محبوب ترین فیلم تاریخ سینمای ایران

سینما به نسبت بقیه صنعتهای غربی خیلی دیر وارد ایران نشد. ایرانیها خیلی زود آموختند که چطور از صنعت سینما بهره ببرند. اولین فیلم ناطق ایرانی یعنی «دختر لر» سال ۱۳۱۲ شمسی یعنی ۱۹۳۳ میلادی ساخته شد. اولین فیلم ناطق جهان فقط ۳۳ سال قبلتر از آن در پاریس به نمایش درآمده بود. در طول این سالها سینمای ایران همیشه یکی از افتخارآمیزترین ارکان فرهنگ و هنر کشورمان بوده است. انتخاب بهترین فیلمهای سینمای ایران حتی در ۴۰ سال اخیر هم کار سختی است. بنابراین نمیتوان فهرست بهترین فیلمهای ایرانی پس از انقلاب را به ۱۰ یا ۲۰ فیلم محدود کرد.
با مرور بهترین فیلمهای ایرانی بعد از انقلاب به چند نکته پی میبریم: اول اینکه علیرغم همه غر زدنهای درباره سینمای گلخانهای دهه شصت در همان چند سالی که سینمای ایران پا گرفته فیلمهایی تولید شده که حتی تصور ساخته شدن آثاری شبیه آنها امروز کار سختی است. بخشی از آن به بودجه برمیگردد و برخی به خلاقیت هنری و بلندپروازی و آرمانخواهی سازندگانشان. دوم اینکه احتمالا دهه ۸۰ راکدترین و بدترین دوران سینمای ایران بوده است. فقط اصغر فرهادی است که در دهه ۸۰ جریانساز ظاهر میشود. در این هفت سالی که از دهه ۹۰ گذشته هم وضعمان چندان بهتر نیست. تنها سال خوب این دهه سال ۹۴ بوده است که سینمای ایران با فیلمهایی از ژانرهای مختلف برای سلایق متفاوت تکان خورد.
در آخر اینکه شاید بهتر بود از هر کارگردان یک فیلم انتخاب میشد اما واقعیت این است که حاتمی، مهرجویی، کیمیایی و بیضایی را با کارنامههای درخشانشان یا فرهادی را با دو اسکاری که برای سینمای ایران به ارمغان آورده نمیشد به یک فیلم محدود کرد. درنهایت کمی سلیقه شخصی هم در هر انتخابی وجود دارد که نمیشود از آن عبور کرد. بخصوص وقتی تنها یک منتقد انتخابکننده باشد. با این حال تلاش کردم سلیقه شخصیام درصدی از انتخابها را دربربگیرد و بخش بزرگترش برآیند نظراتی باشد که در طول تاریخ سینمای ایران درباره این فیلمها داده شدهاند.
۱. مرگ یزدگرد
کارگردان: بهرام بیضایی
بازیگران: سوسن تسلیمی، مهدی هاشمی، امین تارخ
سال ساخت: ۱۳۶۰
فیلم «مرگ یزدگرد» در حقیقت اقتباسی از نمایشنامهای است که بیضایی سال ۱۳۵۸ نسخهای از آن را روی صحنه تئاتر برده است. نمایش چهار شخصیت داشت: آسیابان، زن آسیابان، موبد و سردار. فیلم با سرمایه شبکه یک صدا و سیما ساخته شد. سوسن تسلیمی، مهدی هاشمی و علیرضا خمسه بازیهای درخشانی در فیلم دارند. فیلم داستان مرگ یزگرد سوم است که بعد از فرار و رها کردن تاج و تخت در آسیابی پناه میگیرد. روایت او را از چند کاراکتر متفاوت میشنویم. دیالوگهای مطنطن بیضایی، میزانسنهای پیچیده فیلم و شخصیتپردازی و درام درخشان آن را تبدیل به فیلمی به یادماندنی کرده است.
۲. دونده
کارگردان: امیر نادری
بازیگران: مجید نیرومند
سال ساخت: ۱۳۶۳
امیر نادری پیش از کارگردانی عکاس بوده و شاید قدرت بصری «دونده» هم از همین جا ناشی شود. اول این که صحنهها معمولا بدون حشو و زوائد هستند. نادری نمیخواهد با رنگها یا عناصر دیگر احساسات مخاطبش را نشانه بگیرد. «دونده» از نظر بصری گویا و جاندار است و قرار نیست یک فیلم رئال چیزی بیشتر از اینها داشته باشد. پسزمینه پشت سر امیرو، قهرمان فیلم تا حد امکان خلوت است تا توجه ما معطوف به قهرمانمان باشد. کافی است یک بار دیگر دویدنهای امیرو را کنار ساحل ببینید تا دستتان بیاید کارگردان و فیلمبردار با کمک یکدیگر چه تصاویری خلق کردهاند. هیچ داستانی هم که در کار نباشد، باز صحنه دویدن آن اندام سیاه در حالی که پس زمینه دریای سفید درخشان است، لذت بصریتان را تامین میکند. فیلمی درباره کودکی که میخواهد بازنده نباشد. امیرو آنقدر بلندپرواز است که با قویترینها مسابقه دهد و تسخیرشان کند. جایی هست که امیرو و بچه ها با هم پشت سر قطار میدوند، امیرو دوم شده ولی همچنان به دویدن ادامه میدهد تا به قطار برسد و وقتی رسید لبخندی از رضایت میزند. وقتی با اعتراض دوستانش مواجه می شود که مسابقه تمام شده جواب میدهد: «میخواستم ببینم خودم چقدر میتونم بدوم.» همه قصه فیلم نادری همین است. امیرو قوانین خودش را دارد. قرار نیست به مردم شهر یا دوستانش یا به مخاطب فیلم چیزی را ثابت کند. قرار است خودش از خودش راضی باشد که هست. قبل از مسابقه آخر یک دیالوگ شاهکار دارد که چکیده فیلم «دونده» است: «هر چی مسابقه باشه هستم و هر موقع باشه میام.»
۳. کمالالملک
کارگردان: علی حاتمی
بازیگران: جمشید مشایخی، عزتالله انتظامی، محمدعلی کشاورز، پرویز پورحسینی
سال ساخت: ۱۳۶۳
«در میان کواکب هم یکی میشود ستاره درخشان. الباقی سوسو میزنند.» این جمله درخشان ناصرالدینشاه در فیلم «کمالالملک» درباره کارگردانش هم صدق میکند. علی حاتمی که پیش از انقلاب با موزیکالهایی مثل «حسن کچل» فرهنگ فولکلور را زنده نگهداشته باشد بعد از انقلاب فیلمهایی حول ایران قدیم زمان قاجار ساخت. «کمالالملک» روایت زندگی نقاش معروف ایرانی در درباره چند پادشاه قاجار و اوایل حکومت رضاخان است. با قابهای چشمنوازی و دیالوگهایی که به سنت حاتمی شبیه شعر هستند. انگار کاراکترها با هم مشاعره میکنند. فیلم پوچی دربارهای قاجار را به تصویر میکشد در عین اینکه حاتمی به ظرافتها و زیباییهای آن دوران علاقه دارد. یکی از بهترین بازیهای جمشید مشایخی در نقش نقاشباشی. تحلیلی از تفکر ایرانی که گاهی ردپای آن را در دوران معاصر هم میشود یافت.
۴. اجاره نشینها
کارگردان: داریوش مهرجویی
بازیگران: عزتالله انتظامی، اکبر عبدی، حسین سرشار، حمیده خیرآبادی، ایرج راد، رضا رویگری
سال ساخت: ۱۳۶۵
سی و خردهای سال پیش داریوش مهرجویی کمدی بزن بکوبی ساخته که سینمای ایران اگر بخواهد همین حالا هم شبیهش را بسازد نمیتواند. با جلوههای ویژه فوقالعاده داستان یک خانه خراب که چند مستاجر جورواجور دارد و رابطه آنها با عباس آقا سوپرگوشت صاحبخانه که حاضر نیست خانهاش را تعمیر کند. بهترین بازی کارنامه آقای بازیگر، عزتالله انتظامی در این فیلم مهرجویی است. روابط بین کاراکترها گرم و دوستداشتنی از کار درآمده. از جمله در خانه خود عباس آقا، رابطه او با مادرش و برادرش با او نمونهای از برخورد اعضای خانواده اصیل ایرانی است. «اجارهنشینها» نگاهی شوخطبعانه به طبقه متوسط ایرانی دارد. طبقهای که هم ظالم است و هم مظلوم و خودش با ندانمکاری سقف خانهاش را خراب میکند. با این حال به شیوه مهرجویی شوخ و شنگی از تلخی ماجرا میکاهد و ته قصه هم امیدوارانه بسته میشود. یکی از بهترین کارگردانیهای داریوش مهرجویی است.
۵. باشو، غریبه کوچک
کارگردان: بهرام بیضایی
بازیگران: سوسن تسلیمی، پرویز پورحسینی، عدنان عفراویان
سال ساخت: ۱۳۶۵
در میان فیلمهای ضدجنگ که آن سالها به اسم فیلم جنگی ساخته میشدند «باشو، غریبه کوچک» بیضایی متفاوتترین و یکی از ظریفترینهایشان است. در جریان جنگ پسر بچهای تنها از جنوب متواری شده و به شمال کشور میرسد. پسرک فقط بلد است عربی صحبت کند و زن شمالی که او را پیدا میکند احساسات مادریاش بیدار میشود و میخواهد از پسر در مقابل هجوم زمانه و البته زبان نیشدار همسایهها دفاع کند. تا سالها سوسن تسلیمی این فیلم تنها نماد واقعا مادرانه سینمای ایران بود که در ذهنمان داشتیم. و البته به جز خاک میهن برای همه (چیزی شبیه همان آغوش مادرانه سوسن تسلیمی) مساله مهم دیگر بیضایی در این فیلم، زبان است. زن و بچهای که زبان یکدیگر را نمیفهمند و به حکم انسانیت و مهر همزبان میشوند.
۶. خانه دوست کجاست؟
کارگردان: عباس کیارستمی
بازیگران: بابک احمدپور، احمد احمدپور
سال ساخت: ۱۳۶۵
یکی از بهترین نتایج حاصل شده از همکاری عباس کیارستمی با کانون پرورش فکری کودکان که راه کیارستمی را به سمت جشنوارههای مهم باز کرد. فیلم را با توجه به سوژه و تهیهکنندهاش در گروه فیلمهای کودک و نوجوان قرار میدهند. داستان سرراست کودکی که دفتر مشق دوستش پیشاش جا مانده و کل روز را دنبال خانه همکلاسیاش میگردد. فضای شمال کشور، فضاپردازی به شدت مینیمال، استفاده از نابازیگران و مردم محلی و داستان انساندوستانه فیلم کیارستمی به شدت مخاطبان را تحتتاثیر قرار داد. آن مسیر روی تپه که به یک درخت آن بالا منتهی میشود تبدیل به شمایلی از سینمای عباس کیارستمی شد.
۷. شبح کژدم
کارگردان: کیانوش عیاری
بازیگران: جهانگیر الماسی
سال ساخت: ۱۳۶۵
«شبح کژدم» فیلمی درباره جنون و شیفتگی به سینما است. البته میتوان این وابستگی و جنون را تنها به سینما محدود نکرد. کژدم در سکانسی از فیلم به سینمایی قدیمی میرود که «گنجهای سیرامادره» (جان هیوستن، ۱۹۴۸) با بازی همفری بوگارت نمایش داده میشود. شخصیتهای این فیلم که در جستوجوی طلا هستند پس از مدتی به خاطر حرص و طمع با هم درگیر میشوند و تمام اندوختههایشان بر باد میرود. محمود کژدم که در زندگی شخصیاش ناموفق است و نتوانسته سناریوی مورد علاقهاش را کارگردانی کند، در ابتدا تصور میکند که بدون دردسر میتواند داستان فیلمش را اجرا کند. اما هر چه جلوتر میرود تمامی اصول و اخلاق را زیر پا میگذارد. او نامزدش را دستآویز اجرای نقشهاش میکند و حسن را که بهترین دوستش است قال میگذارد. تنها فردی که میتواند محمود را از این مسخشدگی و خیالبافی رها کند، مجید برادر بزرگتر محمود با بازی ناصر آقایی است. او تنها کاراکتر معقول و منطقی فیلم است که با زندگی خود کنار آمده است. فیلم نگاه طعنهآمیز و انتقادی به مناسبات فیلمهای فارسی قبل از انقلاب دارد.
۸. طلسم
کارگردان: داریوش فرهنگ
بازیگران: سوسن تسلیمی، جمشید مشایخی، پرویز پورحسینی
سال ساخت: ۱۳۶۵
جزو معدود فیلمهای واقعا ترسناک سینمای ایران که البته بیشتر در ژانر دلهرهآور قرار میگیرد. داریوش فرهنگ فیلم را با اقتباس از «قلعه کولاک» بیضایی ساخت. سوسن تسلیمی که در آن زمان همسر داریوش فرهنگ و بازیگر موردعلاقه بیضایی بود در فیلم نقش اول را کنار جمشید مشایخی و روبهروی پرویز حسینی بازی میکرد. پس از مراسم عروسی، عروس و داماد همراه خویشاوندان داماد راهی روستای محل سکونت خود میشوند. طوفان سختی سر راهشان است و عروس و داماد راه را گم میکنند و به قصری پناه میبرند. شازده و مباشرش، اجازه میدهند که آن دو شب را در قصر سر کنند. همسر شازده، پنج سال پیش، در شب عروسی وقتی که به تالار آیینه قدم گذاشته بوده، گم میشود. در زیر زمینی متروک عروس با همسر شازده رو به رو میشود، که میگوید از شب عروسی با حیله مباشر در سیاه چال حبس شده است. تسلیمی با گریمی سفید و لباس شب عروسیاش شبیه خانم هاویشام تصویر شده. موسیقی بابک بیات، بازیهای خوب و کارگردانی داریوش فرهنگ دست به دست هم دادهاند تا شاهد یکی از معدود فیلمهای دلهرهآور سینمای ایران باشیم.
۹. شیر سنگی
کارگردان: مسعود جعفری جوزانی
بازیگران: علی نصیریان، عزتالله انتظامی، حمید جبلی
سال ساخت: ۱۳۶۵
ساخت چنین فیلمی الان در سینمای ایران کاملا غیرممکن است چون پیشینه تاریخی لازم دارد. از آن درامهایی است که لباس اهمیت دارد و طراح لباس و طراح دکور میخواهد. بدون کمک تلویزیون یا دولت امکان ندارد که سینمای ما الان بتواند چنین فیلمی بسازد. فیلم راجع به رقابت میان دو ایل بزرگ است که در زمان نفوذ انگلیسیها در جنوب ایران با یکدیگر وارد جنگ میشوند. سردمدار یک ایل عزتالله انتظامی است و ایل دیگر علی نصیریان. حمید جبلی نقش پسر علی نصیریان را بازی میکند و آتیلا پسیانی هم در فیلم هست که به تبع پدرانشان درگیر میشوند. تورج زاهدی آواز بسیار زیبایی را در انتهای فیلم خوانده است. یک فیلم تاریخی جنگجویانه شبه وسترن از «شیر سنگی» درآمد که فوقالعاده جذاب است و یکی از بهترین فیلمنامههای تاریخ سینمای ایران را دارد.
۱۰. ناخدا خورشید
کارگردان: ناصر تقوایی
بازیگران: داریوش ارجمند، سعید پورصمیمی، علی نصیریان
سال ساخت: ۱۳۶۵
تقوایی همان کاری را با داستان «داشتن و نداشتن» همینگوی میکند که سالها پیشتر هاوارد هاکس در دل هالیوود با همفری بوگارت و لورن باکال انجام داده بود. اما کار سختتری در پیش دارد چون باید رمان همینگوی را بومیسازی کند و آنقدر درخشان این کار را انجام میدهد که یک اثر هنری از نو خلق میکند. خواجه ماجد، ناخدا خورشید را لو میدهد و بار قاچاق لنج ناخدا به آتش کشیده میشود. دلالی به نام فرحان که میخواهد چند فراری سیاسی را از مرز آبی عبور دهد وارد بندر میشود. او با ناخدا خورشید تماس میگیرد. ناخدا که احتمال میدهد لنجش را مصادره کنند با فرحان همکاری میکند و چند مرد را که ظاهرا در ترور حسنعلی منصور دست داشتهاند به آن سوی آب میرساند. پس از آن چند تبعیدی نیز از فرحان میخواهند که اسباب فرار آنان را فراهم کند. فیلمنامه «ناخدا خورشید» را میشود در کلاسهای فیلمنامهنویسی تدریس کرد. بهترین بازی کارنامه داریوش ارجمند است و سعید پورصمیمی و پروانه معصومی هم نقشآفرینیهای درخشانی دارند.
۱۱. بایسیکلران
کارگردان: محسن مخملباف
بازیگران: محرم زینالزاده
سال ساخت: ۱۳۶۷
زمانی که هنوز فیلم ساختن درباره افغانهای مهاجر در ایران مد نبود، محسن مخملباف بایسیکلران را ساخت. پیش از آنکه القاعده افغانستان را به خاک و خون بکشد. فیلم داستان مردی افغان است که به پاکستان پناه برده و همسرش بیمار است و باید جراحی شود. مرد پول کافی ندارد و به پیشنهاد یک دوست دورهگردش که میداند مرد در گذشته قهرمان دوچرخهسواری بوده تصمیم میگیرد یک هفته با دوچرخه دور میدان رکاب بزند تا رکورد بشکند و هزینه جراحی زنش تامین شود. آن صحنههایی که بعد از چند شبانهروز بیخوابی مرد مجبور میشود چوب کبریت لای پلکهایش بگذارد تا خوابش نبرد از ذهن پاک نمیشود. فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و فیلمنامه از جشنواره فجر شد.
۱۲. سرب
کارگردان: مسعود کیمیایی
بازیگران: فریماه فرجامی، امین تارخ، هادی اسلامی، جمشید مشایخی
سال ساخت: ۱۳۶۷
تلفیقی از داستانهای صهیونیسمها و روزنامهنگاری آزاد با تصاویری به شدت سینمایی که یادآور کارهای ملویل میتواند باشد. یکی از تمیزترین کارگردانیهای مسعود کیمیایی که با موسیقی درخشان گیتی پاشایی، همسر او، اتمسفری دلهرهوار خلق میکند و تبدیل به درامی جنایی میشود. یک زن و شوهر یهودی با بازیهای خوب فریماه فرجامی و امین تارخ میخواهند به سرزمین موعود بروند اما عمویشان که از مخالفان صهیونیسم است کشته میشود. پلیس مرد مسلمانی را که همسایه یعقوب بوده و برای کمک به او آمده دستگیر میکند. اینجا پای نوری وسط میآید. روزنامهنگاری که برادر مرد همسایه است و دانیال و مونس را قانع میکند پرده از چهره قاتل اصلی بردارند. آن سکانس درخشان پایانی با فریاد خبرنگاران که: «نوری شاهدو آورد» و قدمهای پرصلابت هادی اسلامی در راهروهای دادگاه یکی از آن نماهایی ویژهای است که تا ابد در دل دوستداران کیمیایی باقی خواهد ماند.
۱۳. دندان مار
کارگردان: مسعود کیمیایی
بازیگران: فرامرز صدیقی، گلچهره سجادیه، احمد نجفی
سال ساخت: ۱۳۶۸
حتی آنهایی که با سینمای کیمیایی نمیتوانند ارتباط برقرار کنند «دندان مار» را جزو فیلمهای خوب سینما میدانند. دلیلش شاید این باشد که قصهاش نسبت به بقیه کارهای کیمیایی چفت و بست بهتری دارد. رضا کارگر یک چاپخانه است. برادرش شهید شده. مادرش که از دنیا میرود پلاک برادر و یادگاریها را برمیدارد و از خانه میرود تا در یک مسافرخانه ساکن شود. آنجا هماتاقی دارد به نام احمد که جوان جنگزده جنوبی است. روابطشان صمیمانه است تا اینکه یادگارهای مادر رضا گم میشود. تصویری که از اجتماع ایران در دهه ۶۰ میدهد به شدت تاثیرگذار است. مردمی که هر کدام میخواهند در دوران بحران برای خودشان آشیانهای دست و پا کنند. «دندان مار» احتمالا بهتر از همه فیلمهای کیمیایی حتی «سلطان» که مستقیم به خانه و اهمیتش اشاره میکند، درباره مفهوم و اهمیت خانه حرف میزند.
۱۴. کلوزآپ
کارگردان: عباس کیارستمی
بازیگران: حسین سبزیان
سال ساخت: ۱۳۶۸
یکی از آن بازیگوشیهای فرمی کیارستمی که سوژه فوقالعاده جذابی هم داشت. فیلمی درام که شبیه مستند بود اما در حقیقت فقط بُعد رئال پررنگی داشت براساس یک داستان واقعی. حسین سبزیان شباهت زیادی به محسن مخملباف کارگردان مشهور آن دهه سینمای ایران دارد. او خود را به عنوان کارگردان به یک خانواده معرفی میکند و از آنها میخواهد برایش بازی کنند و خانهشان را هم لوکیشن فیلم کنند. پدر که مشکوک است با کمک دوستانی که در سینما دارد هویت او را برملا میسازد. کار به دادگاه میکشد. خانواده در نهایت رضایت میدهند و مخملباف به دیدن همزادش میرود تا با او از خانواده آهنخواه دلجویی کنند. فیلم تقریبا در سبک سینماوریته است و نگاه پیچیدهای به روان انسان دارد.
۱۵. مادر
کارگردان: علی حاتمی
بازیگران: رقیه چهرهآزاد، محمدعلی کشاورز، اکبر عبدی، امین تارخ، حمید جبلی، اکرم محمدی، فریماه فرجامی، جمشید هاشمپور
سال ساخت: ۱۳۶۸
یکی از تغزلیترین فیلمهای علی حاتمی است. کارگردان خانواده ایرانی سنتی را روایت میکند که اعضایش با هم اختلافات فرهنگی و روحی زیادی دارند اما مادرشان آنها را دور هم جمع میکند چون میداند که مرگش نزدیک است. یکجور پاسداشت روحیه ایرانی و احترام به مادر و خانواده همراه با قاببندیهای زیبا که شبیه مینیاتورهای ایرانی ظریف و خوش آب و رنگ از کار درآمدهاند. از مولفههای مهم فیلم باید به دیالوگنویسی علی حاتمی و موسیقی دلانگیز ارسلان کامکار اشاره کرد. مادر یک دیالوگ محبوب از قول مادر به بچههایش دارد که درس صفا و صمیمیت میشود: «سفره از صفای میزبان خرم میشه نه از مرصعپلو. حرمت زنیت مادرتون را حفظ کنین».
۱۶. هامون
کارگردان: داریوش مهرجویی
بازیگران: خسرو شکیبایی، بیتا فرهی، عزتالله انتظامی
سال ساخت: ۱۳۶۸
درباره «هامون» چه میشود گفت که تکراری نباشد؟ احتمالا اگر اولین فیلم کالت تاریخ سینمای ایران بعد از انقلاب نباشد جزو پنج تای اول است. فیلمی که برای اولینبار هدفش مخاطب روشنفکر طبقه متوسط است و قهرمانش هم از همین طبقه میآید. حمید هامون درگیر پیچیدگیهای فلسفی است که باعث سردرگمیاش شده. از طرف دیگر زنش مهشید که هامون عاشقانه او را دوست دارد متعلق به طبقه بورژواست که میخواهد از هامون جدا شود. هامون وسط عشق و گیر و گورهای ذهنیاش دنبال مراد و رفیقش علی عابدینی است تا شاید حبلالمتیناش شود. مهرجویی تمام علاقهاش به فلسفه را در این فیلم پیاده میکند. کارگردانی سکانسهای کابوس و رویا کمی شلخته است اما دقیقا به دلیل کارکردی که در نشان دادن آشفتگی ذهن هامون دارند کارشان را درست انجام میدهند. این فیلمی است که خسرو شکیبایی با آن تبدیل به ستاره توانای سینمای ایران شد. بازی درخشانش در نقش هامون اوج کمال بازیگری بود.
۱۷. عروس
کارگردان: بهروز افخمی
بازیگران: ابوالفضل پورعرب، نیکی کریمی
سال ساخت: ۱۳۶۹
یکی از اولینبارهایی که بعد از انقلاب عشق زن و مرد به صورتی تصویر شد که مرتضی آوینی دربارهاش گفت: «در فیلم افخمی عشق زن و مرد به اندازه کافی واقعی است. نه شبیه عشق افسانهای میشود آنطور که در روانشناسی اعماق مطرح شده و نه حالتی اروتیک پیدا میکند.» از آن گذشته بعد از تمام تلاشهایی که بعد از انقلاب در جهت ستارهزدایی از سینما صورت گرفته بود افخمی با فیلم «عروس» دو ستاره یعنی ابوالفضل پورعرب و نیکی کریمی را به سینمای ایران معرفی کرد. فیلم داستان پسر تحصیلکرده اما فقیری به نام حمید است که عاشق دختری به نام مهین میشود که خانواده متمولی دارد. پدر مهین بخاطر وضع مالی حمید با ازدواجشان موافق است و به همین دلیل حمید وارد کار احتکار و قاچاق دارو میشود و با تکان خوردن وضع مالیاش با ازدواج او و مهین موافقت میکنند. مهین اما آدم صادق و درستی است و تنشها میان زوج جوان شروع میشود و یک اتفاق هم آن را تشدید میکند.
۱۸. دلشدگان
کارگردان: علی حاتمی
بازیگران: امین تارخ، اکبر عبدی، محمدعلی کشاورز، حمید جبلی، پرویز پورحسینی، لیلا حاتمی
سال ساخت: ۱۳۷۰
سرگذشت موسیقی ایران به روایت علی حاتمی، حسین علیزاده و محمدرضا شجریان. فیلمی که میشود آن را یک موزیکال فاخر نامید. به دلیل مشکلات مالی در مراحل فنی «دلشدگان» با کاستیهایی روبهرو شد که مثلا صداگذاری را دچار مشکل کرد اما کلیت فیلم جزو بهترین کارهای علی حاتمی و بسیار دلنشین است. روایتی هنرمندانه از هنرمندان این مرز و بوم زیر فشار مالی و نادیده گرفتن شدنها. هنرمندانی که همه طاهر عاشقاند.
۱۹. مسافران
کارگردان: بهرام بیضایی
بازیگران: جمیله شیخی، هما روستا، فاطمه معتمدآریا، مژده شمسایی، نیکو خردمند، آتیلا پسیانی، مجید مظفری
سال ساخت: ۱۳۷۰
«ما به تهران نمیرسیم. ما همگی میمیریم.» عروسی ماهرخ است و خواهرش با همسر و بچههایش میخواهند به تهران بیایند تا آینه خانوادگی را برای عقد بیاورند. آنها در راه تصادف میکنند. مادربزرگ که نقشاش را جمیله شیخی بازی میکند مرگ را باور ندارد چون آینه ناپدید شده است. او اصرار بر انجام مراسم دارد. تاویلهای فراوانی درباره زندگی و مرگ و امید از فیلم شد. خود بیضایی معتقد است که این فیلم سادهای در ستایش زندگی و امیدهای جدید است. کارگردانی بیضایی فوقالعاده و حیرتانگیز است. بازی جمیله شیخی و فاطمه معتمدآریا در جشنواره فجر تحسین شد. فیلم در زمان خودش فرصت اکران پیدا نکرد که خشم بیضایی را برانگیخت. بیضایی تا ده سال بعد از «مسافران» امکان فیلمسازی پیدا نکرد و میگویند که سید محمد بهشتی در به محاق رفتن «مسافران» نقش جدی داشته است. چنین فیلمنامهای از همان سالهای اول کارگردانی در ذهن بیضایی بود. ساختن فیلمی درباره آیین عروسی. هرچه باشد بیضایی استاد اسطورهها و آیینهاست. فیلم «مسافران» هم از چنین مفاهیمی میگوید.
۲۰. از کرخه تا راین
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
بازیگران: هما روستا، علی دهکردی
سال ساخت: ۱۳۷۱
ابراهیم حاتمیکیا در اواخر دهه ۶۰ به عنوان فیلمساز جنگی خودش را اثبات کرده بود. از ابتدای دهه ۷۰ رویه جدیدش را آغاز کرد و به عنوان فیلمساز دفاع مقدس که فیلمهایش خارج از میدان جنگ اتفاق میافتند به مسائل آدمهای جنگ پرداخت. «از کرخه تا راین» داستان جانبازی بود که برای مداوا به آلمان اعزام میشد و خواهرش را بعد از سالها میدید. اختلاف فرهنگی میان خواهر و برادر، صحنههای جانسوز مربوط به بیماران شیمیایی همراه با ملودی تاثربرانگیز مجید انتظامی یکی از بهترین ملودرامهای حاتمیکیا را رقم زد.
۲۱. ردپای گرگ
کارگردان: مسعود کیمیایی
بازیگران: فرامرز قریبیان، گلچهره سجادیه، جلال مقدم، منوچهر حامدی
سال ساخت: ۱۳۷۱
یکی از آخرین فیلمهای مسعود کیمیایی که توانست طرفدارانش را راضی کند. از آخرین بازیهای خوب فرامرز قریبیان که یادآور همکاری درخشان دیگر او با مسعود کیمیایی سر فیلم «گوزنها» بود. رضا به عشق زنی که دوستش دارد تصمیم میگیرد چاقو را کنار بگذارد اما او را متهم به چاقوکشی میکنند و برای مدت طولانی به حبس میرود. وقتی برمیگردد صادق خان که جزو معتمدان رضا بوده نامهای برایش مینویسد که به تهران بیاید. فیلم دچار ممیزیهایی شد که داستانش را به دستانداز انداخت اما تصاویری که کیمیایی در این فیلم ثبت کرده و میزانسنها و کارگردانیاش عشق سینماها را به وجد میآورد. مثل چکیدن آن سه قطره خون روی سفیدی کفش رضا سوار بر اسب.
۲۲. سارا
کارگردان: داریوش مهرجویی
بازیگران: نیکی کریمی، امین تارخ، خسرو شکیبایی
سال ساخت: ۱۳۷۱
اقتباس داریوش مهرجویی از نمایشنامه مشهور «خانه عروسک» نوشته هنریک ایبسن اولین قسمت از چهارگانه زنانه او کنار «بانو»، «پری» و «لیلا» است. بازی نیکی کریمی در نقش اول این فیلم به شدت موردتوجه منتقدان و جشنوارههای داخلی و خارجی قرار گرفت. سارا زنی است که برای جور کردن خرج درمان همسرش مجبور است سفته گرو بگذارد با اینکه میداند حسام مخالف سرسخت اینجور پولهاست. او از دوختن لباس عروس یواشکی در زیرزمین خانه پول گشتاسب را میدهد اما گشتاسب به دردسری میافتد و از سارا میخواهد حالا که حسام رییس بانک شده از او کمک بگیرد. حسام بعد از فهمیدن جریان به تندی سارا را شماتت میکند. سارا که قلبش شکسته به خودش میآید و از خانه بیرون میزند. او تصمیم گرفته که حالا نه برای حسام که برای خودش زندگی کند. یکی از بهترین نقشآفرینیهای کارنامه نیکی کریمی است.
۲۳. همسر
کارگردان: مهدی فخیمزاده
بازیگران: فاطمه معتمدآریا، نسرین مقانلو، مهدی هاشمی
سال ساخت: ۱۳۷۲
سینمای ایران هیچوقت به کمدی-رمانتیک روی خوش نشان نداده اما فیلم کمتر قدر دیده «همسر» فخیمزاده با بازی شیرین فاطمه معتمدآریا و مهدی هاشمی یکی از بهترین نمونههای کمدی-رمانتیک است. داستان زن و شوهری که در یک شرکت دارویی کار میکنند و در اثر اتفاقاتی زن رییس شوهر میشود. شوهر این موقعیت را تاب نمیآورد و حتی زندگی خانوادگیشان هم در معرض خطر قرار میگیرد.
۲۴. آدم برفی
کارگردان: داوود میرباقری
بازیگران: اکبر عبدی، داریوش ارجمند، آزیتا حاجیان
سال ساخت: ۱۳۷۳
کمدی داوود میرباقری در سالهایی ساخته شد که هنوز مهاجرت مثل امروز فراگیر نبود. شاید به همین دلیل هم طعنههایش دچار ممیزی شد و اکران فیلم با مشکل روبهرو شد. فیلم داستان مردی است که برای گرفتن ویزای آمریکا به ترکیه رفته و چون به او ویزا نمیدهند تصمیم میگیرد لباس مبدل بپوشد و در نقش یک زن با یک آمریکایی ازدواج کند تا بتواند به آمریکا برود. اولینباری بود که اکبر عبدی در نقش زنپوش بازی کرد و البته بعد از آن بارها چنین نقشی را با موفقیت تکرار کرد اما هیچکدام به بامزگی کاراکتر فیلم میرباقری از کار درنیامدند. اکران فیلم جنجالهای زیادی به پا کرد. میرباقری در آن سالها حرکت واقعا آوانگاردی انجام داده بود.
۲۵. بادکنک سفید
کارگردان: جعفر پناهی
بازیگران: فرشته صدرعرفایی، آیدا محمدخانی
سال ساخت: ۱۳۷۳
از فیلمهای جعفر پناهی احتمالا «طلای سرخ» میتوانست در این فهرست حضور داشته باشد اما واقعیت اینجاست که بنظرم «بادکنک سفید» به لحاظ مضمونی فیلم دوستداشتنیتری است. پیش از آنکه پناهی سراغ مضامین تلخ اجتماعی برود اما در عین حال فیلم سویه اجتماعیاش را هم حفظ کرده. به شدت تحتتاثیر عباس کیارستمی و فیلمهایی که با کانون پرورش فکری کودکان ساخته بود. داستان دختربچهای که برای خرید ماهی قرمز عید از مادرش پول گرفته اما پول داخل چاه فاضلاب میافتد و با کمک یک پسر بادکنکفروش آن را بیرون میآورند. نکته بامزه این است که در آن زمان تهیهکننده فیلم پناهی شبکه دوم صدا و سیما بود. بازیگر نقش دختربچه درخشان است. فیلم برنده دوربین طلای جشنواره کن شد. فیلمنامه را پناهی و عباس کیارستمی با هم نوشتهاند.
۲۶. روسری آبی
کارگردان: رخشان بنیاعتماد
بازیگران: فاطمه معتمدآریا، عزتالله انتظامی
سال ساخت: ۱۳۷۳
همین چند هفته پیش که عزتالله انتظامی را از دست دادیم همه دیالوگ رسول رحمانی فیلم «روسری آبی» را مرور میکردند وقتی آن آخر فیلم میگفت: «خوشبختی اون چیزی نیست که هر کسی از بیرون ببینه. خوشبختی تو دل آدمه. دل که خوش باشه، خوشبختی.» کنار «زیر پوست شهر» جزو بهترین فیلمهای رخشان بنیاعتماد است و البته انتخاب از میان این دو فیلم کار بسیار سختی بود. بنظر میرسد اما «روسری آبی» تبدیل به فیلمی شده که هواداران پروپاقرصتری دارد. داستان مرد کارخانهداری ثروتمندی که عاشق زن زحمتکشی از کارگرانش میشود. طبعا بچههای مرد فکر میکنند زن به نیت پول دنبال پدرشان است. یکی از آن عشقهای سینمایی لطیف که با جزییات پرداخت در زندگی طبقه کارگر آن را تبدیل به یکی از فیلمهای ماندگار سینمای ایران کرده است.
۲۷. کلاهقرمزی و پسرخاله
کارگردان: ایرج طهماسب
بازیگران: ایرج طهماسب، حمید جبلی، فاطمه معتمدآریا، حمیده خیرآبادی
سال ساخت: ۱۳۷۳
یک جایی باید از ایرج طهماسب و حمید جبلی بابت خلق عروسکهای بامزهشان تشکر کرد. بگذریم که کلاه قرمزی با آیتمهای تلویزیونیاش شناخته شد و در تلویزیون هم جذابتر است اما اولین فیلم از سری «کلاه قرمزی» یک اتفاق بود. یک اتفاق برای سینمای کودک و یک اتفاق برای گیشه سینماها. اتفاقی که هر چند دنبالههایش چندان خوشایند نبودند اما قسمت اول آن خیلی خوب نوشته و شخصیتپردازی شده بود. داستان اینکه کلاه قرمزی اصلا از کجا آمده و چطور شده که با آقای مجری سر و کارش به تلویزیون افتاده است. شوخیهای فیلم خوب درآمدهاند و کاراکترها هم صمیمی و دوستداشتنی هستند.
۲۸. خواهران غریب
کارگردان: کیومرث پوراحمد
بازیگران: خسرو شکیبایی، افسانه بایگان، پرویندخت یزدانیان
سال ساخت: ۱۳۷۴
اقتباس کیومرث پوراحمد از کتاب نوجوان اریش کستنر «خواهران غریب» به دلیل بازی خسرو شکیبایی و افسانه بایگان، موسیقی ناصر چشم آذر و روایت ساده و صمیمانه کارگردان باید بیشتر از اینها قدر میدید. یکی از آن فیلمهایی که باید مشابه آن برای سینمای کودک و سینمای بدنه بیشتر ساخته شود. فیلمهای آبرومند، درست، استاندارد و شیرینی که هم حرمت سلیقه تماشاگران سینما را نگهمیدارند و هم میتوانند با قصهشان تا انتها او را همراه کنند. «خواهران غریب» بعد از این بیست و چند سال هنوز هم فیلمی دیدنی است.
۲۹. سفر به چزابه
کارگردان: رسول ملاقلیپور
بازیگران: مسعود کرامتی، فرهاد اصلانی، عاطفه رضوی
سال ساخت: ۱۳۷۴
از سینمای جنگ معمولا ابراهیم حاتمیکیا را به یاد میآورند اما واقعیت این است که ملاقلیپور در زمینه کارگردانی فیلمهای جنگی یک سر و گردن از همه بالاتر است. نقطه ضعف فیلمهای جنگیاش بیشتر در فیلمنامه است که «سفر به چزابه» با توجه به فیلمنامه خوبش تبدیل به بهترین اثر کارنامه ملاقلیپور و یکی از بهترین فیلمهای جنگی سینمای ایران شده است. داستان کارگردانی که میخواهد یک فیلم جنگی بسازد اما رفیق آهنگسازش نمیتواند با فیلم ارتباط برقرار کند و درنتیجه به منطقه جنگی سفر میکنند. از روی فیلمنامه «سفر به چزابه» یک نسخه مینیسریال هم ساخته شد. مسعود کرامتی، فرهاد اصلانی و عاطفه رضوی بازیگران اصلی فیلم هستند.
۳۰. لیلی با من است
کارگردان: کمال تبریزی
بازیگران: پرویز پرستویی، شهره لرستانی، محمود عزیزی
سال ساخت: ۱۳۷۴
سینمای جنگ ایران به قبل و بعد از فیلم «لیلی با من است» کمال تبریزی تبدیل میشود. تبریزی در شرایطی که فیلمهای جنگی همه شبیه به هم با قهرمانانی غیرواقعی بودند یک روایت طنز از میدان جنگ ارائه داد. صادق مشکینی، فیلمبردار تلویزیون از جنگ میترسد و نمیخواهد به جبهه برود. سر یک اتفاق و برای گرفتن وام با آقای کمالی که اهل جبهه و جنگ است مجبور میشود به خط مقدم برود. هر قدمی که مشکینی میخواهد به عقب برگردد چند قدم به خط مقدم نزدیکتر میشود. بازی پرویز پرستویی در مرز ترس و خودداری و مسیر تبدیل شدن به یک قهرمان جنگی درخشان است. فیلمنامه خوبی که تبریزی و رضا مقصودی با هم نوشتهاند و تدوین تبریزی باعث شده فیلم لحظهای هم از ریتم نیفتد.
۳۱. بچههای آسمان
کارگردان: مجید مجیدی
بازیگران: میرفرخ هاشمیان، رضا ناجی، بهاره صدیقی
سال ساخت: ۱۳۷۵
طبعا اولین فیلم ایرانی که به جمع پنج اثر نامزد اسکار بهترین فیلم خارجیزبان راه یافت باید در این فهرست حضور داشته باشد. «بچههای آسمان» از آن فیلمهای سهل و ممتنع است. فیلمی درباره کودکی سختکوش که استثنائا شباهتی به فیلمهای کیارستمی نداشت. رنج اجتماعی قهرمان فیلم از نوع دیگری بود. در خانوادهای فقیر پسر برای اینکه بتواند برای خواهرش کفش تهیه کند میخواهد در یک مسابقه دوی مدرسه دوم شود. کفش جایزه نفر دوم است. او آنقدر تلاش میکند که از همه جلو میزند و اول میشود. سکانس آخر به سیاق فیلمهای مجیدی حالتی معنوی دارد. ماهیها دور پاهای زخمی پسر حلقه زدهاند گویا که دارند پای او را میبوسند.
۳۲. طعم گیلاس
کارگردان: عباس کیارستمی
بازیگران: همایون ارشادی
سال ساخت: ۱۳۷۵
اولین فیلمی که نخل طلای کن را برای سینمای ایران به ارمغان آورد. فیلمی در ستایش زندگی که در ظاهر ساده و در کارگردانی بسیار دشوار و در مضمون به شدت فلسفی و پیچیده است. مردی که میخواهد خودش را بکشد دنبال کسی است که خواستهاش را برآورده کند و وقتی او در قبری که برای خودش کنده خوابید رویش خاک بریزد. هیچکس پیشنهادش را قبول نمیکند به جز کارگر یک موزه که از خودکشی خودش تعریف میکند و اینکه چطور طعم یک توت او را به زندگی برگرداند. آقای بدیعی با بازی همایون ارشادی در مواجهه با فلسفه ساده این مرد به درک تازهای از زندگی و لذتهایش میرسد.
۳۳. لیلا
کارگردان: داریوش مهرجویی
بازیگران: لیلا حاتمی، علی مصفا، جمیله شیخی
سال ساخت: ۱۳۷۶
بهترین فیلم داریوش مهرجویی است بخصوص از این لحاظ که شلختگی معمول او در کارگردانی را ندارد. فیلمی که با دقت قاببندی شده، کارگردانی استیلیزه دارد و بازیهای کاملا تحتکنترل کارگردان و بازیگران هستند. لیلا حاتمی با این فیلم به عنوان یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران خودش را تثبیت کرد. درک و دریافت مهرجویی از کاراکتر زن قصهاش حیرتانگیز است. لیلا و رضا عاشق یکدیگر هستند اما در زندگیشان به مشکل بزرگی برخوردهاند. لیلا نمیتواند بچهدار شود و خانواده رضا از او که تکپسر است تقاضا دارند با داشتن فرزندی نسلشان را ادامه دهد درنتیجه لیلا باید رضایت بدهد که رضا دوباره ازدواج کند. قصهای که میتوانست خیلی سطحی و حد پاورقیهای روزنامهها باشد در دستان هنرمند مهرجویی به روایتی پیچیده از عشق بدل میشود.
۳۴. آژانس شیشهای
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
بازیگران: پرویز پرستویی، حبیب رضایی، رضا کیانیان
سال ساخت: ۱۳۷۶
خیلیها آن را بهترین فیلم ابراهیم حاتمیکیا میدانند. برخی هم معتقدند که «آژانس شیشهای» در حقیقت تز و تئوری حاتمیکیاست و بعد از آن در همه فیلمهایش به قهرمان همین فیلم یعنی حاجکاظم ارجاع میدهد. خیلیها معتقدند که این بهترین بازی پرویز پرستویی است. ملودرامی در بستر جنگ با قهرمانان روزهای جنگ که حالا در کشور خودشان غریب بنظر میرسند. فیلم حرف و حدیث و حاشیه هم کم نداشت. از سلحشور که نقش سیاستمدار داستان را جلوی حاج کاظم فرمانده جبهه بازی میکرد تا طعنه حاتمیکیا به کیارستمی در فیلم با آن کاراکتری که عینک آفتابی به چشم داشت. اما فارغ از حاشیهها این داستان تاثربرانگیزی سربازی بود که وقتی به جنگ رفت یک زمین داشت و یک تراکتور و از جنگ برگشت سر همان زمین بدون تراکتور. قصه عباس و حاج کاظم روایت مظلومیت مردان جبهههاست.
۳۵. شوکران
کارگردان: بهروز افخمی
بازیگران: هدیه تهرانی، فریبرز عربنیا
سال ساخت: ۱۳۷۷
یکی از بهترین ملودرامهای تاریخ سینمای ایران را بهروز افخمی ساخته است. با ضدقهرمانی که در مسیر فیلم تبدیل به قهرمان معصوم میشود و مردی که از فریبخورده تبدیل به نابودگر زن میشود. سیما ریاحی با بازی درخشان هدیه تهرانی یکی از جذابترین کاراکترهای سینمای ایران است. زنی متفاوت با همه کاراکترهای زنی که تا آن زمان سینمای ایران به خودش دیده بود. زنی که قرار بود محمود را از راه به در کند اما معلوم شد خودش در به در عشق شده و جانش را هم بر سرش گذاشت. «شوکران» از آن فیلمهایی است که همه چیزش درست و به جاست. تک تک جزییاتش سر جای خودشان هستند. از آن فیلمهایی که تا همیشه جایگاهشان در تاریخ سینما ماندگار میماند.
۳۶. درباره الی
کارگردان: اصغر فرهادی
بازیگران: گلشیفته فراهانی، ترانه علیدوستی، پیمان معادی، شهاب حسینی، مانی حقیقی، رعنا آزادیور، احمد مهرانفر
سال ساخت: ۱۳۸۹
دهه هشتاد سینمای ایران دچار زوال شد. این وسط از خاکستر سینما یک ققنوس داشتیم که اصغر فرهادی بود. بنظرم «درباره الی» همچنان بهترین فیلم اصغر فرهادی است. حتی بهتر از «جدایی نادر از سیمین». «درباره الی» فیلمی است که در آن همه ایدههای فرهادی در باب طبقه متوسط، قضاوت، دو راهی حقیقت و دروغ و اینکه اصلا حقیقت چه چیز پیچیدهای میتواند باشد، به کاملترین شکل ممکن بیان شدهاند. الی یکی از بهترین مکگافینهای تاریخ سینماست. فیلم داستان چند زوج را بیان میکند که به همراه دختری به نام الی به شمال سفر کردهاند. الی مربی مهدکودک بچه یکی از این زوجهاست که میخواهند او را با دوستشان احمد آشنا کنند. ولی در یک اتفاق الی غیبش میزند و معلوم نیست که در دریا غرق شده یا خودش رفته. قهرمان فیلم برعکس آنچه ممکن است از اسم فیلم به ذهن متبادر شود الی نیست بلکه سپیده است. این فیلم پیمان معادی و مانی حقیقی را به عنوان دو بازیگر درجه یک به سینمای ایران هدیه داد که پیشتر آنها را به عنوان فیلمنامهنویس و کارگردان میشناختیم. سکانسهای تعلیق دریا و بازی حیرتانگیز گلشیفته فراهانی در یک سوم پایانی فیلم نفسگیر است.
۳۷. جدایی نادر از سیمین
کارگردان: اصغر فرهادی
بازیگران: پیمان معادی، لیلا حاتمی، شهاب حسینی، ساره بیات
سال ساخت: ۱۳۹۱
اولین فیلم ایرانی که موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد. «جدایی نادر از سیمین» فیلمی دقیق در فیلمنامه و جزییات است. سیمین میخواهد به خارج از کشور مهاجرت کند اما همسرش نادر به خاطر پدرش که آلزایمر دارد مخالف این مهاجرت است. او پرستاری برای پدرش استخدام میکند که باردار است. سر یک دعوا نادر پرستار را هل میدهد و بچه سقط میشود. حالا قصه بر سر این است که آیا نادر دروغگوی ماجراست یا پرستار. فیلمی جهانشمول و پیچیده با چند داستان موازی که تماشاگرش را همزمان هم سرگرم میکند و هم به تفکر وامیدارد. «جدایی نادر از سیمین» نه فقط در فهرست بهترین فیلمهای ایرانی که در فهرست بهترینهای هزاره سوم منتقدان خارجی هم قرار دارد.
۳۸. ایستاده در غبار
کارگردان: محمدحسین مهدویان
بازیگران: هادی حجازیفر
سال ساخت: ۱۳۹۴
بالاخره نسل بعد از اصغر فرهادی هم صاحب کارگردانی شد که میتواند به نبوغش افتخار کند. محمدحسین مهدویان از تلویزیون با سریال «روزهای زمستان» آمد و یکی از بهترین بیگپروداکشنهای سینمای ایران را ساخت و سبک ماکیومنتری (داستانی مستندنما) را در سینمای ایران زنده کرد. «ایستاده در غبار» داستان زندگی احمد متوسلیان است. سردار سپاه با سرنوشتی تراژیک که هنوز هم عاقبتش معلوم نشده. مهدویان در پرداخت صحنههای جنگی به کمک سازمان فرهنگی هنری اوج البته درخشان است. نبوغش در سبک ویژهای که در اولین فیلمش به کار گرفته و جسارتش برای ساخت چنین فیلم سختی تحسینبرانگیز است. سینمای ایران از این فیلم هادی حجازیفر را هم شناخت. مردی که چنان در نقش متوسلیان فرو رفته بود که تصور نمیکردید بعد از این نقش بتوانید او را در جلد کاراکترهای دیگر هم باور کنید اما حجازیفر از موهبت استعداد بازیگری برخوردار است. «ایستاده در غبار» فیلمی جنگی است که موفق میشود هم نوآوری کند و هم قهرمانی از جنسی دیگر به سینمای ایران بدهد.
۳۹. اژدها وارد میشود
کارگردان: مانی حقیقی
بازیگران: همایون غنیزاده، امیر جدیدی، نادر فلاح
سال ساخت: ۱۳۹۴
مهم نیست فیلم مانی حقیقی را دوست دارید یا نه. «اژدها وارد میشود» فیلم متفاوت و مهمی است به همان اندازه که کتاب «ملکوت» بهرام صادقی در ادبیات متفاوت است. در دهه چهل، مجرمی سیاسی به قشم تبعید شده و بعد از اینکه وارد رابطه عاطفی با دختری محلی شد، توسط پدر دختر کشته میشود. ماموری از تهران برای پیگیری قضیه اعزام میشود و قصههای محلی و اتفاقات عجیب و غریب او را به وحشت میاندازند. این وسط فیلم گریزی به پدربزرگ مانی حقیقی یعنی ابراهیم گلستان و فیلم «خشت و آینه» او هم میزند و بخشهایی از فیلم شبیه مستند اما کاملا داستانی روایت میشوند. فیلم جسورانهای است که درک آن کار سادهای نیست و بارها باید دیده شود. فیلمی است که میتواند در تاریخ سینمای ایران تاثیرگذار باشد. یکی از معدود فیلمهای سورئال سینمای ایران است.
۴۰. نفس
کارگردان: نرگس آبیار
بازیگران: مهران احمدی، پانتهآ پناهیها، سیامک صفری، جمشید هاشمپور، ساره نورموسوی
سال ساخت: ۱۳۹۴
حالا سینمای ایران صاحب کاترین بیگلوی خودش شده است. نرگس آبیار مردانه، جسورانه و به دور از سانتیمانتالیسم فیلم میسازد و «نفس» روایتی متفاوت از جنگ از دریچه نگاه یک دختربچه است. دختربچهای که همراه پدرش در بیغولهای زندگی میکنند و بعد به تهران میآیند. ما بخشی از تاریخ ایران را از دریچه نگاه چشم دخترک میبینیم. شیوه روایت نرگس آبیار نفسگیر و متمایز است. سابقه ادبیاتی کارگردان کاملا در فیلم مشهود است. آبیار از تمام ابزارهای در دستش از ادبیات گرفته تا انیمیشن استفاده میکند تا روایتش جذاب و بدون احساساتی شدن احساسبرانگیز از کار درآید. کاش نمای پایانی فیلم همان نمای جشنواره باقی میماند. نمایی از بهار که چطور جنگ تکانش میدهد. اما حتی با وجود پایان نچسبی که در اکران بخاطر جلب مخاطب و گرفتن تلخی بیش از حد فیلم به آن تلقین شد هنوز هم «نفس» فیلم قابل تاملی است.
در سالهای اخیر به عقیده بسیاری از منتقدین سینمای ایران مهمترین سینمای ملی جهان محسوب میشود. مخصوصاً در بیست سال اخیر بسیاری از فستیوالهای فیلم بین المللی، کارگردانهای مشهور و منتقدین، از فیلم های ایرانی و سینمای ایران تقدیر کردهاند و فیلمهای ایرانی فارسی به دلیل موفقیت هنری، مفاهیم جالب و داستانهای دراماتیک و تاثیرگذار، جوایز مختلف کسب نمودهاند.
در اینجا میخواهیم 40 فیلم زیبا و تاثیرگذار از سینمای ایران را به شما معرفی کنیم که باید آنها را تماشا کنید. این فیلمها طبقه بندی مشخصی ندارند و باید به امتیاز آنها توجه کنید.
1. جدایی نادر از سیمین (1389) – IMDB: 8.5

سیمین میخواهد به همراه همسرش نادر و دخترش ترمه از ایران برود و همه مقدمات این کار را فراهم کرده. اما نادر نمیخواهد پدرش را که از بیماری آلزایمر رنج میبرد تنها رها کند. این اختلافات باعث میشود سیمین از دادگاه درخواست طلاق کند…
دیالوگ ماندگار:
نادر (پیمان معادی): ایشون یه دلیل برا من بیاره چرا باید تو این موقعیت پاشیم بریم خارج؟
سیمین (لیلا حاتمی): تو یه دلیل بیار چرا باید بمونیم؟
نادر: من هزار تا دلیل برات میارم.
سیمین: یکیشو بگو.
نادر: یکیش پدرم، من پدرمو نمی تونم ول کنم، بازم بگم؟!
سیمین: ولی زنتو… می تونی ول کنی!
نادر: من کی تورو ول کردم؟ تو منو کشوندی دادگاه، تو برای من دادخواست طلاق فرستادی!
سیمین: اون نمی فهمه که تو پسرشی؟
نادر: من که می فهمم اون پدرمه…
2. لاک پشتها هم پرواز میکنند (1383) – IMDB: 8.0

فیلم در جریان جنگ عراق به زندگی گروهی از مردم کرد در مرز ترکیه و ایران میپردازد. کاکستلایت علاوه بر نصب آنتنهای ماهواره برای اهالی اردوگاه پناهجویان، سر دسته گروهی از بچههای دهکده نیز هست که کارشان جمعآوری مینهای پیرامون دهکدهاست. تا اینکه آگرین به همراه برادرش وارد دهکده میشوند. آگرین در جریان حمله نیروهای عراقی به حلبچه، توسط سربازانی که والدینش را کشتهاند مورد تجاوز قرار میگیرد. فشار روانی ناشی از این حوادث است که جریان اصلی فیلم را رقم میزند.
3. درباره الی (1387) – IMDB: 8.2

داستان فیلم درباره الی به کارگردانی اصغر فرهادی روایت گر زندگی چند خانواده است که برای گذراندن تعطیلات به شمال کشور سفر کرده اند. دوستان احمد که پس از سال ها زندگی در آلمان به ایران بازگشته، در تلاش هستند تا همسری را برای او بیابند…
دیالوگ ماندگار:
الی (ترانه علیدوستی): یه چیزی بپرسم ناراحت نمیشین؟
احمد (شهاب حسینی): درباره مسائل ناموسیه؟
الی (با خنده): نه.
احمد: بپرس.
الی: چرا جدا شدین؟
احمد: از کدوم یکیشون؟
الی (خنده): دوست ندارید نگید.
احمد: چرا می خوای بدونی؟
الی: خب نمیدونم …بالاخره دیگه!
احمد: هیچی یه روز صب از خواب پا شدیم. دست و صورتمونو شستیم صبحونه مونو خوردیم. گفت احمت! بسا آنن دینی ایچ کخن آلساین ایچ کخن!
الی: چی؟
احمد: می دونی یعنی چی؟
الی: یعنی چی؟
احمد: یعنی یه پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایانه!
4. بچههای آسمان (1375) – IMDB: 8.5

کفش زهرا گم شده؛ برادر بزرگترش علی آنها را گم کرده است. آنها فقیر هستند و زهرا کفش ندارد تا اینکه یک فکر به ذهنشان میرسد: کفش علی را باهم استفاده کنند. آنها پشت در مدرسه منتظر هم میمانند، آیا در نقشه شان موفق میشوند؟
دیالوگ ماندگار:
پدر:علی پسرم کار می کنم که پول در بیارم، اون وقت می تونیم خونه بخریم ، ماشین بخریم…
علی: بابا واسه زهرا هم کفش می خری؟
5. زمانی برای مستی اسبها (1379) – IMDB: 7.7

ایوب، که در میان قاچاقچیان مرزی ایران و عراق، در روستایی نزدیک مرز عراق زندگی میکند، با مرگ پدر، مجبور به مراقبت و نگهداری از سه خواهر و برادر بیمارش «مادی» است….
6. گاو (1348) – IMDB: 8.2

گاو “مشهدی حسن” میمیرد و او که گاوش را خیلی دوست دارد متدرجاٌ در قالب گاو فرو میرود.دوستانش او را به بند کشیده و جهت معالجه به شهر میبرند اما مشهدی حسن میگریزد، به درهای سقوط کرده و میمیرد.
دیالوگ ماندگار:
مش حسن (عزت الله انتظامی): من مش حسن نيستم . من گاو مش حسنم !
7. بابا عزیز (1382) – IMDB: 7.6

پیرمرد درویش عارفی به نام «بابا عزیز» در بیابان به سوی مقصدی در حرکت است. او که نابینا است و پیاده طی طریق میکند، نوهٔ خود را که دختربچهای ۷ ساله به نام «ایشتار» است به همراه دارد تا دستگیر و راهنمایش باشد. ایشتار در طول راه، همواره سؤالهایی از بابا عزیز میپرسد و بابا عزیز که علیرغم نابینایی و کهنسالی کاملاً هوشیار است به سؤالات او پاسخ میگوید. از خلال پرسش و پاسخهای بابا عزیز و ایشتار…
8. طعم گیلاس (1376) – IMDB: 7.7

آقای بدیعی، مردی میانسال، قصد خودکشی دارد و قبرش را در کنار درختی کنده است. او میخواهد قرصهای خوابش را یک جا بخورد و شب در این قبر بخوابد. بدیعی دنبال کسی است که پس از مرگش، صبح فردا روی جسد او خاک بریزد. در مسیری که برای یافتن چنین کسی پیش میگیرد با افراد مختلفی رو به رو میشود…
دیالوگ ماندگار:
مرد سرنشین خطاب به راننده (همایون ارشادی ):آفتاب از بالای کوه زده بود…چه آفتابی… چه سبزه زاری… صدای بچهها بود. ..گفتن درختُ تکان بده…تکان دادم… توت میخوردن… منم خوردم. ..آمدم خونه به زنم هم توت دادم… آقا یه توت منو نجات داد …حالاتو دَم صبح طلوع آفتابو نمی خوای ببینی؟… سرخ و زرد آفتابو؟… موقع غروبو دیگه نمیخوای ببینی؟… نمیخوای این ستارهها رو ببینی؟ …شب مهتاب … قرص کامل ماه رو دیگه نمیخوای ببینی؟ آب چشمه خنک رو نمیخوای بخوری؟ …دست و صورتِتو با اون چشمه بشوری؟…از مزه گیلاس میخوای بگذری؟ …نگذر! من میگم… رفیقتم …نگذر!
9. رنگ خدا (1377) – IMDB: 8.2

محمد رمضانی فرزند نابینای هاشم که در مدرسه نابینایان تحصیل میکند برای گذراندن تعطیلات به خانه بازمیگردد. هاشم که پس از مرگ همسر خود با مادرش زندگی میکند، تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد. او به همین منظور محمد را به کارگاه نجاری میفرستد. مادر هاشم که به نشان اعتراض در مقابل این اقدام خانه را ترک کرده بود بعلت بیماری مجبور به بازگشت میشود و سرانجام در بستر بیماری از دنیا میرود. هاشم که با مرگ مادر خود و شنیدن جواب منفی از نامزدش بیش از همیشه احساس تنهایی میکند به سراغ محمد رفته و او را به خانه بازمیگرداند ولی محمد در میانه راه بر اثر شکسته شدن پل به داخل رودخانه افتاده و هاشم نیز برای نجات محمد خود را به داخل رودخانه میاندازد. اما خود نیز گرفتار میشود. پس از بهوش آمدن با پیکر بی جان فرزندش مواجه میشود. هاشم که پس از مرگ همسر و مادرش فرزند کوچک خود را نیز از دست رفته میبیند او را در آغوش میگیرد و محمد نیز در آغوش پدر جانی دوباره مییابد.
دیالوگ ماندگار:
محمد رمضانی (محسن رمضانی): معلممون میگه خدا شما نابیناها رو بیشتر دوست داره چون نمی بینید، ولی من گفتم خانم اگه مارو دوست داشت، چرا ما رو نابینا کرد تا اونو نبینیم. بعد گفت خدا دیدنی نیست،ولی همه جا هست. می تونید اونو حس کنید. گفت شما با دستاتون میبینید. حالا من همه جارو می گردم تا یه روزی بالاخره دستم به خدا بخوره! اون وقت بهش میگم، هرچی تو دلم هست بهش میگم.
10. بادکنک سفید (1373) – IMDB: 7.7

زمان تحویل سال نو نزدیک است. «راضیه» از مادرش پول میگیرد تا برای سفرهی هفتسین ماهی قرمز بخرد، اما پولش بین راه گم میشود. او در جستجوی پول گمشدهاش با کسانی آشنا میشود؛ کسانی که نمیتوانند سر سفرهی هفتسین در کنارش باشند، اما هریک به نوعی سعی میکنند تا «راضیه» را یاری کنند تا به مقصودش دست یابد…
دیالوگ ماندگار:
راضیه (آیدا محمدخانی): اونی که مثل عروس میمونه… خوشگله… تپله… اونو می خوام.
11. خانه دوست کجاست (1365) – IMDB: 8.1

پسربچهای هنگام انجام تکالیف شب متوجه میشود دفتر همکلاس خود را اشتباهاٌ برداشته و با خود به خانه آورده است. در حالیکه معلم تاکید کرده است دانشآموزان بایستی تکالیف خود را در دفتر مخصوص تکالیف شب انجام دهد. خانه همکلاس در قریه مجاور قرار دارد. راه دور است و دشوار ولی پسربچه خود را ملزم میداند هر طوری شده دفتر را به دوستش برساند.
دیالوگ ماندگار:
پیرمرد: برو سیگار مرا بیار.
احمد (احمد احمدپور): می خوام برم نونوایی.
پیرمرد: بهت میگم که برو سیگار مرا بیار.
احمد: نون تموم میشه دیر برم.
پیرمرد: به تو دستور میدم برو سیگار مرا بیار.
پیرمرد دوم: سیگار اینجا هست.
پیرمرد: قربان سیگار من دارم. برای سیگار مقصد نبود. ما می خوایم بچه تحویل اجتماع درست در بیاد. موقعی که من بچه بودم، پدر من هر هفته ای ده شاهی به من می داد. هر پونزده روزی هم یه کتکی به من می زد. اگر چنانچه در هفته اون ده شاهی قطع می شد، اما در پونزده اون کتک قطع نمی شد. برای اینکه من تحویل، تحویل اجتماع بیام. شما شاهد بودید که نوه من اینجا آمد، من سه دفعه بهش تکرار کردم حرف مرا گوش نداد… من نمی خوام اینطور بچه بار بیاد.
پیرمرد دوم: عرض کنم که بچه آمد بی انضباطی نکرد یا کارهای زشتی نکرد. چه باید بکنیم؟!
پیرمرد: بهانه می گیرم هر پونزده ای، اون کتک رو می زنم!
12. زندگی و دیگر هیچ (1370) – IMDB: 7.9

«زندگی و دیگر هیچ…» فیلمی است در ستایش زندگی. در پی وقوع زلزلهی دلخراش سال ۶۹ در مناطق شمالی کشور، پدر و پسری جهت اطلاع از وضعیت بازیگران خردسال فیلم «خانهی دوست کجاست؟» راهی آن مناطق میشوند و پس از طی موانع بسیار، در محل زندگی بازیگران فیلم، در مییابند که علیرغم عمق فاجعه، ویرانی و کشتار بسیار، زندگی با همهی شکوه وزیبایی خود، برای بازماندگان حادثه ادامه دارد…
13. زیر درختان زیتون (1373) – IMDB: 7.7

در کویر، یکی از روستاهای اطراف رودبار، جوان بنّایی به خواستگاری دختری میرود. خانوادهی دختر با این ازدواج موافق نیستند، چون جوان خواستگار خانهای ندارد. تصادفاً همان شب خواستگاری، زلزلهای رخ میدهد و خانههای مردم را خراب میکند. جوان رنجیده خاطر به رغم وقوع حادثهای این چنین دلخراش، خوشحال است، چون میبیند از لحاظ مسکن با همهی مردم وضعیتی یکسان دارد. شاید به همین دلیل در پایان مراسم شب هفت، دوباره به خواستگاری دختر مورد نظرش میرود…
دیالوگ ماندگار:
حسین (حسیــــن رضایی): طاهره خانوم! زندگی یعنی یه بار من برات چایی بیارم،یه بار تو… به نظر من ازدواج یعنی این…. زندگی یعنی این…
14. باران (1379) – IMDB: 7.8

در یك برج در حال ساخت عده ای كارگر روستایی و افغانی مشغول بكار هستند. لطیف كارگر روستایی كه مسئول خدمات و تغذیه ی كارگران نیز هست، باخبر می شود كه بعد از مجروح شدن یك كارگر افغانی، اینك پسر او رحمت، جایش مشغول كار است. به دلیل جثه ضعیف رحمت وظیفه ی خدمات دادن به كارگران را به او می سپارند و لطیف كار راحت خود را از دست می دهد. این كار لطیف را عصبانی می كند و او در پی آزار رحمت برمی آید. یك روز متوجه می شود كه رحمت در واقع دختری است به نام باران كه از سر ناچاری در میان مردان به جای پدر كار می كند و همین موضوع باعث می شود كه لطیف به كمك باران بیاید و در این بین به او دل می بندد، ولی با منع كار برای افغانی ها، لطیف به دنبال باران می گردد و وقتی وضعیت زندگی آن ها را می بیند، همه ی پس انداز خود را به خانواده ی او می دهد، ولی بعد متوجه می شود كه باران و خانواده اش قصد دارند برای همیشه ایران را ترك كنند.
15. تخته سیاه (1378) – IMDB: 6.9

موضوع فیلم در مورد تلاش معلمی است که سعی در باسواد کردن نوجوانان قاچاقچی و پناهندگان کرد در مرزهای شمالی ایران و عراق دارد. این پناهندگان از بازماندگان بمباران شیمیایی حلبچه توسط صدام حسین هستند. گفتگوهای این فیلم تماماً به زبان کردی است.
16. چهارشنبه سوری (1385) – IMDB: 8.0

نزدیک عید است و همه مردم مشغول خانه تکانی و استقبال از سال نو هستند. دختر جوانی به نام روحانگیز که خود را آماده ازدواج میکند، روز چهارشنبه سوری برای کار به خانه خانوادهای متوسط وارد میشود. فضای پر تنش و غمانگیز خانه، به همراه غوغای انفجار ترقههای چهارشنبه سوری فضایی بیثبات و ناآرام به وجود آوردهاست. مژده به رابطه همسر خود و زن همسایه مشکوک شده و زندگی خانواده در آستانه نابودی است…
دیالوگ ماندگار:
مرتضی (حمید فرخ نژاد): تو عید برنامت چیه؟
سیمین (پانته آ بهرام): هیچی… ولی تو سعی کن بهتون خوش بگذره…
مرتضی: خوش بگذره؟! چه جوری؟!… من یه روز نبینمت قاطی می کنم… گیج می زنم! چه جوری بهم خوش بگذره؟!
سیمین: قرارمون این بود…؟!
مرتضی: اگه این چیزا قول و قرار برمی داشت که من حال و روزم اینجوری نبود…!
17. دایره (1378) – IMDB: 7.4

فیلم روایتگر داستان شش زن است که از زندان گریختهاند و سرنوشت متفاوتی را تجربه میکنند. فرشته، مائده، الهام و نرگس هر یک به دنبال پناهگاهی برای خود هستند. مائده خیلی زود توسط پلیس دستگیر میشود. نرگس قصد بازگشت به شهر خود را دارد که به علت موانع متعدد ممکن نیست. فرشته که از طرف خانواده طرد شده درصدد سقط جنین فرزندی است که پدرش اعدام شده است…
18. کلوز آپ (1368) – IMDB: 8.2

حسین سبزیان،به دلیل شباهتش به محسن مخملباف خود را به خانواده آهنخواه به عنوان مخملباف معرفی می كند،و به بهانه ساختن فیلم به خانه آن ها راه می یابد و …
19. مارمولک (1382) – IMDB: 8.4

رضا مثقالی (پرویز پرستویی) معروف به رضا مارمولک دزد سابقه داری است که بارها دستگیر و زندانی شده، اما در آخرین دستگیری، اتهام او سرقت مسلحانهاست. رضا در حادثهای مجروح شده و به بیمارستان خارج از زندان منتقل میشود. در آنجا لباس یک روحانی بیمار را میرباید و در لباس روحانیت موفق به فرار از زندان میشود. او با مصونیتی که در لباس تازه پیدا کرده به یک شهرک مرزی میرود تا از طریق و با گذرنامه جعلی از کشور خارج شود اما به دلایلی با یک روحانی دیگر اشتباه گرفته میشود و امامت جماعت محلی را برعهده اش میگذارند…
دیالوگ ماندگار:
– بنده به عنوان نماینده تامالاختیار خداوند در این محله و تمام محلهها، به شما میگم که برو حالتو بکن فقط مواظب باش اسراف نکنی.
__________________________________
– می دونی چیه حاجی ، اگر جهنمی هم تو کار باشه ما جامون ته موتورخونشه
__________________________________
– راههای رسیدن به خدا به عدد آدم هاست
__________________________________
– اصلا به این حرفا نیست، دل آدم باید پاک باشه
__________________________________
– آقا جان بهشت که زورکی نمیشه! آنقدر فشار میدین که از اون ور جهنم میزنه بیرون …
__________________________________
– من دهن شما را… سلام بنده رو به مادرتون ابلاغ بفرمایید!
__________________________________
– من اصلا به تو فکر نمیکنم ، بچه جان خریت خودت را بگردن خدا ننداز
__________________________________
– تو اگر دوست میخواهی مرا اهلی کن
__________________________________
– ای شیطون! نکنه گناهی کردی
__________________________________
– سلام عرض میکنم خدمت حضار محترم، بالاخص دوستان عزیز خلافکار
__________________________________
– خواهر مادر آدم رو به هم وصلت میدهند
20. باد ما را خواهد برد (1378) – IMDB: 7.6

بهزاد یک مهندس شهری است که برای مراسم خاکسپاری یکی از اقوام به روستا میآید. در این میان میبینیم که او چگونه سعی میکند خود را با محیط و دیگران تطبیق دهد..
دیالوگ ماندگار:
جوان (بهزاد دورانی): می فرمودید آقای دکتر… فرمودید مریضیش چی هست؟
پیرمرد دکتر: هیچ مریضی بخصوصی ندارد، غیر از پیری و رنجوری. یه پاره استخوانیه، الان گوشه اتاق افتاده و احوالی ام نداره به اون صورت.
جوان: پیری هم بد دردیه آقای دکتر.
دکتر: بد دردیه، ولی از پیری بدترش هم هست… اون مرگه
جوان: مرگ؟
دکتر: بله، مرگ. همون مرگ از همش بدتره… انسان چشم از این دنیای قشنگو، طبیعتای زیبا و نعمتهای خدادادی می بنده و می ره… دیگه بر نمی گرده.
جوان: ولی می گن اون دنیا، قشنگتر از این دنیاس.
دکتر: آخه، اون دنیا مگه کسی رفته و آمده ببینه قشنگه یا قشنگ نیس… / گویند کسان بهشت با حور خوش است، من می گویم که آب انگور خوش است، این نقد بگیر و دست از آن نسیه بردار، آواز دهل شنیدن از دور خوش است…
21. سفر قندهار (1379) – IMDB: 6.8

نفس یک خبرنگار است که در افغانستان به دنیا آمد اما در کودکی به همراه خانواده به کانادا گریخت. اما خواهرش همانند او خوش شانس نبود زیرا در کودکی براثر مینهای زمینی دو پای خود را از دست داد و زمان گریختن نفس و خانوادهاش جا ماند. نفس پس از مدتی نامهای از خواهرش دریافت میکند که در آن خواهرش میگوید از زندگی خسته شده و پیش از آغاز قرن 21 به زندگی خود خاتمه خواهد داد. نفس برای نجات زندگی خواهرش راهی افغانستان میشود و در آنجا به کاروان فراریان برمی خورد که به هزار دلیل به سرزمینهای بمب گذاری شده بازمی گردند. زمانی که نفس به دنبال خواهرش است به عمق تلفات رژیم طالبان در کشورش پی میبرد.
22. آوازهای سرزمین مادریام (1381) – IMDB: 7.3

طی جنگ ایران و عراق گروهی از خوانندههای کرد ایرانی یک مأموریت تقریباً غیرممکن را آغاز میکنند. آنها به دنبال خواننده خوش صدایی به نام هناره هستند که از مرز گذشته و احتمالاً در کردستان عراق در خطر است. این کارگردان کرد همانند فیلمهای دیگرش، در این فیلم بازهم به مشکلات مردم خود فکر میکنید.
23. بودا از شرم فرو ریخت (1388) – IMDB: 7.3

بختی (نیکبخت نوروز) دختر۶ ساله افغان همانند بسیاری از خانوادهها در غاری زیر مجسمه بودا که توسط طالبان فرو ریخته و صحنههای مستند این فاجعه تاریخی در ابتدای فیلم پخش شدهاست، زندگی میکند. او که علاقه دارد همچون همبازی خود عباس (عباس علیجمعه) خواندن و نوشتن بیاموزد و به مکتب برود، سعی میکند شرایط لازم برای تحقق خواستهاش را محیا کند.این مسئله که جنگ تا چه حد و اندازه بر مسائل تاثیر گذاشته و تحقق بسیاری از خواستهها را دشوار و دستنیافتی میکند به مرور و با نگاهی ریزبینانه نمایش دادهمیشود.
24. لیلا (1376) – IMDB: 7.8

لیلا (لیلا حاتمی) و رضا (علی مصفا) در یک مراسم شلهزرد پزان همدیگر را میبینند و چندی بعد با هم ازدواج میکنند. بعد از مدتی زندگی متوجه میشوند که لیلا نمیتواند فرزندی به دنیا بیاورد و درمان ها همه بدون نتیجه میماند. مادر رضا با وجود احساس رضایت و خوشبختی رضا از زندگی بدون فرزند، لیلا را تحت فشارهای شدید قرار میدهد و از او میخواهد که اجازه دهد برای رضا همسری بگیرند تا اینکه…
دیالوگ ماندگار:
لیلا(لیلا حاتمی): تازه می بینم آدم چقدر می تونه یکی رو دوست داشته باشه. حالا می فهمم که عشقم می تونه مثل یه موجود زنده رشد کنه، بزرگ بشه …
لیلا: ته دلم به خودم میگم اگه رضا دوستم داشته باش یه زن دیگه براش مهم نیست. فقط بهش یه بچه میده. فرقی نکرده عشقمون سر جاشه …
لیلا: کى باور مىکنه من اینجا منتظرم شوهرم از خواستگارى برگرده؟!
25. گبه (1375) – IMDB: 7.1

یک زوج مسن در حال تمیزکردن گبهشان (نوعی فرش سنتی) هستند و در حین حال باهم سروکله میزنند. ناگهان یک زن جوان ظاهر شده و در تمیز کردن گبه به آن دو کمک میکند. این زن به قبیلهای تعلق دارد که تاریخ آنها در گبه نگاشته شده و گبه داستان عشق آن زن و غریبهای از ایل را نشان میدهد …
26. بایسیکل ران (1366) – IMDB: 7.4

نسیم یک مهاجر افغانی ساکن ایران است و همسرش به شدت بیمار است. نسیم تلاش میکند هزینه درمان زنش را مهیا کند اما دستمزد روزانه او کافی نیست. مردی دوره گرد که میداند نسیم دوچرخه سوار است افرادی را دور خود جمع کرده و روی توانایی نسیم برای دوچرخه سواری شرط می بندد. نسیم به کمک پسرش که حین دوچرخه سواری به او غذا میدهد روزها و شبها دور میدان دوچرخه سواری میکند. ماموران محلی تصور میکنند این یک نقشه بوده و نسیم جاسوس است بنابراین میخواهند مانع او شوند، اما این کار مانع دریافت پول شرط بندی میشود. آیا نسیم پول را دریافت میکند؟ یا پیروزی یک توهم است؟
دیالوگ ماندگار:
مرد دورهگرد (اسماعیل سلطانیان):این مرد افغانی معجزه میکنه، اسمش نسیمه (محرم زینالزاده)، ولی طوفان میکنه. همین مرد افغانی تو هندوستان یه قطارو با چشاش نگه داشته و تو پاکستان دو تا گاو رو با یه انگشتش بلند کرده! حالا قراره اینجا هفت شبانه روز زندگی کنه و رو دوچرخه رکاب بزنه. نسیم طوفان میکنه … نسیم طوفان میکنه …
27. آفساید (1387) – IMDB: 7.2

این فیلم درباره دخترانی است که برای ورود به استادیوم آزادی و تماشای بازی فوتبال حاضرند ریسک کرده و لباسهای پسرانه بپوشند، و با چالش ها و اتفاقاتی روبرو میشوند …
28. آینه (1376) – IMDB: 7.6

یک دختر مدرسهای با دست شکسته و گچ گرفته از مدرسه بیرون میآید اما مادرش را پیدا نمیکند. او تصمیم میگیرد خودش به خانه برود اما آدرس خانه را بلد نیست و فقط با نگاه کردن به خیابانها میتواند خانهشان را پیدا کند …
29. پدر (1375) – IMDB: 7.5

مهرالله یک پسر 14 ساله است که پس از مرگ پدر مجبور است کار پیدا کرده و خانواده را اداره کند. او برای یافتن کار به جنوب ایران میرود. اما پس از بازگشت به خانه متوجه میشود خانوادهاش تغییر کردهاند …
30. روزی که زن شدم (1378) – IMDB: 7.3

این فیلم شامل سه بخش است که سه مرحله از زندگی زنان ایرانی را توصیف میکند. داستان اول درباره یک دختر نه ساله است که در جشن تولد نه سالگیاش به او می گویند دیگر نمیتواند به پسرانی که دیروز با آنها بازی میکرد بازی کند زیرا اکنون یک زن است. این داستان که از دید این دختر نه ساله بیان میشود نشان میدهد او که از دنیای زنانه چیزی نمیداند تنها با دانستن این موضوع نه تنها دنیای او بلکه دنیای پسری که با او بازی میکرد نیز دگرگون خواهد شد. داستان دوم درباره زنی است که میخواهد در مسابقه دوچرخه سواری شرکت کند اما همسرش اجازه نمیدهد. در ابتدا تنها همسرش و سپس مردان روستا سوار بر اسب در کنار او حرکت کرده و از او میخواهند به خانه بازگردد. این مسابقه نماد یک رهایی است که او را از محدودیتهای زندگی روزمره آزاد میکند. داستان آخر هم درباره یک پیرزن است که کمی پول به دست آورده و حالا میتواند هرکاری که دوست دارد انجام دهد.
31. دونده (1363) – IMDB: 8.0

امیرو یک پسربچه است که در جنگ خانهاش را از دست داد. او با جستجوی آشغال ها و جمع آوری و فروش بطری های خالی، فروش آب یخ، واكس زدن كفش فرنگی ها و كارهایی از این دست گذران می كند تا اینکه میفهمد برای رسیدن به رویاهایش باید به مدرسه برود. اما در مدرسه با همکلاسیهایش دچار مشکل میشود. سرانجام همکلاسیها باهم مسابقه میدهند …
دیالوگ ماندگار:
بچه ها: چرا وقتی از خط گذشتی، بازم دویدی ؟!
امیرو: میخواستم بدونُم که خودُم چقدر میتونم بدوم!
__________________________________
امیرو: ما اومدُم اسم بنویسُم… واسه درس خوندن
مدیر: این وقتِ سال اومدی اسم بنویسی ؟!… برا چه کلاسی؟
میرو: برا هیچ کلاسی … تازه اومدُم اسم بنویسُم
مدیر: ینی هیچی درس نخوندی ؟!
امیرو: نه آقا… نخوندُم
مدیر: تا حالا کجا بودی ؟!
امیرو: فقط کار میکردُم !
32. نون و گلدون (1375) – IMDB: 8.0

یک کارگردان سینما پس از بیست سال با پاسبانی روبرو میشود که قبلاً همدیگر را در یک عملیات چریکی زخمی کردهاند. این دو در جوانی، یکی به عنوان چریک و دیگری در کسوت پاسبان رو در روی هم ایستاده بودند و حالا، سالها بعد، در میانسالی، اینبار در صحنهی سینما با یکدیگر برخورد میکنند و ایندو، آن حادثه را در برابر دوربین بازسازی میکنند ..
33. طلای سرخ (1382) – IMDB: 7.6

حسین یک پیک موتوری پیتزا است که در بخش های مختلف تهران با طبقات اجتماعی بالاتر روبرو شده و این مسئله آزارش میدهد. یک روز که دوستش علی محتویات یک کیف گم شده را به او نشان میدهد رسید خرید یک گردنبند را میبیند و باور نمیکند فردی برای خرید یک گردنبند چنین مبلغی را پرداخت کند. او میداند که با درآمد ناچیزش نمیتواند چنین زندگی لوکسی داشته باشد. ضربه روحی دیگر او زمانی است که به او و علی اجازه نمیدهند به دلیل ظاهرشان به یک طلافروشی لوکس در بالای شهر وارد شوند. او هر روز به خاطر تحویل پیتزا به خانههای مردم بالای شهر وارد شده و از نزدیک با زندگی این طبقه آشنا میشود. با این حال یک روز با طعم این زندگی آشنا شده و از ان به بعد نمیتواند با زندگی ضعیف خود کنار بیاید …
34. بید مجنون (1383) – IMDB: 7.5

یوسف پس از سالها، طی عمل جراحی که در خارج از کشور انجام میگیرد، بینایی خود را باز مییابد؛ و در ادامه با مشکلاتی در زندگی مواجه میشود نابینایی که از 8 سالگی بینایی خود را از دست دادهاست امیدی مییابد برای دیدن دوباره رنگها و خطوط زندگی عادی. یوسف در تصور آنکه با یافتن بینایی خود”به خود حقیقی دست خواهد یافت وپس از آن خواهد توانست ارتباطی در خور خود با خدای خود برقرار نماید با خدای خویش عهد میبندد که در صورت توان مجدد برای بینایی در راه خداوند زندگی کند و آن زندگی ساده و متمرکزی که تا بحال داشتهاست را با این امکان و فرصتی که مجدداً در اختیارش قرار خواهند داد غنی تر سازد و رشد دهد. اما وقتی در شرایط واقعی قرار میگیرد همچون بیدی بر سر ایمان خویش میلرزد …
دیالوگ ماندگار:
یوسف (پرویز پرستویی): از وقتی که تصمیم گرفتم نبینم، خیلی چیزها رو دیدم…
35. نیوه مانگ (1384) – IMDB: 7.3

“مامو”، نوازنده پیر و سرشناس کردستان، همراه فرزندانش سفری را برای اجرای کنسرت در عراق پس از صدام آغاز میکند. در این سفر، کاکو مرد میان سالی که خود را ارادتمند مامو میداند، به عنوان راننده و با اتوبوسی که از دوستش قرض گرفتهاست، او را همراهی میکند. مامو یکی یکی فرزندانش را که در نواحی مختلف زندگی میکنند جمع میکند، اما آخرین پسرش پیش از سوار شدن به اتوبوس از پدر میخواهد دقایقی از ماشین پیاده شود. پسر به مامو میگوید که «پیر» روستا گفته که بهتر است مامو به این سفر نرود زیرا هنگامی که ماه کامل شود برای او اتفاقی خواهد افتاد…
دیالوگ ماندگار:
– همه چیز به علم مربوط نمیشه !… بعضی چیزا به قلب آدم و اون بالا ربط داره …
36. شهر زیبا (1382) – IMDB: 7.9

اكبر، نوجوان ۱۶ سالهاي است که مرتكب قتل دختري شده و دادگاه او را به اعدام محكوم نموده تا پس از رسيدن به سن ۱۸ سالگي حكم اجرا گردد. اكنون او به سن هجدهسالگي رسيده و براي گذران روزهاي آخر عمر به زندان بزرگسالان منتقل ميشود. اعلا، دوست صميمي اکبر که به جرم سرقت دستيگر شده، به محض آزادي از زندان، به همراه خواهر او تلاش ميکند رضايت شاكي را بگيرد تا دوستش را از اعدام برهاند…
37. کسی از گربههای ایرانی خبر ندارد (1388) – IMDB: 7.3

دختر و پسر جوانی بعد از آزادی از زندان، برای جمع کردن یک گروه جدیدِ موزیک، به قلب تهران میزنند و سفری زیرزمینی را شروع میکنند تا تک تک افراد بندشان را از میان گروههای مخفی زیرزمینی پیدا کنند. آنها میخواهند از ایران بروند تا خودشان را به جشنوارهای در برلین و پاریس برسانند اما بیشترشان برای رفتن از ایران نه پولی دارند و نه پاسپورتی. جوان دیگری تلاش میکند تا برایشان پاسپورت جعلی جور کند و قبل از رفتنشان ترتیب کنسرتی مخفی را در تهران بدهد و …
دیالوگ ماندگار:
نادر (حامد بهداد): به خدا اون فیلم حروم نیست… حروم نیست… یکی دو تا صحنه توش داره ، بچه کوچیک نباید ببینه ، همین…! فیلمهای مسلمونی هست ، همه چی توش هست ، فیلم خوب هست ، آمریکایی هم هست ، من تازه فیلمای آمریکایی رو به قرآن مجید بخاطر این ماجرایی که الان آمریکا ما رو تحریم کرده ، من ملتو تحریم کردم ، به امام حسین قسم…!!!
38. کافه ترانزیت (1383) – IMDB: 7.5

فیلم در مورد زنی به نام ریحان (فرشته صدرعرفایی) است که شوهر خود را به تازگی از دست دادهاست. شوهر وی برای او فقط قهوهخانهای در کنار جاده در نزدیکی ماکو به ارث گذاشتهاست. این زن تلاش میکند تا استقلال خود را حفظ کند ولی برادر شوهرش ناصر (پرویز پرستویی) جلوی پای او سنگ انداخته تا ریحان را مجبور به ازدواج با خود کند …
39. باشو، غریبه کوچک (1368) – IMDB: 8.1

باشوی کوچک همه اعضای خانواده اش را در حمله هوایی از دست می دهد و به طور تصادفی به روستایی در شمال کشور می رود. در آنجا. همه چیز برای او غریب است. نایی زنی که شوهرش به جبهه رفته، باشو را در مزرعه ای می یابد و او را پناه می دهد. نایی سعی میکند او را با زندگی در روستا آشنا کند …
دیالوگ ماندگار:
نایی (خطاب به باشو): سیاه که هیسی، لالم که هیسی، اسمم که ناری… هر آدمی زایی یه اسمی داره، اونی که ناره غول صحرایه
__________________________________
زن روستایی (خطاب به نایی): مهمونی که گفتی همینه؟ پس چرا سلام نکنه؟
پیرمرد: از زبان نفهمیه!
__________________________________
نایی(باشو، در حال نوشتن نامه): برای نوشتن این نامه نزد همسایه نرفتم، این نامه را پسر من می نویسد که نام او باشوست، ایشان در همه ی کارها ما را کمک می کند، و نانی که می خورد از کاری که می کند کمتر است، و آن نان را من از لقمه ی خودم می دهم! او مثل همه ی بچه ها فرزند آفتاب و زمین است. و کم کم از شیش تا حرفی که می زند سه تا حرف آن مرا حالی می شود.
__________________________________
باشو: ما از یک آب و خاک هستیم، ما فرزندان ایران هستیم!
40. هامون (1369) – IMDB: 8.3

حمید هامون كه با همسرش مهشید دائم كش مكش دارد زندگی كابوس گونه ی خود را مرور می كند. او كه مشغول نوشتن رساله اش درباره ی عشق و ایمان است در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی می گردد. خانه و كاشانه را ترك می كند و دست به اعمال دیوانه واری می زند.
دیالوگ ماندگار:
حمید هامون (خسرو شکیبایی) : آقای رئیس، این خانوم ، این آقا و فک و فامیلاشون دست به دست هم دادن که منو نابود کنن. پاسبان گذاشته سر محل که منو دستگیر کنه… انگار من جنایت کردم. حالا هم باید نفقشو بدم … هم خونه رو بدم ، هم مهریه رو بدم … هم بچه مو بدم ، هم شرفمو بدم . چرا؟ چرا؟ من نمی تونم طلاق بدم؟ من نمی تونم . این زن ، این زن سهم منه، حق منه، عشق منه … من طلاق نمی دم…
__________________________________
(رویای هامون اولین مونولوگ) : خواب می بینم که در کنار دریا هستم و با عده ای آشنا و غریبه به سویی می روم. انسان از آن چیزی که بسیار دوست می دارد خود را جدا می سازد. در اوج خواستن نمی خواهد…دراوج تمنا نمی خواهد.
دوست می دارد اما در عین حال می خواهد که متنفر باشد. امیدوار است اما امیدواراست امیدوار نباشد.
همواره بیاد می آورد اما می خواهد که فراموش کند.
__________________________________
هامون: تو میخوای من اونی باشم که واقعن تو میخوای من باشم ؟ اگه من اونی باشم که تو میخوای ، پس دیگه من ، من نیست . یعنی من خودم نیستم …
__________________________________
هامون: همیشه بهت می گفتم زن خوشگل نگیر،گرفتی ،حالا نمی خوادت، چقدر گفتم عنترشو بگیر تا کنارت برا همیشه بمونه،گوش ندادی،گوش ندادی…
__________________________________
هامون: خب پدر مادرو جد و آباد اگه مطرحه خب من مادرم خیلی زود رفت. پدرمم انقد ساده بود که آسه می رف آسه می یومد که گربه شاخش نزنه. ولی من درس ضد بابامم. من مرتب شیلنگ تخته می ندازم ولی به هیچ جایی نمی رسم دکتر. دارم فرو میرم. به هیچی اعتماد ندارم به هچی اعتقاد ندارم. دارم هدر میرم این یعنی چی؟. دکتر من یه زمانی فکر می کردم یه گهی میشم اما هیچ پخی نشدم. چهل و خورده ای ازم گذشته بدتر آویزونم؛ ما آویخته ها به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده و کپک زده ی خودمونو؟
__________________________________
هامون: تو عوض شدی!
مهشید(بیتا فرهی): عوض نشدم..تو رو دیگه دوس ندارم!
هامون: یعنی همه اون زمزمه ها،زندگیا،عشقا..همه دروغ بود؟!

بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران را بشناسید
10 مورد از برترین فیلم هاي ساخته شده در تاریخ سینمای کشور ایران را به شما معرفی میکنیم که اکثر از میان فیلمهای تازه فرآوری انتخاب شده اند. این جا نه جشنواره هست, نه پاداش اي درکار هست؛ منتقد حرفه اي و مشهوری هم روی صندلی چرخان پشت لپتاپ در حال بررسی فیلم ها نیست! این جا, در منظوم, شما, بله خود شما! عاشقان سینما,
فیلم بین هاي حرفه اي, فیلم ها را بالا برده اید! شما با مشاهده دقیق و مشتاقانه و سخت گیرانه فیلمهای ایرانی و امتیاز دادن به انها در اپلیکیشن و سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران, برترین فیلمهای ایرانی مدنظر خود را به مخاطبان معرفی کردهاید. نگاهی به نتیجۀ این انتخاب, نشان میدهد آنجا که ترکیب مهارت و عشق و فن رخداد بیفتد, نظر حرفه اي ترین منتقدان با مخاطبان مردمی فیلم ها یکی خواهد بود.
براق ترین آثار سیـنمای ایران, با دقتی کم نظیر, در این لیست, ردیف شده اند. لیست برترین فیلمهای سینمایی ایرانی بر زمینه ستاره و امتیاز فیلم که کاربران در منظوم ثبت کرده اند, تهیه شده هست. بد نیست به 10 مورد اول این لیست, نگاهی بیندازیم.
دهمین فیلم;”ایستاده در غبار”
دهمین فیلم برگزیدۀ شما, در غبار حرفه اي هاي سـینمای ایران, با سربلندی ایستاد و ناگهان نگاه ها را به سوی خود جلب کرد!نخستین ساخته بلند سینمایی محمدحسین مهدویان در ژانر مستند و در قالبی نیمه داستانی, با کمترین میزان نقد, علاوه بردیگر جنبه هاي درخور تحسینش, از این لحاظ هم احتمالاً جزو پدیده هاي سینمای کشور ایران باشد.
این فیلم با سوژه ملی خود, بیشترین حجم از سمپاتی و درک را دریافت کرد. زندگی و روایت هاي شخصی آشنایان احمد متوسلیان, اسطوره گم شده درغبار سال های دور ایران, محور مستندی بسیار خوش تولید و دقیق و هوشمندانه قرار گرفت. بازی هاي خاص و حساب شده و پیروز هنرپیشه هاي فیلم در نقش هاي مستند,
بهره گیری از صداهای حقیقی, پرهیز نسبی از قضاوت گری در روایت و محبوبیت شخصیت ملی حاج احمد متوسلیان و وجه رازآمیز زندگی هنوز ناتمام اش, این فیلم را در معرض پیشباز گسترده و توامان مردم و منتقدان قرار داد.
نهمین فیلم;”جدایی کمیاب از سیمین”
این فیلم, درکنار جلب نظر مثبت شمار زیادی از منتقدین, دچار حواشی غیرسینمایی بسیاری نیز شد که در فروش و شناخته شدنش موثر بود.سبک خاص فرهادی, در پردازش آزادانه و دور از قضاوت روایت, که در فیلمهای قبلی اش, کاملاً پخته و پرورده شده بود,
در این فیلم به اوجی قابل اعتنا رسید. اما علت بخت مخاطب به این فیلم فقط هنر فرهادی در روایت گری خاص خویش و تسلط تحسین برانگیزش در کارگردانی نبود. داستان این فیلم که به بیان ناسازگاری زوجی از طبقۀ متوسط اجتماعی, برای مهاجرت از ایران و سرگردانی فرزند و مواجهه با انتخابی اخلاقی. انگار زبان حال بسیاری
از ایرانیان در زمانی بود که ازدحام هاي سیاسی پس از انتخابات سال 1388 امان بسیاری را بریده بود. پیش ازآن, پشتیبانی فرهادی از جریان سیاسی خاصی در انتخابات 88, بر هیجان مخاطب در زمان توزیع این فیلم افزود. علاوه برآن, فیلم غوغایی “اخراجی ها3” از ساخته هاي کارگردانی منتسب به طیف سیاسی مقابل و در ژانری
کاملاً متفاوت, هم زمان با “جدایی…” توزیع شد که طرفداران این دو جناح سیاسی را به وزن کشی اجتماعی پیروان خود در تماشای فیلم ها کشاند. بازی هاي فوق العادۀ هنرپیشگان مشهور فیلم, نظیر پیمان معادی, لیلا حاتمی و شهاب حسینی, و جوایز بین المللی بعدی, شمار زیادی از عوامل موفقیت و محبوبیت را در این فیلم, گردهم آورد.
هشتمین فیلم;”فروشنده”
فرهادی کارگردانی هست که تمام ساخته هایش نظر بسیاری را به خود جلب میکند. موافق و مخالف, او و کیفیت آثار و ترقی یا پسرفتش را زیرنظر میگیرند. البته تمامی ساخته هایش به یک اندازه ماندگار و پیروز ظاهر نمیشوند, اما بی شک, فیلم فروشنده از آنهاست که ماندگار خواهد شد.
سوژۀ بسیار بحران برانگیز فیلم, بازی هاي خیره کننده, سبک قوام یافتۀ فرهادی در روایت گری و کارگردانی و جوایز معتبر بین المللی, از جمله دلایل موفقیت این فیلم هست. ماجرای تجاوز به یک زن, خود به تنهایی سوژه اي زیبا هست؛ چه رسد به آنکه روند داستان به گونه اي پیش رود که متجاوز, از شمایل مادام العمر مجرم مخوف و غیر انسانی خارج شود و حتی نحوۀ برخورد با او هم از شکل قدیمی غیرت متعارف فاصله بگیرد و …
مثل شمار زیادی از آثار غوغایی فرهادی, بحث و ناسازگاری نظر بر سر نحوۀ معرفی جامعه و قرائت خاص او از اخلاق, وی را در معرض نقدهای تند و انگ سیاه نمایی از جامعۀ ایران, و در این راستا خاص, القای بی غیرتی مردان ایرانی قرار داد.همزمانی توزیع این فیلم با درخشش دو هنرپیشۀ اصلی فیلم, ترانه علیدوستی و شهاب حسینی در سریال پرطرفدار شهرزاد نیز مخاطب را افزود.
هفتمین فیلم;”بادیگارد”
حاتمی کیا که احتمالاً چندسالی از روزهای اوجش فاصله گرفته بود, با “بادیگارد” بازگشتی درخور اعتنا داشت. بادیگارد, از قوت و دقت فنی فیلمهای پیشین حاتمی کیا برخوردار هست. ازجمله نکات خاص مایۀ جلب نظر مخاطب, این هست که در دوران روایت گری ساده و دورازقضاوت و مینی مالیستی
اما پر از جزییات, حاتمی کیا با بی پردگی, باورها روشن و قضاوت گرانۀ خویش را با مهارت بر پرده نقش میکند. او پیش وپس از این فیلم, با بیان جملات انتقادی تندوتیز نسبت به جریانات سیاسی و فرهنگی موجود, بر حواشی پیرامون خود و فیلمش افزود. این فیلم با بازی هاي مفید پرویز پرستویی و بابک حمیدیان در نقش هاي اصلی, جوایزی از جشنوارۀ آن سال, دریافت کرد.
ششمین فیلم;”دربارۀ الی”
فرهادی درحقیقت با این فیلم, سبک خاص خود را به مخاطب شناساند. شمار زیادی از منتقدان نیز معتقدند این فیلم هم چنان برترین فیلم فرهادی هست که درنظر مخاطبان منظوم نیز بالاتر از فیلمهای دیگرش قرار دارد. دیالوگ هاي این فیلم هم چنان در افواه میچرخد و بازی هاي این فیلم جزو بیادماندنی ترین بازی هاي هنرپیشگان این فیلم هست.
از جمله, گلشیفته فراهانی یکی از آخرین بازی هاي بیادماندنی اش را گذشته از خروج غوغایی اش از ایران در این فیلم ارائه کرد. ترانه علیدوستی, شهاب حسینی, پیمان معادی و صابر ابر نیز, که بعدها هرکدام به ستاره هاي سـینمای ایران بدل شدند و حتی درخشش جهانی یافتند, در این فیلم بازی هاي درخشانی از خود به یادگار گذاشتند.این فیلم جوایز قابل توجهی نصیب فرهادی و تیم اش کرد
پنجمین فیلم;”ماجرای نیمروز”
هر دو فیلم سینمایی این کارگردان تازه وارد و جوان درنظرمخاطبان سایت پرمخاطب منظوم, جزو ده فیلم برتر هست. با این حال فیلم ماجرای نیمروز, به اندازۀ فیلم قبلی اش, بی حاشیه نبود! گویا آمیختگی با حواشی سیاسی, کمابیش به سنتی گریزناپذیر در سـینمای ایران بدل شده هست. روایت خاص
و دقیق محمدحسین مهدویان از فرقۀ منافقین و جریان متلاشی شدن آن ها در سال 60 پس از ورود به فاز نظامی و ترورهای مهم ایران در آن سالها, بسیاری را اینگونه برانگیخت که ادعا کنند فیلم دچار یکسونگری و ایدئولوژی زده هست. ازسوی دیگر مدافعان بیان می داشتند که آن دوران سیاه وسخت جامعۀ ایران که برترین هایش را در آن ترورها از دست می داد,
نیاز به چنین پرداختی داشته هست. این مباحث اما مانع از این نیست که هنر بی نظیر پخته و ماهرانۀ مهدویان علیرغم متعلق بودنش به نسل بسیار جوان کارگردانان ایرانی, به چشم بیاید. فیلمنامۀ قوی و بازی هاي بی نظیر و فضاپردازی درست این فیلم از امتیازات آن هست.بعنوان آخرین ازدحام پیرامونش, این فیلم در لیست اولیۀ کاندیداهای ارسال به اسکار بود اما انتخاب نشد.
چهارمین فیلم;”بچه هاي آسمان”
در سنجش با فیلمهای دیگر این لیست, این فیلم قدیمی هست. نکتۀ دیدنی دقت آنکه این فیلم حال وهوای متفاوتی با دیگر فیلمهای این لیست دارد؛ نه در داستان خود بحران ویژه اي دارد, نه از عناصر جذابیت متعارف نظیر داستانی عاشقانه یا غوغایی بهره برده, نه سوپراستاری در آن ایفای نقش میکند
و نه حتی بعد از تولید و اکرانش, برخلاف دیگر آثار سینمایی که به علت نشان دادن فقر در ایران متهم به سیاه نمایی میشدند, با وجود نمایش فقر عمیق, متهم به سیاه نمایی شد.این فیلم در همان زمان نیز در داخل و بیرون از کشور به دلیل لحن انسانی و احساس برانگیزش, تحسین شد و جوایز بسیاری نصیب خود کرد. مجید مجیدی با فرآوری این فیلم به چنان موفقیتی دست یافت که بعدها تکرار نشد.
سومین فیلم;”آژانس شیشه اي”
این فیلم بی شک از برترین ساخته هاي ابراهیم حاتمی کیا و همین طور سـینمای ایران هست و از روحیۀ خاص او در بیان بی پردۀ باورها و نوع نگاهش داستان میکند. برخلاف آن چه بعدها با سینمای فرهادی در دوری از قضاوت گری متعارف شد, در دوران “آژانس شیشه اي” این فیلم از این منظر به اندازۀ “بادیگارد” در سالها بعد, نکوهش نشد.
در آن زمان بحث جنگ, رانت هاي احتمالی و برخورد جامعه با رزمندگان زنده بازگشته از جنگ و جانبازان, موردبحث بسیاری بود و حاتمی کیا نشان داد که شمار زیادی از این نظرات را غیرمنصفانه میداند و قصد دارد نگاه جامعه را به این موضوع تعدیل کند. اتفاقی که حقیقتاً افتاد و این فیلم اثرگذار, با داستان مهیج خود
و بازی هاي بیادماندنی پرویز پرستویی, حبیب رضایی و بیتا بادران, توانست همدلی بسیاری را نسبت به طیف بی ادعای بازماندگان جنگ جلب کند و جریان ساز باشد و احتمالاً علت قرار گرفتنش در این جایگاه از دید مخاطبان منظوم, همین باشد.
دومین فیلم;”مارمولک”
علت حضور این فیلم در این لیست را هم باید شنا خلاف جهت جامعه و نوعی جریان سازی اخیر دانست. نگاه خاص کمال تبریزی به قشر روحانیت و پرداختن به این سوژه از موضعی غیرقابل انتظار, موجی در جامعه به وجود آورد که هنوز پس از سالها, در ذهن مردم ماندگار و اثرگذار هست. جسارت و شهامت تبریزی
در تعریف داستانی که در آن جای سارق و روحانی عوض شده, باعث شد شمار زیادی از مردم و برخی منتقدان آن را توهین آمیز بدانند. اما با گذشت زمان, فیلم مارمولک جریان نگاه منفی به روحانیت را در جامعه کمرنگ کرد و باعث انگیزش همدلی نسبت به این قشر شد.بازی بی نظیر پرویز پرستویی و بار خنده دار قوی و جسورانۀ فیلم هم در جلب مخاطب بی اثر نبود.
و بالاخره, نخستین فیلم; “ابد و یک روز”
تازه ترین ساختۀ سعید روستایی, پیشباز چشمگیر مخاطب را احتمالا مدیون پردازش بسیار واقع گرایانه و دقیق فضای فیلم هست. داستان, روایتی نسبتاً ساده از فقر و شکست و جرم و روابط معیوب و پیچیدۀ افراد یک خانواده هست. ازدواج مصلحتی دختر خانواده برای نجات دیگر اعضا از فقر؛ که نهایتاً انجام نمیشود؛
اما خاص بودن این فیلم تا حد جایگاه اولیه در لیست سایت پرمخاطب منظوم, بی شک مدیون فضاسازی رئالیستی و دقیق, داستان روان و درست و بازی هاي بسیار خیره کننده و خلق لحظات اثرگذار در فیلم هست.اتفاقی که برای این فیلم افتاد و تکیه کلام ها و لحظات خاص آن در قالب هشتگ و تصویر هاي خنده دار و جدی, به سرعت وارد ادبیات شفاهی
و مجازی جامعه شد, برای کمتر فیلمی به وقوع ضمیمه. جوایز بسیاری برای بازی هاي بینظیر و فیلمنامه و کارگردانی نصیب این فیلم شد و مثل شمار زیادی از فیلمهای نمونه, ازسوی برخی هم متهم به سیاه نمایی شد. برخی منتقدان هم معتقد بودند که این فیلم میزانی از دقت دریافت کرد که سزاوارش نبود. اما درهرصورت, این فیلم توانست با مخاطب, به طورگسترده و به خوبی رابطه برقرار کند.
بررسی کلی لیست 10 فیلم برتر سـینمای ایران
با نگاهی مجدد به این لیست, نکات دیدنی دیگری هم میتوان یافت. به نظر میرسد مخاطبان با سبک خاص فیلمسازی برخی از کارگردانها چنان رابطه برقرار کرده اند که مثلا سه فیلم این لیست متعلق به فرهادی هست. بعد از او حاتمی کیا با دو فیلم و محمدحسین مهدویان با این خصوصیت که تنها دو فیلم ساخته, با هر دو فیلمش در این لیست حضور دارد.
از لحاظ سبک, فیلمهای قضاوت گر و ایدئولوژیک مثل ساخته هاي حاتمی کیا و مهدویان, به همان میزان مخاطب را جلب کرده اند که فیلم روایت گری مثل “جدایی…” یا “ابد و..”. گویا, مخاطب سـینمای ایران بلوغ کافی برای تشخیص فیلمهای قوی و حرفه اي, فارغ ازمحتوا, به دست آورده هست.
نکته دیگر, اینکه از سوپراستارهایی که عامه پسند و گیشه اي میباشند, در بین بازیگران این لیست, تقریبا خبری نیست! این هم, نشانۀ دیگری از بلوغ سینمایی مخاطبان! پرویز پرستویی, شهاب حسینی, پیمان معادی با سه فیلم و ترانه علیدوستی و هادی حجازی فر با دو فیلم در این لیست به چشم میخورند.
درعین حال, این فیلم ها, با کسب جوایز معتبر نشان دادند که فیلمهای مفید, قادر میباشند نظر مخاطب و منتقد را هم زمان جلب کنند.شما هم با منظوم و ستاره باران کردن فیلم مورد علاقۀ خود, به جرگۀ این صاحب نظران مشتاق بپیوندید و این لیست را معتبرتر کنید.
لذت دیدن بهترین فیلم های جهان برای عاشقان دنیای سینما وصف نشدنی است. در این مقاله چطور از بخش معرفی فیلم، بر پایهٔ دادههای راتن تومیتوز (Rotten Tomatoes) و برخی نقدهای معتبر ۲۵ فیلم از بهترین فیلم های تاریخ سینما را به شما معرفی خواهیم کرد.
۲۵. سکوت برهها (Silence of the Lambs)
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: درام، جنای، دلهرهآور
مدتزمان: ۱۱۸ دقیقه
کارگردان: جاناتان دمی (Jonathan Demme)
نویسنده: توماس هریس (Thomas Harris)، تد تالی (Ted Tally)
بازیگران اصلی: جودی فاستر، آنتونی هاپکینز
سکوت برهها فیلمیاست که در طول سالها بهتدریج به محبوبیتش افزوده شده است. این فیلم، یکی از ۳ فیلم تاریخ سینماست که موفق به دریافت اسکار در هر ۵ جایزهی اصلی شده است.
۲۴. مهاجمان صندوق گمشده (Raiders of the Lost Ark)
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: اکشن، ماجراجویی
مدتزمان: ۱۱۵ دقیقه
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
نویسنده: لارنس کاسدان (Lawrence Kasdan)، جرج لوکاس
بازیگران اصلی: هریسون فورد، کارن آلن، پال فریمن
این فیلم سرآغاز داستان یکی از محبوبترین قهرمانان اکشن تاریخ سینما، ایندیانا جونز است؛ فیلمی که ۴ اسکار دریافت کرد و استانداردهای جدیدی را در جلوههای ویژه خلق کرد.
۲۳. پنجره پشتی (Rear Window) از بهترین فیلم های تاریخ سینما
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: رازآلود، دلهرهآور
مدتزمان: ۱۱۲ دقیقه
کارگردان: آلفرد هیچکاک
نویسنده: جان میشل هایز (John Michael Hayes)، کورنل وورلیک (Cornell Woolrich)
بازیگران اصلی: جیمز استوارت، گریس کلی
«پنجره عقبی» که بهنظر بسیاری از منتقدان، بهترین فیلم هیچکاک است، بارها در فرهنگ عامیانه مورداشاره قرار گرفته است. این فیلم بهخاطر ویژگیهای فرهنگی و تاریخی چشمگیرش در مؤسسه ملی فیلم آمریکا ثبت شده است.
۲۲. روزی روزگاری در غرب (Once Upon A Time In The West)
کشور سازنده: آمریکا، ایتالیا
ژانر: وسترن
مدتزمان: ۲ ساعت و ۴۵ دقیقه
کارگردان: سرجیو لئونه
نویسنده: سرجیو دوناتی، سرجیو لئونه
بازیگران اصلی: هنری فوندا، چارلز برانسون، کلودیا کاردیناله
این فیلم وسترن اسپاگتی ساخته «سرجیو لئونه»، در جدول فروش اقبالی نداشت. اما پس از آن به جایگاهی افسانهای در میان بهترین فیلم های جهان دست یافت.
۲۱. ماتریکس (Matrix) از بهترین فیلم های تاریخ سینما
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: اکشن، علمیتخیلی
مدتزمان: ۲ ساعت و ۱۶ دقیقه
کارگردان: لانا و لیلی واچوفسکی
نویسنده: لانا و لیلی واچوفسکی
بازیگران اصلی: کیانو ریوز، لارنس فیشبرن، کریآن ماس
این ساختهٔ واچوفسکیها، بهشکلی گسترده بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی موردتشویق قرار گرفته است. این فیلم بهشدت ژانر علمی-تخیلی را تحتتأثیر قرار داد و با صحنههای معروف «شلیک گوله»اش، استانداردهای تازهای در زمینهٔ مبارزه در فیلمهای اکشن خلق کرد.
۲۰. کازابلانکا (Casablanca)
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: درام، عاشقانه، جنگی
مدتزمان: ۱ ساعت و ۴۲ دقیقه
کارگردان: مایکل کورتیز
نویسنده: جولیوس اپستین، فیلیپ اپستین
بازیگران اصلی: همفری بوگارت، اینگرید برگمان
بهدلیل تغییر زمان پخش فیلم که با حمله متحدین به شمال آفریقا مصادف شد، انتظار نمیرفت کازابلانکا فیلمی پروفروش شود، چه برسد به اینکه به یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما تبدیل شود! این درام تاریخی، موفق به کسب ۳ اسکار ازجمله اسکار بهترین فیلم شد.
۱۹. شهر خدا (City of God)
کشور سازنده: برزیل
ژانر: درام، جنایی
مدتزمان: ۲ ساعت و ۱۰ دقیقه
کارگردان: فرناندو میرلِز
نویسنده: پائولو لینز، برالیو مانتووانی
بازیگران اصلی: الکساندر رودریگز، آلیس براگا، لئاندرو فیرمینو
این درام جنایی برزیلی، بر اساس داستان واقعی شکلگیری گروههای خلافکار، رشد و پیشرفت آنها در حومهٔ شهر ریودوژانیرو معروف به «شهر خدا» است. فیلم بهخاطر شیوهٔ توصیف رخدادها و بازیگرانی که بیشترشان اهل همان منطقه هستند، بسیار تحسین شده است.
۱۸. جنگ ستارگان: قسمت چهارم؛ امیدی تازه (Star wars: A New Hope)
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: اکشن، ماجراجویانه، فانتزی
مدتزمان: ۲ ساعت و ۱ دقیقه
کارگردان: جورج لوکاس
نویسنده: جورج لوکاس
بازیگران اصلی: کری فیشر، مارک همیل، هریسون فورد
امید دوباره یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای ژانر علمی-تخیلی، فیلمی پیشرو است که راه را برای فیلمهای پرهزینه با جلوههای ویژهی فراوان باز کرد.
۱۷. رفقای خوب (Goodfellas) از بهترین فیلم های تاریخ سینما
شور سازنده: آمریکا
ژانر: درام، جنایی، زندگینامه
مدتزمان: ۲ ساعت و ۲۶ دقیقه
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
نویسنده: نیکلاس پیلگی
بازیگران اصلی: رابرت دنیرو، ری لیوتا، جو پشی
رفقای خوب به کاگردانی «مارتین اسکورسیزی» بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای گانگستری تاریخ سینما شناخته میشود که الهامبخش «دیوید چیس» در ساخت سریال محبوب شبکه اچبیاُ، «خانوادهی سوپرانو» (The Sopranos) بوده است.
۱۶. ارباب حلقهها: یاران حلقه (Lord of the Rings: Fellowship of the Ring)
کشور سازنده: آمریکا، نیوزیلند
ژانر: اکشن، ماجراجویانه، درام
مدتزمان: ۲ ساعت و ۵۸ دقیقه
کارگردان: پیتر جکسون
نویسنده: جی. آر. آر تالکین، فرَن والش
بازیگران اصلی: یان مکلین، الیجا وود، ویگو مورتنسن
این فیلم بهخاطر اقتباس وفادارانهاش از کتاب تالکین (Tolkien) هم نظر طرفداران و هم نظر منتقدان را جلب کرد.
۱۵. هفت سامورایی (Seven Samurai)
کشور سازنده: ژاپن
ژانر: اکشن، ماجراجویانه، درام
مدتزمان: ۳ ساعت و ۲۷ دقیقه
کارگردان: آکیرا کوروساوا
نویسنده: آکیرا کوروساوا، شینوبو هاشیموتو
بازیگران اصلی: توشیرو میفونه، تاکاشی شیمورا، کیکو سوشیما
فیلم داستان اهالی روستایی است که هفت سامورایی را استخدام میکنند تا از آنها در برابر دزدان محافظت کنند. هفت سامورایی، پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ژاپن و یکی از معدود فیلم های ژاپنی است که بهشکلی گسترده در سینماهای غرب به نمایش درآمده است.
۱۴. تلقین (Inception) از بهترین فیلم های تاریخ سینما
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: اکشن، ماجراجویانه، علمیتخیلی
مدتزمان: ۲ ساعت و ۲۸ دقیقه
کارگردان: کریستوفر نولان
نویسنده: کریستوفر نولان
بازیگران اصلی: لئوناردو دیکاپریو، جوزف گوردون لویت، الیوت پیج
این فیلم که بهخاطر اصالت داستان، موسیقی و جلوههای ويژهاش بهشکلی گسترده تحسین شده است، جوایز متعددی دریافت کرده است. پایان فیلم احتمالا بحثبرانگیزترین پایان فیلم در طول تاریخ سینما است.
۱۳. باشگاه مشتزنی (Fight Club)
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: درام
مدتزمان: ۲ ساعت و ۱۹ دقیقه
کارگردان: دیوید فینچر
نویسنده: چاک پالانیک
بازیگران اصلی: برد پیت، ادوارد نورتن، هلنا بونهام کارتر
باشگاه مبارزه بهعنوان یکی از پربحثترین فیلمهای دهه ۹۰، تأثیر چشمگیری بر فرهنگ عامیانه داشته است. جمله معروف تایلر داردن، «اولین قانون باشگاه مبارزه اینه که کسی دربارهی باشگاه مبارزه حرف نمیزنه!» بهسرعت تبدیل به یکی از پرطرفدارترین نقلقولهای دهه ۹۰ شد.
۱۲. جنگ ستارگان: قسمت پنجم؛ امپراطوری حمله میکند (Star wars: The Empire Strikes Back)
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: اکشن، ماجراجویانه، فانتزی
مدتزمان: ۲ ساعت و ۴ دقیقه
کارگردان: اروین کرشنر
نویسنده: لی براکت، لارنس کاسدان
بازیگران اصلی: کری فیشر، مارک همیل، هریسون فورد
پس از تلاشهای فراوان در مرحله تولید، وقتی فیلم بهنمایش درآمد با نقدهای منتاقضی روبهرو شد. درپایان اما، نهتنها به پرطرفدارترین فیلم دنیای جنگهای ستارهای، بلکه به یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل شد.
۱۱. پرواز بر فراز آشیانه فاخته (One Flew Over The Cuckoos Nest)
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: درام
مدتزمان: ۲ ساعت و ۱۳ دقیقه
کارگردان: میلوش فورمن
نویسنده: لارنس هابن، بو گلدمن
بازیگران اصلی: جک نیکلسون، لوئیز فلچر، دنی دویتو
این فیلم یکی از ۳ فیلمی است که موفق به کسب اسکار در هر ۵ رشتهی اصلی شد. تا ۲۰ سال بعد، هیچ فیلمی موفق به کسب این رکورد نشد. این فیلم چنان موردپسند مخاطبان قرار گرفت که برخی سینماهای سوئد بهمدت ۱۱ سال، بهطور پیوسته آن را نمایش دادهاند! عجیب نیست که «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما است.
۱۰. ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه (Lord of the Rings: Return of the King )
کشور سازنده: آمریکا، نیوزیلند
ژانر: اکشن، ماجراجویانه، درام
مدتزمان: ۳ ساعت و ۲۱ دقیقه
کارگردان: پیتر جکسون
نویسنده: جی. آر. آر تالکین، فرَن والش
بازیگران اصلی: یان مکلین، الایجا وود، ویگو مورتنسن
سومین فیلم از سهگانهٔ ارباب حلقهها برندهی ۱۱ اسکار و همرتبهٔ دو فیلم «تایتانیک» و «بن هور» در زمینهٔ تعداد اسکار دریافتی است. این فیلم همچنین تنها فیلم فانتزی است که موفق به دریافت اسکار بهترین فیلم سال شده است. بازگشت پادشاه این سهگانه را به پرفروشترین سهگانه تاریخ سینما تبدیل کرد.
۹. شوالیه تاریک (The Dark Knight)
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: اکشن، درام، جنایی
مدتزمان: ۲ ساعت و ۳۲ دقیقه
کارگردان: کریستوفر نولان
نویسنده: جاناتان نولان، کریستوفر نولان
بازیگران اصلی: کریستن بیل، هیث لجر، آرون اکهارت
شوالیه تاریک یکی از بهترین فیلمهای دهه نخست قرن ۲۱ است که جایگاه یازدهمین فیلم پرفروش جهان را به خود اختصاص داده است. این فیلم بهخاطر بازیهای قدرتمند بازیگران و داستان التهابآورش نظر مثبت منتقدان بسیاری را بهدنبال داشته است.
۸. فهرست شیندلر (Schindler’s List)
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: تاریخی، درام، بیوگرافی
مدتزمان: ۳ ساعت و ۱۵ دقیقه
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
نویسنده: تامس کنیلی، استیو زیلیان
بازیگران اصلی: لیام نیسن، رالف فاینس، بن کینگزلی
این فیلم که اقتباسی است از رمان «عهد شیندلر» نوشتهٔ «توماس کنیلی»، نهتنها موفق به کسب ۷ اسکار شد، بلکه در جایگاه یکی از بهترین فیلمهای قرن قرار گرفت. فیلم داستان زندگی «اسکار شیندلر»، تاجری است که در طول جنگ جهانی دوم با استخدام هزاران یهودی، جان آنها را نجات داد.
۷. دوازده مرد خشمگین (12 Angry Men )
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: تاریخی، درام، جنایی
مدتزمان: ۱ ساعت و ۳۶ دقیقه
کارگردان: سیدنی لومت
نویسنده: رجینالد رُز
بازیگران اصلی: هنری فوندا، لی جِی کوب، مارتین بالسام
معروف است که تمام فیلم تقریبا در یک مکان فیلمبرداری شده است! ۱۲ مرد خشمگین، داستان هیئت منصفهای است که بهدنبال رسیدن به نظری واحد هستند. فیلم حضور موفقیتآمیزی در سینماها و جدول نمایش نداشت. اما پس از نمایش تلویزیونی بسیار موردتوجه قرار گرفت و نقدهای مهمی دریافت کرد.
۶. خوب، بد، زشت (The Good, the Bad, and the Ugly)
کشور سازنده: ایتالیا، اسپانیا، آلمان غربی
ژانر: تاریخی، وسترن
مدتزمان: ۲ ساعت و ۵۸ دقیقه
کارگردان: سرجیو لئونه
نویسنده: لوچیانو وینچنزونی، سرجیو لئونه
بازیگران اصلی: کلینت ایستوود، الی والاش، لی وَن کلیف
این وسترن اسپاگتی با بازی کلینت ایستوود، بهخاطر فیلمبرداری و موسیقی متناش معروف است. بسیاری «خوب، بد، زشت» را محبوبترین فیلم وسترن تاریخ سینما و بهترین فیلم این ژانر سینمایی میدانند.
۵. داستان عامهپسند (Pulp Fiction)
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: درام، جنایی
مدتزمان: ۲ ساعت و ۳۴ دقیقه
کارگردان: کوئنتین تارانتینو
نویسنده: کوئنتین تارانتینو
بازیگران اصلی: اوما تورمن، جان تراولتا، ساموئل ال. جکسون
داستان عامهپسند بهخاطر دیالوگهای عجیب، داستان غیرخطی و اشارههای بسیارش به فرهنگ عامیانه، معروف است. فیلم نامزد ۷ اسکار شد و نخل طلای کن را بهدست آورد.
۴. پدرخوانده: قسمت دوم (Godfather: part II)
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: درام، جنایی
مدتزمان: ۳ ساعت و ۲۲ دقیقه
کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا
نویسنده: فرانسیس فورد کاپولا، ماریو پوزو
بازیگران اصلی: آل پاچینو، رابرت دنیرو، رابرت دووال
این فیلم که برندهٔ ۶ اسکار شد، در فهرست فیلمهای ملی آمریکا بهثبت رسیده است. قسمت دوم پدرخوانده از اندک نمونههای دنبالهٔ فیلم در تاریخ سینماست که بهاندازهی نسخه نخست ارزشمند و باکیفیت از کار درآمده است.
۳. رستگاری در شائوشنک (Shawshank Redemption)
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: درام
مدتزمان: ۲ ساعت و ۲۲ دقیقه
کارگردان: فرانک دارابونت
نویسنده: استفن کینگ، فرانک دارابونت
بازیگران اصلی: تیم رابینز، مورگان فریمن
هرچند این فیلم موفقیتی در فروش نداشت و بهزحمت هزینهی ساختش را تأمین کرد، اما نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرد و به فیلم موردعلاقهی شبکههای تلویزیونی تبدیل شد.
۲. پدرخوانده از بهترین فیلم های تاریخ سینما
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: درام، جنایی
مدتزمان: ۲ ساعت و ۵۵ دقیقه
کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا
نویسنده: ماریو پوزو، فرانسیس فورد کاپولا
بازیگران اصلی: مارلون براندو، آل پاچینو، جیمز کان
پدرخوانده که یکی از مورداحترامترین فیلمهای تاریخ است، بهعنوان یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما هم شناخته میشود. پیش از این، هیچ فیلمی داستان زندگی گروههای خلافکار و گنگسترها را اینچنین و از زاویه دید خود این افراد، بهنمایش نگذاشته بود. کارگردانی، فیلمنامه و گروه بازیگران پدرخوانده از بهترینهای تاریخ سینما هستند. این فیلم تأثیر چشمگیری بر فرهنگ غرب داشته است، تاجاییکه عنوان «اثر پدرخوانده» را به این تغییرات و تحولات دادهاند.
۱. همشهری کِین (Citizen Kane)
کشور سازنده: آمریکا
ژانر: درام، رازآلود
مدتزمان: ۱ ساعت و ۵۸ دقیقه
کارگردان: اورسن ولز
نویسنده: هرمن جی. منکیویچ، اورسن ولز
بازیگران اصلی: اورسن ولز، جوزف کاتن، دوروتی مامینگور
فیلم پس از نمایش اولیهاش در آمریکا پس از جنگ جهانی دوم، خیلی زود از مرکز توجه خارج شد. اما در کشورهای دیگر مانند فرانسه نقدهای مثبت و تحسینبرانگیزی دریافت کرد. درنتیجه فیلم دوباره در آمریکا موردتوجه قرار گرفت و بهنوعی دوباره کشف شد! تاجاییکه جایگاه یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما در تمام دورانها را کسب کرد.
اکنون که به پایان این فهرست رسیدیم، شاید فکر کنید جای خیلی از فیلمها در آن خالی است. به هر حال، رتبهبندیها معیارهای متفاوتی برای امتیازدهی دارند، منتقدان هم سلیقه متفاوتی در ارزشگذاری فیلمها. شما بسته به اینکه به نظر تماشاچیان معمولی بیشتر اهمیت میدهید یا منتقدان و دستاندرکاران سینما، و البته سلیقه شخصیتان، به منابع مختلفی برای آشنایی با بهترین فیلمها دسترسی دارید. ما در چطور، ۳ منبع مختلف را به شما پیشنهاد میکنیم.
بهترین فیلم های تاریخ سینما از نظر IMDb
فهرست بهترین فیلمهای IMDb احتمالا بهترین منبع برای شناخت بهترین فیلمها از نظر عموم تماشاچیان است. IMDb بر اساس امتیاز کاربرانش و با اعمال برخی صافیها هر سال فهرستی از ۲۵۰ فیلم برتر ارائه میکند. ما از این فهرست، ۱۰۰ فیلم برتر IMDb را به شما معرفی کردیم. ۱۰ فیلم نخست برترینهای IMDb عبارتاند از:
- رستگاری در شاوشنک؛
- پدرخوانده؛
- پدرخوانده، قسمت دوم؛
- شوالیه تاریک؛
- دوازده مرد خشمگین؛
- فهرست شیندلر؛
- ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه؛
- داستان عامهپسند؛
- خوب، بد، زشت؛
- ارباب حلقهها: یاران حلقه.
بهترین فیلم های تاریخ سینما از نظر متاکریتیک
اگر برای شناخت بهترین فیلمها نظر منتقدان برایتان مهم است، متاکریتیک یکی از بهترین منابع است. متاکریتیک، با جمعبندی نقدها و امتیاز منتقدان به فیلمها، امتیاز نهایی فیلمها را تعیین میکند. مقایسه این فهرست (که بر پایه نظر منتقدان است) با فهرست IMDb (که بر مبنای نظر تماشاچیان عادی سینماست) خالی از لطف نیست. شاید هم معیار خوبی برای شناسایی فیلمهایی باشد که هم نظر مخاطبان عام و هم نظر منتقدان را جلب کردهاند. ۱۰ فیلم نخست از نظر متاکریتیک را در ادامه میبینید:
- همشهری کین؛
- پدرخوانده؛
- پنجره پشتی؛
- کازابلانکا؛
- بچگی؛
- سه رنگ: قرمز؛
- سرگیجه؛
- بدنام؛
- آواز در باران؛
- روشناییهای شهر.
بهترین فیلم های تاریخ سینما از نظر کایه دو سینما
فرانسه را مهد سینمای هنری و دغدغهمند میدانند. بسیاری از فیلمسازان فرانسوی علاقهمند به آزمودن سبکهای جدید بودهاند. سلیقه منتقدان فرانسوی نیز با اغلب منتقدان انگلیسی و آمریکایی متفاوت است. منتقدان فرانسوی سینما را فراتر از هالیوود میدانند و به فیلمهای بیشتری از نقاط دیگر جهان توجه میکنند. معتبرترین مجله تخصصی فیلم در فرانسه، کایه دو سینما، منبع خوبی برای کسانی است که میخواهند با فیلمهای ارزشمند غیرانگلیسیزبان و غیرآمریکایی بیشتری آشنا شوند. ۱۰ فیلم نخست در رتبهبندی کایه دو سینما عبارتاند از:
- همشهری کین؛
- شب شکارچی؛
- قاعده بازی؛
- طلوع: آواز دو انسان؛
- آتالانت؛
- اِم؛
- آواز در باران؛
- سرگیجه؛
- بچههای بهشت؛
- جویندگان.
حالا شما برایمان بگویید. فیلم موردعلاقه شما در فهرست ما بود؟ فیلمی هست که بخواهید به این فهرست اضافه کنید؟