. ولی برخی مواقع همه چیز نشان از بد بودن این عدد دارد. نمونه اخیرش قسمت 13 سریال گیسو است که قطعا بدترین قسمت کار تا به اینجا محسوب میشود. البته باید در نظر هم داشته باشید که تا به حال چقدر از نکات منفی فراوان سریال گیسو نوشتهام. قسمتهای قبلی این سریال اصلا قوی نبودند که حالا بخواهم از قسمت 13 عصبانی باشم. ولی عجیب است که منوچهر هادی چطور میتواند حتی رکورد بد و بیکیفیت بودن خودش را هم بزند.
این قسمت نه بازیگری داشت و نه فیلمنامه. در قسمتهای قبلی حداقل در حد چند ثانیه سعی میکردند کار قابل دیدن باشد اما این قسمت نه. در هر قسمت از سریال گیسو سکانس طلاییای وجود دارد که نسبت به دقایق دیگر کار، رتبه بدترین صحنه را از آن خود میکند. قسمت 13 از این سکانسهای طلایی زیاد دارد و به راحتی رتبه اول بدترین صحنهها را به یدک میکشد. این صحنههایی که میگویم بیشتر شامل دیدار دوباره لوسیا و مادرش افرا است که غیرقابل دیدن است. بهاره رهنما در نقش مادر فاجعه است و جولیا پانلی هم مصنوعیتر از آن است که بخواهیم حتی لحظهای او را در این تجدید دیدار احساسی باور کنیم.
سکانس طولانی و زمانپرکن مکالمه لوسیا و افرا به اندازه کافی مضحک است اما در سریال گیسو بنابر این گذاشته شده است که اگر چیزی بدردنخور است، آن را ضربدر 2 کنند. نمونهاش وقتی که افرا روی مبل نشسته است و دارد با لوسیا، این بار از نگاه یک مادر، گفت و گو میکند. بعد از سالها این مادر و دختر بهم رسیدهاند و به هر حال من بیننده باید از دیدن این صحنهها متاثر بشوم. اما وقتی میبینم که پیمان دارد از کل این صحنه فیلم میگیرد، انصافا کجایش باید احساس من را برانگیزد؟ (نکته این است که پیمان بعدا از همین فیلم به طرز ابلهانهای به عنوان تیزر رستوران استفاده میکند و اتفاقا موفق هم میشود!) و در این میان افرا و لوسیا هم احتمالا مشکل بینایی دارند که متوجه نمیشوند پیمان علناً دارد به حریم خصوصیشان تجاوز میکند.
هادی و نویسندگان حتما به این سکانس احمقانه آگاه بودند که خواسته بودند از شوخ و شنگی پیمان (که اینجا بیشتر به بیشعوری شبیه است) استفاده کنند. این که افرا چیزی بگوید و لوسیا هم اشکش دربیاید و موسیقی ضعیف کار پخش شود کافی نیست، باید برای اینکه سکانس از جدیتش کاسته شود از طعنه پیمان هم استفاده کرد. منتها سکانس نه از بُعد احساسی به جایی میرسد و نه از بُعد طنز.
حفرههای داستانی که به شعور بیننده توهین کند طبق روال همیشگی سریال گیسو به جلو میرود. پگاه غیرقانونی موفق میشود از زن و شوهری فقیر (با بازیهای مصنوعی) صاحب فرزندی شود و انگار نه انگار که این کار ممکن است تبعات و عواقبی داشته باشد. از طرفی نازی هوشیار ناگهان تصمیم میگیرد که به رضا بگوید کتایون وضعیتی مشکوک و خطرناک دارد و نمیخواهد یک وقت رضا به مشکل بربخورد. سوال این است که نازی تا به حال چرا چنین چیزی را برای رضا فاش نکرده بود؟ او که تا قسمت قبل داشت از سر و کول خانم کتایون بالا میرفت و چطور به سرعت همه چیز برعکس شد؟ این به خاطر عشق نازی به رضا است یا نویسندگی بی سر و ته؟
در قسمت 14، محسن برادر بزرگتر رضا با وثیقهای ده میلیارد تومانی از زندان آزاد میشود. سریال گیسو هدفش کدام قشر از بینندگان است؟ بینندههای گیسو چه افرادی هستند؟ وضع مالیشان چگونه است؟ قشر متوسط معمولا این کارها را تماشا میکند که البته در این چند سال، قشر متوسط ایران تقریبا نیست و نابود شده است. گروهی در تلاش برای نان درآوردن هستند و گروهی هم دارند نان افراد دیگر را میخورند. این مساله طبقه برای یک سریالی مثل گیسو باید مهم باشد. بعید بدانم بینندگان گیسو بتوانند به راحتی ده میلیارد وثیقه برای آزادی کسی تهیه کنند. و خود به خود وقتی چنین چیزی را میبینیم، حس خاصی به شخصیتها پیدا نمیکنیم. اصلا به درک که محسن آزاد بشود یا نشود.
من از یک سریالی که ادعای اجتماعی بودن دارد انتظار دارم آینهای از وضعیت خودم را ببینم. برایم مهم نیست که یک خانواده پولدار رانت خوار قرار است چه سرنوشتی پیدا کنند. اهمیتی ندارد که پگاه بچه داشته باشد یا نه. مهم نیست که فلان شخصیت به عشقش برسد یا نه. چون هیچ درکی از زندگی هیچ کدام این افراد ندارم. حالا اگر کارگردانی و نویسندگی کار خوب بود، شاید میشد دغدغههای این نوع از زندگی تبدیل به دغدغه بیننده هم بشود. اما مشخص است که هادی نتوانسته است از عهده چنین کاری بربیاید.
در قسمت 14 حاج یونس راضی میشود که به خاطر آزاد شدن محسن، خانواده به تهران برگردند و خودش هم میخواهد به تنهایی تمام کارها را سر و سامان بدهد. در اینجا باز هم سریال گیسو سر مخاطبانش کلاه گذاشته است. آزاد شدن محسن چه ربطی داشت به اینکه خانوادهاش به شهر برگردند؟ مگر جان اینها در خطر نبود؟ حالا که محسن آزاد شده است اتفاقا وضعیت بحرانیتر از گذشته به نظر میرسد. اما چرا حاج یونس راضی به این کار شده است دلیل دارد. دلیلش هم این است که سریال گیسو دارد به قسمتهای پایانیاش نزدیک میشود و باید سریعاَ چیزهایی را به نتیجه برساند. برای همین یک دفعهای زن محسن از باغ به تهران برمیگردد که به بهانه آزاد کردن همسرش به آگاهی برود و در آنجا هم وجدانش دچار عذاب بشود و تصمیم بگیرد جای حاج یونس را برای پلیس افشا کند.
برای اینکه حاج یونس بالاخره به خودش تکانی بدهد و از باغ فرار کند. برای اینکه بفهمیم محسن در قتل گیسو دست داشته است و با هیتمن معروف سریال زد و بندی داشته است. و در نهایت برای اینکه بهتر از قبل متوجه بشویم که سریال گیسو با هر زور و کلکی که هست میخواهد داستان یک خطی و نحیفش را تمام کند.
The Review
سریال گیسو
Score
قسمت اول گیسو نشان داده است که نه تنها نیازی به ادامهی داستان عاشقانه نبوده است بلکه این سوال پیش میآید که اصلا چرا از همان اول سریال عاشقانه ساخته شد؟