سبک زندگی

حالا حتما این سوال برایتان پیش آمده که اصلا چرا گوش هایمان هنگام پرواز می گیرد. 

پرواز با هواپیما آیین و اصولی دارد که سال هاست در هر پرواز تکرار می شود و ربطی به شرکت های هواپیمایی ندارد. مثلا این که در تمام پروازهای داخلی و خارجی، مهانداران هنگام ورود شما به هواپیما جلوی در ایستاده اند تا با خوشامدگویی از استرس شما در سفر کم کنند و اعتمادتان را در طول پرواز جلب کنند. البته این کار دلایل پنهان دیگری هم دارد که برای اطلاع از آن می توانید مطلب آیا از دلایل پنهان استقبال مهمانداران در بدو ورود به هواپیما اطلاع دارید؟ را بخوانید.

پذیرایی از مسافران با آبنات در آغاز پرواز هم، یکی از این اصول و آیینی است که مسافران در هر پرواز با آن مواجه می شوند. جالب است بدانید که این آبنبات های کوچک نه برای پذیرایی به شما تعارف می شوند نه مهمان نوازی ایرلاین هواپیمایی! این آبنبات ها به دلیل کمک به سلامتی شما هنگام پرواز، به شما داده می شوند، تا با خوردن آن آب دهانتان را قورت دهید و از گرفتگی گوش هایتان جلوگیری کنید.

حالا حتما این سوال برایتان پیش آمده که اصلا چرا گوش هایمان هنگام پرواز می گیرد. 

همان طور که می دانید با فاصله گرفتن هواپیما از زمین، از غلظت اکسیژن  هوا کاسته می شود. به همین دلیل، فشار متفاوت هوا در ارتفاع باعث می شود مجاری تنفسی فرد دچار اختلال شده و به منفذهای گوشش فشار وارد شود. چون از نظر علمی سیستم تنفسی بدن انسان به فشارِ هوا در ارتفاعی عادت کرده که در آن زندگی می کند.

به همین خاطر، با اوج گرفتن هواپیما، درست چند دقیقه بعد از پرواز، احساس می کنید هوا در گوشتان پیچیده، صدایی نمی شوید و درون گوش هایتان درد می کند.

برای جلوگیری از این درد که به دلیل تعادل نداشتن در فشار هوای دو طرف پرده گوش هنگام پرواز به وجود می آید، متخصصان گوش و حلق و بینی چند راهکار پیشنهاد کرده اند.

اولین راه حل این است که با شروع پرواز آبنبات بخورید یا آدامس بجوید تا بزاق دهنتان ترشح شود و باعث شود مرتبا آب دهان خود را قورت دهید (به همین خاطر است که مسافران حرفه ای همیشه با آبنات یا آدامس پرواز خود را شروع می کنند.) 

راه حل بعدی این است که با دو انگشت شست و سبابه بینی خود را بسته و هوا را با دهان نفس کشیده و سپس با بستن دهان، هوا را به آهستگی به درون بینی خود بدمید تا جایی که یک صدای تقه را در گوش خود بشنوید. این کار به شما کمک می کند هوای اضافه از گوشتان بیرون برود. علاوه بر این با خمیازه کشیدن هم می توانید به باز شدن گوش خود در پرواز کمک کنید.

فلایتیو امکان خرید بلیط چارتر را برای شما فراهم کرده است.


شاید بتوان سال 2006 را مهم‌ترین سال تاریخ بشریت در طی قرون متمادی دانست. چراکه در این سال فیلمی آمد که تمام جهان و گیتی را لرزاند و از بزرگ‌ترین راز جهان پرده برداری کرد: “فیلم راز”. اما قبل از پرداختن به این فیلم و نگاه قانون جذب به جهان باید چیزی را برای شما مشخص کنم:

اصل مثبت اندیشی در روان‌شناسی با فکر مثبت در قانون جذب متفاوت است

همین ابتدا به شما می‌گویم که هر کس از فکر یا انرژی مثبت حرف می‌زند، اشاره به فیلم و کتاب راز یا قانون جذب ندارد. اتفاقا یک جنبش روانشناسی به نام روانشناسی مثبت‌گرا وجود دارد که آنچه به عنوان فکر و انرژی مثبت مطرح می‌کند، کاملا متفاوت از نگاه قانون جذب است.

هدف جنبش روانشناسی مثبت‌گرا رضایت‌بخش‌تر کردن زندگی روزمره افراد است. این دیدگاه روانشناسی از افراد می‌پرسد، شما چه توانایی‌هایی دارید و بیشترین تاکیدش روی تقویت توانمندی است. این دقیقاً بر خلاف مثبت اندیشی است که در راز مطرح می‌شود، روان‌شناسی مثبت گرا به ذهن آگاهی (mindfulness) می‌پردازد؛ آگاهی ارادی و با تمرکز روی لحظۀ اکنون، (خواهید دید که قانون جذب تنها به آینده توجه دارد و هیچ کجای آن بحث آگاهی نمی‌شود).

این نوع مثبت اندیشی کاملا مطلوب است و منجر می‌شود شما در مسیر کمال و شکوفایی قدم بگذارید. اما چیزی که من در این مقاله به آن می‌پردازم فیلم و کتاب راز و قانون جذب است. در حقیقت هر کجای مقاله از مثبت اندیشی انتقاد می‌کنم، انتقاد من به مثبت اندیشی به روش قانون جذب است و نه هر نوع دیگری از مثبت اندیشی. همین ابتدا قبل از شروع حرفمان، می‌خواهیم به شما منبعی از کابردی‌ترین کتاب‌های دنیا معرفی کنیم؛ ما در ۳۶۵ بوک خلاصه صوتی بهترین کتاب‌ها در زمینه توسعه فردی، آموزش کسب و کار، بازاریابی، فروش، روانشناسی، مدیریت و … را آماده کرده‌ایم که برای داشتن زندگی بهتر با نگاهی واقع‌بینانه و بر اساس دانش، به شما کمک خواهد کرد.

مختصری از فیلم راز

فیلم راز” به کارگردانی درو هریوت بر اساس کتاب راز نوشتۀ راندا برن ساخته شده است. تمام فیلم از مفهومی به نام قانون جذب (law of attraction) و جادوی فکر مثبت حرف می‌زند. فکر نمی‌کنم در تمام تاریخ سینما بتوانید کارگردان دیگری را بیابید که اینطور ماهرانه یک مفهوم شبه مذهبی (که البته ریشه‌های آن به قرن‌های قبل برمی‌گردد و مفاهیم درستی هم در آن یافت می‌شود) را تغییر دهد، سپس آن را به مفاهیم کیهانی-فیزیکی و کوانتم پیوند بزند. انرژی مثبت و کائنات را ترکیب کند و در نهایت راز و افکار مثبت را به عنوان راهی برای خوشبخت و پولدار شدن معرفی کند.

کمی باورش سخت است که میلیون‌ها نفر در سراسر جهان در قرن 21 میلادی اینطور مجذوب هشتاد دقیقه دروغ، تصاویر سطحی و استدلال‌های بی‌سروته شوند و چنین ایده‌ای در مقیاس جهانی فراگیر شود. اما راز این جذابیت جهانی چیست؟

بسیار ساده! عوام فریبی در حرفه‌ای ترین و بالاترین سطح ممکن! فیلمی که اهداف تجاری پشت آن بر خیلی‌ها پوشیده است. کافی است تصور کنید افرادی با ترویج این ایده چه درآمدهای نجومی کسب کرده‌اند. اما اجازه بدهید ابتدا مختصری به فیلم راز و ساختار آن بپردازم تا در ادامه به طور مفصل قانون جذب و جادوی فکر مثبت را بررسی کنم.

یک دلیل بیاورید که بتوان فیلم راز را باور کرد

شروع فیلم با آه و ناله‌های زنی بیچاره و از همه‌جا رانده شده، شروع می‌شود. خیلی راحت بدون اتلاف حتی یک دقیقه وقت اضافی همان ابتدا سطحی‌ترین احساسات شما را با تصاویر ناگوار و تکان‌دهنده، به بازی می‌گیرد! سپس وارد فاز دوم عوام فریبی شده و دست به دامن افلاطون، شکسپیر، نیوتون، انیشتین و بسیاری بزرگان تاریخ می‌شود؛ با این ادعا که این راز را تمام آن‌ها فهمیده بودند. حال آنکه تنها سندی که از این بزرگان به ما نشان می‌دهد صرفاً تصاویر چهرۀ آنهاست. چیزی شبیه این استدلال که “این بزرگ‌ترین راز بشریت است، باور ندارید خب از شکسپیر بپرسید” و جالب اینجاست که تمام بزرگانی هم که این راز بزرگ را فهمیده بودند، اکنون مرده‌اند و هیچ مورد زنده‌ای در دست نیست و ما تنها مجبوریم دست به دامن عکس‌هایشان شویم.

جالب‌تر از آن اینکه جناب شکسپیر “بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس قرن 17” در هیچ کدام از نوشته‌هایش به این راز عظیم اشاره‌ای نکرده است. این راز سر به مهر در سینه‌اش حفظ شده بوده و حالا راندا برن آن را کشف کرده است.

و اما این فیلم فاخر به اینها تنها بسنده نمی‌کند و یواش یواش دست به دامن فیزیک، متافیزیک، کائنات و مفاهیمی می‌شود که به یکباره و یکجا لرزه بر اندام مخاطبان بیفکند. و البته که متاسفانه! متاسفانه و باز متاسفانه باید بگویم که لرزه می‌اندازد. خلاصه آن که سراسر فیلم پر از استدلال‌ها و برهان‌های بی‌اساس و ضد و نقیض است و پرداختن به آن کار این مقاله نیست.

اما یکی از این موارد چنان خنده دار است که دلم نمی‌آید از آن بگذرم. در بخشی از فیلم شما می‌بینید که مردی که در یک خانۀ ویلایی با تمام امکانات زندگی می‌کند. سپس پسر کوچک مرد به سراغ جعبه‌ای می‌رود که مرد معتقد است تمام  تصورات و تصاویر ذهنی‌ افکار مثبت او در آن جعبه وجود دارد. مرد سال‌ها با آن تصورات زندگی می‌کرده است. سپس در جعبه را باز می‌کند و ناگهان شگفت‌زده می‌شود. تصویر همین خانه‌ای که اکنون در آن زندگی می‌کند را می‌بیند و می‌فهمد این همان خانه‌ای است که در تصورش وجود داشته است.

قانون جذب و مثبت اندیشی

حال سوال اساسی من این است که اگر طبق راز یک تصویر ذهنی آنچنان قوی و محکم در ذهن کاراکتر مرد وجود داشته که اکنون به آن رسیده است، پس چطور این تصویر مهم را فراموش کرده است که حال این چنین از دیدنش شگفت زده می‌شود؟ در تمام فیلم ردی از همین استدلالات بی‌اساس و بی‌منطق دیده می‌شود.

اصل حرف قانون جذب چیست؟

قانون جذب می‌گوید، “جهان، گیتی و کائنات منشا همه چیز است. جهان می‌تواند هر آنچه را که می‌خواهید به شما بدهد، تنها کافی است به آن فکر کنید“. ریشۀ تمام بیماری‌ها، ناخوشی‌ها و بدی‌ها صرفا در ذهن شماست. مردم با تمرکز بر افکار مثبت و منفی می‌توانند تجربیات مثبت و منفی را به زندگی خود بکشانند. در حقیقت اگر شما به چیزهای مثبت فکر کنید، تمام آن چیزهای مثبت را در زندگی خود جذب می‌کنید و اگر به چیزهای منفی فکر کنید، تمام آن تجربیات منفی به زندگی شما هجوم می‌آورند.

اعتقاد اصلی پشت این حرف از این نشأت می‌گیرد که مردم و فکر آنها از انرژی خالص ساخته شده و از طریق جذب انرژی مثبت و کائنات، یک شخص می‌تواند سلامتی، ثروت و ارتباطات شخصی‌اش را بدست بیاورد.

افیلیت مارکتینگ (Affiliate Marketing) چیست و چطور کار می‌کند؟حتما بخوانید: افیلیت مارکتینگ (Affiliate Marketing) چیست و چطور کار می‌کند؟

در حقیقت قانون جذب یک اعتقاد است که جهان برای شما ساخته و فراهم شده. شما با تمرکز روی افکار مثبت و مثبت اندیشی می‌توانید آنها را بدست آورید. این یک باور رایج و متداول است که “علاقه، همیشه علاقه را جذب می‌کند.” فکر مثبت همیشه نتیجه مثبت دارد. از طرف دیگر فکر منفی نتیجه منفی در پی خواهد داشت. اما قانون جذب بسیار فراتر از این می‌رود و این اصل را چنان تعمیم می‌دهد که “فکر کردن به یک لامبورگینی قرمز برای شما لامبورگینی قرمز می‌آورد.

لازم به ذکر است که اینجانب مدت‌های مدیدی است که به حقوق ماهیانه بالغ بر 20 میلیون فکر می‌کنم و در تمام تصوراتم خویش را می‌بینم که بر صندلی خود در شرکت نوین لم داده‌ام و 20 میلیون به حسابم ریخته شده، سر ظهر در یک دیس طلایی استیک برایم سرو می‌شود و با یک هواپیمای کوچک مامانی عصرها به خانه برمی‌گردم. اصلاً آنقدر روزها درگیر این فکر شده‌ام که سرعت نوشتنم به دو کلمه در سه ساعت رسیده است. اما هنوز اون هواپیمای کوچولوی قرمز رنگ سروکله‌‎اش پیدا نشده است.

شما به چه طریق باید افکار مثبت را جذب کنید؟

تنها راهی که راز پیش پای شما می‌گذارد، این است که خود را در آیندۀ مطلوب‌تان متصور شوید و تمام چیزهای مثبتی که مد نظرتان است را به صورت واضح ببینید تا به تمام آنچه که می‌خواهید برسید. در این راه به افکار منفی هرچند اندک اصلاً، ابداً و تحت هیچ شرایطی نباید فکر کنید. قانون جذب کائنات به شما همه چیز می‌دهد.

از شما تمنا دارم که لحظاتی فکر کنید

به این فکر کنید که در 2006 فیلمی ساخته می‌شود با تأکید بیش از اندازه‌ای بر روی مثال‌هایی از مال و ثروت (تقریباً 80% مثال‌ها موارد مالی است گردنبند، خانه، پول و….) و در ازای تمام این وعده‌های آن‌چنانی پول و ثروت تنها یک راه بسیار ساده ارائه می‌دهد؛ شما کافی است فکر کنید و تصور کنید!

کائنات و کلِ گیتی هر آنچه را بخواهید به شما می‌دهد. به نظر شما این تجاری‌ترین ایده ممکن و بهترین راه برای پول درآوردن نیست؟ جالب است که به تمام ابعاد این ‌ایدۀ تجاری حکیمانه فکر شده. ابتدا مختصری از قدرت فکر می‌گویی، سپس وعده‌هایی عموما مالی و با مبالغ هنگفت می‌دهی، کمی از فیزیک و جذاب‌تر از آن متافیزیک اضافه می‌کنی، در نهایت هم نام تعداد زیادی از مشاهیر را ضمیمه می‌کنی. تمام آدم‌های تنبل جهان عاشق این ایده می‌شوند.

و خب متاسفانه این میزان استقبال طبیعی است. در کنار این مدام به تعداد آدم‌هایی که از طریق ترویج قانون جذب پول در می‌آورند، اضافه می‌شود. پس این ایده بیشتر و بیشتر پخش می‌شود. سراسر جهان سمینارهایی برگذار می‌شود و سخنرانانی با آب و تاب از قانون راز، جذب و جادوی فکر مثبت حرف می‌زنند. جالب است که حتی نام کتاب “جادوی فکر مثبت” است. خود این اسم به اساس و بنیاد جادو و چیزهایی که در بهترین حالت نام شبه علم را می‌توان بر آن گذاشت اشاره دارد. سرانجام با این ایدۀ تجاری قانون راز به یک برند تبدیل می‌شود. در حقیقت راهی می‌شود برای پول درآوردن و البته گسترده‌ترین سواستفاده تاریخی از آرزوهای تحقق نیافتۀ بشر در قرن بیست و یک!

مشکل اساسی قانون جذب چیست؟

در ادامه من دلایل زیادی برای شما می‌آورم که چگونه این قانون زندگی شما را تباه می‌کند. اما پیش از بررسی تمام این‌ها می‌خواهم اصلی‌ترین دلیل مخالفتم را با این جادوی شگفت‌انگیز بیان کنم.

قبل از خواندن این قسمت می‌خواهم از شما خواهش کنم تدتاک ما به نام رهبران بزرگ با چرا شروع می‌کنند را ببینید، این ویدئو فوق‌العاده است و قطعاً متحیر می‌شوید. در اینجا با اشاره به آن بحث می‌خواهم مفهومی را مطرح کنم:

به نظر شما چه اتفاقی می‌افتد که یک شرکت کامپیوتری به نام اپل را تا این حد از رقیبانش متمایز می‌کند؟ در سراسر جهان میلیون‌ها برند فعالیت می‌کنند اما چه چیز اپل را سالهای سال است متفاوت از تمام برندها می‌کند؟

قطعا استیو جابز به ظرف میوه‌اش خیره نشده و ناگهان سیب گاز زدۀ خواهرش را در قالب بزرگ‌ترین شرکت کامپیوتری ببیند و سال‌ها خودش را بهترین شرکت کامپیوتری جهان تصور کند تا ناگهان اپل ظهور کند. این روشی است که جادوی فکر مثبت به ما پیشنهاد می‌کند. اینکه حتی تصورش خنده ‌‎دار است. اما مسئله این نیست. مسئله این است که چه چیز رهبران بزرگ را به رهبران بزرگ تبدیل کرده است. در آن تدتاک خواهید دید که پاسخ آنها به چرایی کارهای‌شان، چیزی است که آنها را متمایز می‌کند. در حقیقت مردم بابت کاری که می‌کنید به شما پول نمی‌دهند. بابت دلیل شما برای انجام این کار پول می‌دهند.

ثروت، پول و زندگی لوکس از مهم‌ترین مانیفست‌های قانون جذب و فیلم راز است (میزان تجاری بودن این اصل شگفت‌انگیز هستی همینجا مشخص است). در حقیقت این قانون از وسایل و نتیجۀ اهداف بزرگ صحبت می‌کند، نه خود اهداف و انتخاب هدف اصلی شما را می‌سپارد به گیتی و جهان. اصلاً نگران نباشید، شما فقط بنشینید و تصور کنید، گیتی حساب‌های شما را پر خواهد کرد. اما اصلا هدف شما از پول و ثروت چه می‌تواند باشد؟ از گیتی بپرسید.

در حقیقت یکی از مهم‌ترین مسائل راز و فکر مثبت این است که (با فرض اینکه تمام آن مهملات درست باشد)، جای اشتباهی را هدف گرفته است. پول وقتی در نقش هدف قرار بگیرد، صرفا پوچ و بی معنی است. اما اگر شما بتوانید هدفتان را مشخص کنید آن وقت امکان ندارید که صرفا با فکر مثبت بتوانید به آن برسید. شما نیاز دارید که جوانب مثبت و منفی آن را بسنجید، حتی گاهی آنرا به چالش بکشید و جادوی فکر مثبت فقط حرف از مثبت بودن می‌زند. در حقیقت شما حق ندارید به چیزهای منفی فکر کنید چراکه افکار منفی به سمت شما هجوم می‌اورند و بدبختتان می‌کند.

واقعیت غم‌انگیز این است که آدم‌های بی‌شماری در سراسر جهان به “رویای پولدار شدن” علاقه دارند، بخصوص راه‌های بی‌دردسر و یک‌شبه پولدار شدن. آدم‌ها از این استقبال می‌کنند که یک نفر به آن‌ها بگوید بخواب، رویا ببین و پولدار شو! در حقیقت این همان چیزی است که تمام جهان می‌خواهند.

این را حتی از میزان سرچ چنین موضوعاتی در گوگل نیز می‌توان فهمید (سرچ‌هایی از قبیل برآورده شدن آرزوی محال، سریع‌ترین راه پولدار شدن و چیزهای زیادی از این قبیل). اما از میان تمام برندها تنها یک برند اپل می‌شود. بیشمار نویسنده در جهان وجود دارند، اما یک نفر جیمز جویس است که بیش از 200 بار کتاب مردگان را بازنویسی کرده. (پیش‌نویس‌های او موجودند و می‌توانید ببینید). سالیان سال میلیون‌ها نوازنده و خواننده زندگی می‌کنند و می‌میرند اما هنوز افسانۀ پینک فلوید تکرار نشده است. پس یگانه راه شما برای موفقیت و خوشبختی این است که ابتدا بفهمید که هدفتان چیست، چرا آن کار را انجام می‌دهید و چرا مردم باید به کار شما اهمیت بدهند. سپس پله پله برنامه ریزی کنید تا به هدفتان برسید.

قانون جذب و انرژی مثبت

شاید این جملۀ معروف را شنیده باشید که به جای رویا دیدن بیدار شوید و به دنبال رویاهای‌تان بروید و حالا ما در سال 2006 می‌شنویم که قانون جذب و راندا برن می‌گویند، چرا بیدارید؟ بخوابید تا کائنات رویاهای‌تان را به شما بدهند.

6 دلیل که نباید از قانون جذب استفاده کنید

1. عملگری را از شما می‌گیرد و به انفعال شما دامن می‌زند

بر طبق قانون جذب تنها کاری که برای رسیدن به اهداف‌تان باید انجام دهید، این است که تصور کنید به آنها رسیده‌اید. این نقل قول مستقیم یکی از معلمان قانون جذب است که “شما به جهان نیامده‌اید که کاری انجام بدهید، کار و عمل شما به جهان نشان می‌دهد که چیزی را ندارید و این باعث می‌شود که به قانون جذب شک کنید. بنابرین به هیچ عنوان نمی‌توانید از جادوی فکر مثبت استفاده کنید” تمام تنبل‌های جهان می‌توانند شیفتۀ این قانون شوند.

حتما بخوانید: هک رشد و تاکتیک های فشاریِ جذب بازدیدکننده

در حالیکه تقریباً برای همگان آشکار است که تلاش و کوشش تنها راه رسیدن به یک هدف است و این کاملاً با قانون راز ناسازگار است. بنابرین قانون جذب تمام چیزی که شما برای رسیدن به هدف نیاز دارید را از شما خواهد گرفت.

2. برنامه ریزی برای قانون جذب معنا ندارد

اگر بهترین راه برای دستیابی به یک هدف این است که تصور کنیم آن را به دست آورده‌ایم، پس هیچ دلیلی وجود ندارد که بخواهیم برای رسیدن به چیزی برنامه‌ریزی کنیم. همچنین برنامه‌ریزی به جهان نشان خواهد داد که شما به آن ایمان نیاورده‌اید و شک دارید. بنابرین قانون جذب برای شما عمل نخواهد کرد.

اصولاً شک کردن در این قانون همچون کفر حساب می‌شود و به شدت منفی است. در صورتیکه تمام چیزی که باعث پیشرفت بشر تا امروز شده‌است نگاه انتقادی به دنیا و یک نارضایتی از وضعیت حاضر بوده که باعث شده انسان فکر کند و راه دیگری پیدا کند. در حقیقت اساس تکامل بر نارضایتی از وضعیت فعلی و حرکت به وضعیت مطلوب شکل گرفته است.

حالا چگونه قانون جذب می‌خواهد این مفهوم اساسی و مهم را رد کند؟ از طرفداران دوآتیشه‌اش بپرسید.

اما طنز و تناقض راز و قانون جذب در این است که در وب‌سایت جک کانفیلد (یکی از بانیان اساسی راز) برنامه‌ای فروخته می‌شود که به شما آموزش می‌دهد چگونه یک برنامۀ عملی برای زندگی خود بنویسید. اگر روزی وارد وب‌سایت او شدید و با خطای 404 مواجه شدید مطمئن باشید که این خشم گیتی است که گریبان این معلم بزرگ را گرفته است چون برای شما برنامه‌ریزی می‌کند.

3. زمان در قانون جذب هیچ معنایی ندارد

  1. وقتی شما طوری زندگی کنید که انگار به اهداف‌تان دست یافته‌اید، هیچ دلیلی وجود ندارد که یک مهلت زمانی برای رسیدن به اهداف‌تان مشخص کنید. در حقیقت شما به هیچ جدول زمانی برنامه‌ریزی نیاز ندارید. راندا برن به ما می‌گوید “جهان برای برآورده کردن نیازهای شما هیچ وقتی لازم ندارد” در حالی که تحقیقات تمام روان‌شناسان و محققان حوزۀ کسب‌وکار می‌گویند که مهم‌ترین روش عملی برای دست یافتن به یک هدف داشتن یک جدول زمانی برای رسیدن به یک هدف است.اما محققان عزیز ما در جادوی فکر مثبت بر این باورند که قرار دادن یک مهلت زمانی برای جهان یک توهین بزرگ به جهان است و اگر برایش هدف تعیین کنید محال است خواستۀ شما را برآورده کند. همانطور که می‌بینید هر چیزی که بتواند راهی برای آزمودن این قانون بزرگ می‌شود باعث خشم و عصبانیت گیتی خواهد شد.

4. با هر نوع چالشی مخالف است

در این قانون چالش‌ها به عنوان عوامل منفی و بازدارنده شناخته می‌شوند. چرا که یک چالش حرکت به سوی افکار منفی است و جهان اصلاً از این افکار منفی خوشش نمی‌آید. از طرف دیگر اگر قرار است شما تصور کنید که به هدف‌تان دست یافته‌اید که عملا چالشی وجود ندارد. این قانون تمام چیزی که شما برای پیشرفت و موفقیت نیاز دارید را از شما سلب می‌کند.

اما مگر می‌شود که برای رسیدن به هدف چالش‌ها را در نظر نگیرید؟ مگر می‌شود که هدفی داشت اما وارد چالشی نشد؟ شما حتی اگر بخواهید یک لباس مهمانی بخرید به چالش اینکه کدام زیباترند فکر می کنید.

5. تمام احساس دلسوزی را از شما می‌گیرد

اگر شما قرار است با هیچ فکر منفی درگیر نشوید، پس عملاً هیچ‌وقت به فکر کمک به موسسات خیریه و انسان‌های فرو دست نباید بیفتید. چون اگر به فقر و بدبختی فکر کنید؛ قطعاً بدبخت و بیچاره خواهید شد.

یکی از بنیانگذاران راز می‌گوید: “موسسات خیریه تنها فقر و بدبختی را جاودانه می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند که فقر را ریشه‌کن کنند اما پرداختن به فقر، فقر و نکبت به بار می‌آورد.” حتی راندا برن در کتاب راز از این هم فراتر می‌رود و می‌گوید “در خیابان به آدم‌های چاق، فقیر و بیمار نگاه نکنید چراکه فکر کردن به بیماری فوراً باعث بیمار شدن شما می‌شود.

با این اوصاف شما باید تمام دکترها، بیمارستان‌ها، پلیس و وکیل‌ها را از زندگی خود حذف کنید (مگر اینکه به قصد امر خیر مزاحم‌تان شوند که به هرحال دیدنشون واجب می‌شود).

مارتین سلیگمن از مهم‌ترین روان‌شناسان قرن 21 و استاد دانشگاه هاروارد می‌گوید:”کارهای خیرانه و داوطلبانه به شما احساسی از مثبت بودن می‌دهند و تاثیر شگفت‌انگیزی بر رضایت مندی شما از رندگی دارند.” پینک فلوید در این رابطه آهنگی به نام on the turning away (هنگام روی گرداندن) دارد که پیشنهاد می‌کنم، حتماً آن را گوش کنید. من بخشی از متن این ترانه را برای‌تان می‌آورم.

6.  قدرت در لحظه زندگی کردن از شما سلب می‌کند

برای اینکه به قانون جذب وفادار باشید، باید به طور دائم در آینده خیالی که منتظرید اتفاق بیافتد سپری کنید و تنها یک نتیجۀ موفقیت‌آمیز را متصور شوید. این قرار است ایمان شما به جهان را نشان دهد. فکر کردن به چالش‌ها، نقشه‌ها و کارهایی که باعث اختلاف نظر می‌شوند و منفی هستند را باید حذف کنیم. در حقیقت شما باید کل فرآیند برنامه‌ریزی و تمرکز بر هدف را کلا کنار بگذارید. این دقیقاً مخالف در لحظه زندگی کردن است.

تقریباٌ برای همه واضح است که فکر کردن به گذشته و اشتباهات قبلی هیچ سودی به حال شما ندارند و از شما یک انسان بی‌تعهد و ناراضی می‌سازد که هیچ اتفاق مثبتی برای شما نمی‌افتد. قانون راز روی دیگر همین سکه است. شما به جای فکر کردن به گذشته به آینده فکر می‌کنید. این باعث می‌شود شما نتوانید در لحظه زندگی کنید و ذهن شما ناآگاه عمل کند. هرچه هم بیشتر پیش روید این ناآگاهی روز به روز شدیدتر می‌شود.

ما باید به صورت دائمی و مداوم از لحظۀ اکنون خود آگاه باشیم. این یک مفهوم مهم روانشناسی به نام ذهن آگاهی (mindfulness) است. راه بهتر زندگی کردن و خوشبخت شدن شما در دنیا آگاهی است.
جادوی فکر مثبت و قانون جذب این آگاهی را به طور کامل از شما سلب می‌کند.

حتما بخوانید: الگوریتم Freshness گوگل چیست؟

نتیجه گیری

تا الان باید برای شما روشن شده باشد که قانون جذب، جادوی فکر مثبت و فیلم راز تنها یک خوشحالی و شعف زودگذر را به شما می‌بخشند. اما دل‌بستن به این طرز تفکر تقریبا شما را از زندگی ساقط می‌کند. شاید ندانید که یکی از اعتیادآورترین چیزها در زندگی فکر کردن است. اگر شما یاد بگیرید سازنده و خلاق فکر کنید، اگر یاد بگیرید که فکر شما در جهت عملی مثبت و دست‌یافتن به اهداف‌تان باشد، کم کم به همین طرز تفکر عادت می‌کنید.

اما از طرف دیگر اگر بخواهید صرفا به تصور کردن آینده‌ای دلخواه بپردازید، آرام آرام این خیال‌پردازی گریبان شما را می‌گیرد و در تمام ابعاد زندگی شما سایه می‌اندازد. به خودتان که می‌آیید روزها، دقیقه‌ها و سال‌ها گذشته‌اند. شما هیچ کاری نکردید و تمام زندگی‌تان به یک رویای تحقق نیافته تبدیل شده‌است.

خب حالا چه کار کنیم؟ پیشنهادی دارید؟ بله  🙂

اما اگر می‌خواهید کسب‌وکاری راه‌اندازی کنید پس باید مفاهیم واقعی و عملی راه‌اندازی کسب‌وکار آشنا شوید. ما هم در نوین به جنبه‌های عملی و کاربردی بیشتر اهمیت می‌دهیم و به همین دلیل یک دوره رایگان برای شما آماده کرده‌ایم که بعد از تماشای آن هدف زندگی خود را پیدا می‌کنید. این دوره را به رایگان مشاهده کنید:

هرکسی که به دنبال قانون جذب یا هر قانون مشابهی رفته حتماً هدف بزرگی دارد. یکی می‌خواهد پولدار شود، یکی می‌خواهد سبک زندگیش را تغییر دهد و یکی هم می‌خواهد کسب‌وکاری برای خودش راه‌اندازی کند. برای آنهایی که می‌خواهند یک شبه پولدار شوند یا زندگی خود را تغییر دهند فعلاً حرفی نداریم.


تا دیر نشده علائمتو بگو، پزشکتو بگم:
علائم مشابه کرونا
خون دماغ یا گوش درد
مشکل در بلع
خون در مدفوع
اختلال خواب
درد کمر، پا، دست یا زانو
سردرد
معده درد یا حالت تهوع
زخم مداوم دهانی
سرفۀ مزمن
اضطراب و استرس
علائم مشابه کرونا

هر جایی که هستی، بدون مراجعه به آزمایشگاه، تست کرونا بده!

تست کرونا در محل

خون دماغ یا گوش درد

تا دیر نشده علائمت رو به متخصص گوش، حلق و بینی بگو و مشاورۀ آنلاین بگیر

دریافت مشاوره


مشکل در بلع

حلق و دهان، دروازۀ بدن هستن. وجود مشکل در اونها برای بقیۀ اندام‌ها هم مشکل ایجاد می‌کنه. تا دیر نشده علائمت رو به متخصص گوش، حلق و بینی بگو و مشاورۀ آنلاین بگیر​

دریافتِ مشاوره


خون در مدفوع

علت‌های مشاهدۀ خون در مدفوع می‌تواند هموروئید، بواسیر، کولیت روده و… باشه. برای تشخیص و درمان درست و به موقع، تا دیر نشده علائمت رو به متخصص گوارش بگو و مشاورۀ آنلاین بگیر​

دریافت مشاوره


اختلال خواب

اختلال خواب اگه جدی گرفته نشه، سلامت جسم و روان رو درگیر می‌کنه. تا دیر نشده علائمت رو به متخصص اعصاب و روان بگو و مشاورۀ آنلاین بگیر​

دریافت مشاوره

دردهای اسکلتی یکی از شایع‌ترین علائم ایرانی‌هاست، تا دیر نشده علائمت رو به متخصص طب فیزیکی و توانبخشی بگو و مشاورۀ آنلاین بگیر​

دریافت مشاوره

سردرد علت‌های مختلفی داره؛ از اضافه وزن گرفته تا اختلال در هورمون‌ها. برای تشخیص درست علت سردردت تا دیر نشده علائمت رو به متخصص مغز و اعصاب بگو و مشاورۀ آنلاین بگیر​

دریافت مشاوره

سرطان معده سومین سرطان شایع ایران است. همین حالا علائمت رو به متخصص گوارش بگو و مشاورۀ آنلاین بگیر

دریافتِ مشاوره

تا دیر نشده علائمت رو به متخصص گوش، حلق و بینی بگو و مشاورۀ آنلاین بگیر

دریافت مُشاوره

تا دیر نشده علائمت رو به متخصص ریه بگو و مشاورۀ آنلاین بگیر

دریافت مشاوره

تا دیر نشده علائمت رو به کارشناس روانشناس بگو و مشاورۀ آنلاین بگیر

دریافت مشاوره

همه میدانیم عصبانیت چیست و همه احساسش کرده ایم: حالا چه کج خلقی موقت، چه عصبانیت تمام عیار.

عصبانیت یک حس انسانی کاملا طبیعی و معمولا سالم است. اما وقتی از کنترل خارج و تبدیل به احساس مخرب شود، مشکلاتی به همراه میآورد اعم از مشکل در محیط کار، مشکل در روابط و در کیفیت کلی زندگی. در این حالت احساس می کنید که تحت کنترل یک احساس غیر قابل پیشبینی و قدرتمند هستید. هدف از این مقاله این است که به شما کمک کند تا عصبانیت را درک و کنترل کنید.

خشم چیست؟

ذات خشم

به گفته ی چارلز اسپیلبرگر، روانشناسی که در زمینه ی تحقیق روی خشم تخصص دارد، عصبانیت «یک حالت عاطفی است که شدت آن میتواند از کج خلقی خفیف تا خشم و عصبانیت شدید متغیر باشد». خشم، مانند سایر احساسات، با تغییرات جسمی و زیستی همراه است. وقتی عصبانی میشوید، ضربان قلب و فشار خون بالا میرود و میزان هورمون های انرژی زا (آدرنالین و نورآدرنالین) افزایش پیدا میکند.

ممکن است خشم در اثر عامل بیرونی یا درونی رخ دهد. شاید از یک فرد به خصوص (مثل همکار یا مافوق) عصبانی شوید یا یک رویداد (ترافیک، کنسل شدن پرواز). شاید هم به خاطر نگرانی و ناراحتی بابت مشکلات شخصی عصبانی شوید. به یاد آوردن خاطره ی یک رویداد خشم برانگیز هم میتواند احساس عصبانیت را در فرد برانگیزاند.

بروز خشم

روش طبیعی و غریزی بروز خشم این است که واکنش خشونت آمیز داشته باشید. عصبانیت واکنش طبیعی و مناسب درمقابل تهدید است و منجر به احساس و رفتار قدرتمند و اغلب خشونت آمیز میشود که به ما اجازه میدهد بجنگیم و از خودمان دفاع کنیم. بنابراین، وجود خشم به میزان کافی برای بقای ما ضروری است.

از طرف دیگر، نمیتوانیم به صورت فیزیکی به هر چیز یا کسی که آزارمان میدهد بپریم. قانون، هنجار های اجتماعی و عقل سلیم محدوده ی خشم را تعیین میکند.

انسان ها برای حل احساس عصبانیت از فرایند های مختلف خودآگاهانه و ناخودآگاه استفاده میکنند. سه رویکرد اصلی عبارت است از: بروز، سرکوب و آرام ساختن. بروز خشم به صورت قاطع و بدون خشونت سالمترین راه برای بروز عصبانیت است. برای انجام این کار لازم است یاد بگیرید چطور میتوانید نیاز های خود را بشناسید و بدون صدمه زدن به دیگران به این نیاز ها برسید. جسور و قاطع بودن به معنای تحمیل عقیده نیست بلکه یعنی نسبت به خود و دیگری محترمانه برخورد میکنید.

ممکن است خشم سرکوب و بعد تبدیل به احساس دیگری شود یا به طور غیر مستقیم بیان شود. زمانی که خشم خود را فرو میخورید و آن را به رفتار دیگری تبدیل میکنید، این وضعیت رخ میدهد. خطر این نوع واکنش این است که اگر نمود بیرونی پیدا نکند، خشم درونی میشود و پیامد هایی نظیر فشار خون بالا یا افسردگی را به دنبال دارد.

عدم بروز خشم مشکلات دیگری هم در پی دارد. مثلا فرد خشم را به صورت بیمارگونه بروز می دهد: پرخاشگری منفعل (فرد به جای رو به رو شدن با طرف مقابل، بدون اینکه علت را به او بگوید، به صورت غیر مستقیم انتقام میگیرد) یا شخصیتی که پیوسته بدبین و متخاصم به نظر میرسد. کسانی که مدام دیگران را رد میکنند، از همه چیز ایراد می گیرند و نظرات بدبینانه می دهند، روش موثر برای بروز خشم را یاد نگرفته اند. تعجبی هم ندارد که این افراد روابط موفقی نخواهند داشت.

درنهایت، می توانید خودتان را از درون آرام کنید. این صرفا به معنی کنترل خشم بیرونی نیست بلکه باید با انجام کار هایی مانند قدم زدن برای پایین آوردن ضربان قلب، آرام کردن خود و فرونشاندن احساس، واکنش درونی خود را نیز کنترل کنید.

همانطور که دکتر اسپیلبرگر اشاره میکند: « اگر هیچ یک از این سه روش جواب ندهد، آنوقت یک نفر یا یک چیز آسیب می بیند.»

مدیریت خشم

هدف از مدیریت خشم فرونشاندن عواطف و برانگیختگی فیزیکی است که در پی بروز خشم رخ می دهد. شما نمی توانید از شر موقعیت ها یا افرادی که شما را عصبانی می کنند خلاص شوید یا از آن اجتناب کنید. همینطور نمی توانید آنها را تغییر دهید ولی می توانید یاد بگیرید چطور باید واکنش خود را کنترل کنید.

مشاهده بیشتر : لیست بهترین متخصص روانپزشک

آیا بیش از حد عصبانی هستید؟

تعدادی آزمایش فیزیکی وجود دارد که شدت خشم، مستعد بودن شما نسبت به عصبی شدن و میزان مدیریت آن توسط شما را اندازه میگیرد. اما احتمالا اگر در این مورد مشکل دارید، خودتان از قبل میدانید. اگر خود را در موقعیت هایی می یابید که مدام کنترل خود را از دست می دهید و این برایتان ترسناک است، بهتر است برای پیدا کردن روش های موثرتر در مواجهه با این احساس درخواست کمک کنید.

چرا بعضی از افراد نسبت به دیگران بیشتر عصبانی میشوند؟

به گفته ی جری دفنبچر، روانشناس متخصص در زمینه ی کنترل خشم، واقعا بعضی از افراد نسبت به دیگران «جوشی» تر هستند. این افراد به آسانی خشمگین می شوند و شدت عصبانیت آنها نسبت به دیگران بیشتر است. همچنین بعضی دیگر عصبانیت خود را بلند و واضح نشان نمی دهند اما مدام بدخلق و عبوس هستند. افراد جوشی همیشه فحش نمی دهند یا وسایل را پرت نمی کنند بلکه گاهی منزوی می شوند، قهر می کنند یا دچار بیماری جسمی می شوند.

به گفته ی متخصصان روانشناسی و روانپزشکی آستانه ی تحمل این افراد نسبت به سرخوردگی پایین است یعنی احساس می کنند نباید در معرض سرخوردگی، ناراحتی یا آزار قرار بگیرند. نمی توانند شرایط را به راحتی بپذیرند و به خصوص اگر شرایط غیر منصفانه به نظر برسد، مثلا به خاطر یک اشتباه کوچک مورد توبیخ قرار بگیرند، از کوره در میروند.

چه چیزی باعث میشود بعضی از افراد اینطور باشند؟ وقوع این امر علل متعدد دارد. ژنتیک و فیزیولوژی یکی از عوامل موثر است: از شواهد چنین برمی آید که بعضی از کودکان کج خلق، حساس و جوشی به دنیا می آیند و این علائم در سنین پایین دیده می شود. عامل فرهنگی اجتماعی هم در این امر دخیل است. اغلب به خشم به چشم یک احساس منفی نگاه می شود. به ما یاد می دهند که بروز اضطراب، افسردگی یا احساسات دیگر مانعی ندارد اما خشم را نباید بروز داد. درنتیجه، یاد نمی گیریم چطور باید عصبانیت را مدیریت یا به درستی منتقل کنیم.

تحقیقات نشان داده که سابقه ی خانوادگی هم نقش مهمی دارد. افرادی که زود عصبانی می شوند معمولا از خانواده های ازهم پاشیده و آشفته می آیند. خانواده ی که راه درست برقراری ارتباط عاطفی را نمی داند.

[sibwp_form id=1]

آیا «طبیعی جلوه دادن» کمک میکند؟

امروزه روانشناسان معتقدند که این حرف افسانه ی خطرناکی است. بعضی از افراد با استفاده از این نظریه به خود حق می دهند که دیگری را آزار دهند. طبق تحقیقات «عادی جلوه دادن» خشم درواقع عصبانیت را تشدید میکند و در حل مشکل به شما (یا طرف مقابل) کمک نمیکند.

بهتر است بفهمید چه چیزی باعث برانگیخته شدن خشم در شما میشود و بعد راهی پیدا کنید تا این محرک ها به شما غلبه نکند.

روش هایی برای دور نگه داشتن خشم

ریلکسیشن

روش های ساده ی ریلکسیشن، مثل نفس عمیق و تصویر آرامش بخش، به آرام ساختن احساس خشم کمک میکند. کتاب و دوره های مختلفی وجود دارد که روش های آرام سازی را به شما یاد میدهد و بعد از یاد گرفتن روش میتوانید در هر موقعیت از آن استفاده کنید. اگر در یک رابطه هر دو طرف زودجوش هستند، بهتر است هردو نفر این روش ها را یاد بگیرند.

در ادامه به چند روش ساده اشاره میکنیم:

  • از دیافراگم نفس عمیق بکشید. نفس گرفتن از قفسه ی سینه تاثیری ندارد. تصور کنید که نفس از «شکم» برمی آید.
  • به آرامی کلمات یا عباراتی نظیر «آرام باش»، «سخت نگیر» را با خود تکرار کنید. همزمان که نفس عمیق میکشید این عبارات را زیر لب تکرار کنید.
  • از تخیل خود استفاده کنید. یک تجربه ی آرام بخش از خاطرات یا تخیل خود را تصور کنید.
  • حرکات آرام و ساده ی یوگا باعث میشود عضلات منبسط شود و احساس آرامش بیشتری پیدا کنید.

هر روز این تکنیک ها را تمرین کنید. کم کم یاد می گیرید که در شرایط پرتنش به صورت خودکار از این روش ها استفاده کنید.

مشاهده بیشتر : لیست بهترین فوق متخصص روانشناس

بازسازی شناختی

این اصطلاح به عبارت ساده یعنی تغییر نحوه ی تفکر. افراد عصبانی معمولا فحش میدهند، ناسزا میگویند یا عبارات توهین آمیز را به کار میبرند که خبر از افکار درونیشان میدهد. هنگام عصبانیت، فکرتان اغراق آمیز و دراماتیک میشود. سعی کنید افکار منطقی را جایگزین این افکار اشتباه کنید. مثلا به جای اینکه به خود بگویید: « وحشتناک است، خیلی بد است، همه چیز خراب شده»، به خود بگویید: « شرایط نا امیدکننده است و طبیعی است که از این بابت ناراحت باشم اما دنیا به آخر نرسیده و عصبانی شدن به درست شدن اوضاع کمک نمیکند.»

وقتی درمورد خودتان یا دیگری حرف میزنید، در استفاده از کلمات «همیشه» یا «هیچوقت» محتاطانه عمل کنید. عباراتی مانند «این ماشین هیچ وقت کار نمی کند» یا «تو همیشه یه چیزی یادت میره» نه تنها دقیق و درست نیست، بلکه باعث می شود حس کنید عصبانیتتان توجیه شده و راهی برای حل مشکل وجود ندارد. همینطور باعث تحقیر و بیگانه شدن افرادی میشود که در غیر این صورت مایل به حل مشکل همراه با شما بودند.

به خودتان یادآوری کنید که عصبانی شدن دردی را دوا نمیکند و حالتان بهتر نمیشود (و حتی ممکن است حالتان را بدتر کند).

منطق بر عصبانیت چیره است چون حتی اگر عصبانیت دلیل منطقی داشته باشد، به سرعت غیر منطقی میشود. پس خودتان را با حقیقت و منطق رو به رو کنید. به خودتان یادآوری کنید که «دنیا علیه شما نیست» بلکه فقط دچار پستی و بلندی های روزمره هستید. هروقت حس کردید خشم بر شما غلبه کرده این کار را انجام دهید و بدین ترتیب دیدگاه متعادل تری به دست خواهید آورد. افراد عصبانی توقعات زیادی دارند: انصاف، قدردانی، موافقت، میل به انجام کار به روش آنها. همه ی ما خواستار این موارد هستیم و وقتی به آن نمی رسیم احساس آزردگی و نا امیدی میکنیم اما افراد عصبانی با زور و اجبار تقاضای این موارد را میکنند و وقتی به خواسته ی خود نرسند، نا امیدیشان تبدیل به خشم میشود. افراد عصبانی باید نسبت به ذات تقاضا گر خود آگاه شوند و توقعات خود را به میل و خواسته تبدیل کنند. این بخشی از بازسازی شناختی محسوب میشود. به عبارت دیگر، گفتن اینکه «من مایلم فلان چیز را داشته باشم» سالم تر از این است که بگویید: « من خواستار چیزی هستم یا باید آن را داشته باشم». وقتی نتوانید به چیزی که میخواهید برسید، واکنشهای طبیعی – اعم از ناامیدی، سرخوردگی و آزردگی- را تجربه میکنید اما عصبانی نمی شوید. بعضی از افراد خشمگین از عصبانیت برای جلوگیری از جریحه دار شدن احساس خود استفاده میکنند اما این به این معنی نیست که احساس آزردگی از بین میرود.

حل مشکل

گاهی احساس خشم و ناامیدی در پی مشکلات واقعی و اجتناب ناپذیر در زندگی رخ میدهد. احساس عصبانیت همیشه نابه جا نیست و اغلب واکنش سالم و طبیعی نسبت به این سختی هاست. طبق یک باور فرهنگی، هر مشکلی یک راه حل دارد و وقتی می فهمیم همیشه اینطور نیست، احساس ناامیدی دوچندان میشود. پس بهترین رویکرد نسبت به شرایط این است که روی پیدا کردن راه حل تمرکز نکنیم و به فکر مدیریت و نحوه ی رو به رو شدن با مشکل باشیم.

برنامه ریزی و پیشرفت خود را بررسی کنید. تصمیم بگیرید با تمام توان تلاش کنید اما اگر فورا به جواب نرسیدید خودتان را تنبیه و سرزنش نکنید. اگر بتوانید با نیت و تلاش به راه حل برسید و برای رو به رو شدن با موقعیت جدا تلاش کنید، حتی اگر مشکل سریعا برطرف نشود، احتمال اینکه صبرتان لبریز شود و همه چیز را سیاه و سفید ببینید پایین میآید.

ارتباط بهتر

معمولا افراد عصبانی فورا نتیجه گیری میکنند و برخی از این نتایج بسیار نادرست است. اگر بحث بالا گرفته، اولین کاری که میتوانید انجام دهید این است که آرام پیش بروید و به جواب های خود فکر کنید. اولین چیزی که به ذهنتان میرسد را به زبان نیاورید. بحث را آرام کنید و بادقت به حرفی که میخواهید بزنید فکر کنید. همزمان، به دقت به حرف طرف مقابل گوش دهید و برای جواب دادن عجله نکنید.

به علت اصلی خشم هم گوش دهید. مثلا، شما به آزادی و فضای خصوصی خاصی احتیاج دارید و طرف مقابل ارتباط و صمیمیت بیشتری میخواهد. اگر او به رفتار شما گله کند، با گفتن اینکه شریکتان زندانبان، نگهبان یا وبال گردنتان است تلافی نکنید.

طبیعی است که وقتی مورد انتقاد قرار میگیرید از خود دفاع کنید اما مقابله به مثل نکنید. درعوض، به علت نهفته زیر کلمات گوش دهید: این پیام که ممکن است طرف مقابل حس کند نادیده گرفته شده و دوست داشتنی نیست. زیر سوال بردن خود صبر زیادی میطلبد و شاید لازم باشد کمی به خود زمان دهید اما اجازه ندهید عصبانیت شما (یا طرف مقابل) بحث را از کنترل خارج کند. اگر خونسردی خود را حفظ کنید، از بروز فاجعه جلوگیری میکنید.

استفاده از شوخی

«شوخی احمقانه» میتواند به چند روش به فرو نشستن خشم کمک کند. اولا، به شما کمک میکند دید متعادل تری نسبت به شرایط پیدا کنید. وقتی بعد از عصبانی شدن به کسی فحش میدهید یا یک عبارت تخیلی به او نسبت میدهید، یک لحظه فکر کنید که این تصویر در واقعیت چه شکلی خواهد بود. اگر در محل کار همکار خود را «کثافت» یا «تک سلولی» خطاب میکنید، تصور کنید که یک کیسه پر از کثافت یا آمیب سر میز همکارتان نشسته، به تلفن ها جواب میدهد و به جلسه میرود. هربار که درمورد یک فرد فحشی به ذهنتان میرسد این کار را انجام دهید. درصورت امکان، تصویر واقعی عبارت را نقاشی کنید. بدین ترتیب، از میزان خشم شما کاسته میشود و همیشه میتوان روی حس شوخ طبعی برای گره گشایی از یک موقعیت پرتنش حساب کرد.

دکتر دفنبچر میگوید پیام اصلی افراد عصبانی این است که «شرایط باید طبق میل من پیش رود!». این افراد معمولا حس میکنند که حق با آن هاست، هرگونه مانع یا ایجاد تغییر در برنامه هایشان باعث بی آبرو شدن آنها میشود به طوری که غیر قابل تحمل است و آنها نباید انقدر رنج ببینند. شاید این درد و رنج حق دیگران باشد اما حق آنها نیست!

دکتر دفنبچر میگوید وقتی این احساس بر شما مستولی شد، خودتان را به عنوان خدا یا الهه و یک قدرت برتر تصور کنید که صاحب خیابان و مغازه ها و فضای کار است، به تنهایی میتازد و درحالیکه همه تسلیم شما هستند، در تمام شرایط کار ها مطابق میل شما پیش میرود. هرچه جزئیات بیشتری وارد این صحنه ی تخیلی کنید، احتمال اینکه متوجه شوید غیر منطقی رفتار میکنید بیشتر میشود. همینطور درمی یابید موضوعاتی که باعث عصبانیت شما شده چقدر بی اهمیت است. هنگام استفاده از حس شوخ طبعی باید دو مورد را در نظر داشته باشید. اولا، سعی نکنید مشکلاتتان را با شوخی و مسخره کنار بگذارید بلکه از شوخی برای رویارویی موثر با مشکلات استفاده کنید. دوما، مغلوب شوخی آزار دهنده و طعنه آمیز نشوید چون این نوع شوخی حالت دیگری از بروز منفی خشم است.

نقطه ی مشترک تمام این روش ها این است که نباید خودتان را خیلی جدی بگیرید. عصبانیت یک احساس جدی است اما اغلب همراه با ایده هایی است که اگر به دقت بررسی شود میبینید که خنده دار است.

محیطتان را تغییر دهید

گاهی مکانی که در آن حضور داریم علت عصبانیت و بدخلقی ماست. مسوولیت و مشکلات میتواند بار سنگینی روی دوش شما باشد و باعث شود از «چاهی» که حس میکنید در آن گرفتار شده اید و تمام آدم ها و چیز هایی که این چاه را میسازد عصبانی شوید.

به خودتان استراحت دهید. حتما طی اوقاتی در روز، که میدانید پرتنش است، «وقت شخصی» داشته باشید. مادر شاغلی که یک قانون محکم وضع کرده، نمونه ی خوبی برای این شرایط است. هر بار که مادر از سر کار به خانه می آید، کسی حق ندارد تا 15 دقیقه با او حرف بزند (مگر اینکه خانه آتش گرفته باشد). بعد از این مدت کوتاه و آرامش بخش، مادر برای رسیدگی به خواسته های بچه ها، بدون خالی کردن عصبانیت سر آنها، آمادگی بیشتری دارد.

بیشتر بخوانید: اختلال شخصیت چیست؟

چند نکته ی دیگر برای آرام کردن خود

زمان: اگر شما و همسرتان معمولا شب ها بحثتان میشود، زمان صحبت درمورد موضوعات مهم را تغییر دهید تا حرف زدن تبدیل به بحث و مشاجره نشود (مثلا شاید شب ها خسته اید، حواستان پرت است یا شاید اصلا عادتتان شده که شب ها دعوا کنید).

اجتناب: اگر هر بار که از کنار اتاق بهمریخته ی فرزندتان رد میشوید حرصتان میگیرد، در را ببندید. به چیز هایی که باعث خشمتان میشود نگاه نکنید. نگویید: « خب، فرزندم اتاق را تمیز کند تا عصبانی نشوم!» موضوع این نیست. آنچه اهمیت دارد این است که خودتان را آرام کنید.

رفتن سراغ گزینه های دیگر: اگر مسیر پر ترافیکی که هر روز طی میکنید باعث عصبانیت شما میشود، یک پروژه به خود بدهید و مسیر دیگری را یاد بگیرید، مسیری که ترافیک کمتری دارد یا چشم انداز آن بیشتر و بهتر است. میتوانید از اتوبوس یا مترو هم استفاده کنید.

آیا به مشاور احتیاج دارید؟

اگر حس میکنید که عصبانیت شما واقعا از کنترل خارج شده، اگر روی روابط و حوزه های مهم زندگی تاثیر منفی گذاشته، بهتر است به فکر مشاوره بیفتید تا مدیریت بهتر خشم را یاد بگیرید. روانشناس یا روانپزشک می تواند در پیدا کردن روش های تغییر فکر و رفتار به شما کمک کند.

هنگام صحبت با تراپیست به او بگویید که در بروز خشم مشکل دارید و میخواهید آن را برطرف کنید. درمورد روش او برای کنترل خشم سوال کنید. اطمینان حاصل کنید که روش او صرفا دوره ای برای «برقراری ارتباط با عواطف و ابراز آن» نباشد. ممکن است مشکل شما دقیقا همین باشد. روانشناسان معتقدند افراد عصبانی بسته به شرایط و روش های مورد استفاده می توانند با مشاوره ظرف 8 تا 10 هفته عصبانیت خود را به حد متوسط برسانند.

تمرین جرات چه میشود؟

درست است که افراد عصبانی باید یاد بگیرند (به جای خشن شدن) جسور شوند اما اکثر کتاب ها و دوره های پیدا کردن جرات متوجه افرادی است که به اندازه ی کافی عصبانی نیستند. این افراد نسبت به دیگران منفعل و ساکت ترند. معمولا به دیگران اجازه می دهند حقوقشان را زیر پا بگذارند. اکثر افراد عصبانی اینطور نیستند. با این حال، ممکن است این کتاب ها چند روش مفید معرفی کند که در شرایط ناامیدکننده به کار آید.

یادتان باشد، شما نمی توانید خشم را حذف کنید و از بین ببرید و حتی اگر بتوانید، فکر خوبی نیست. هرچقدر هم تلاش کنید، باز اتفاقاتی میافتد که باعث عصبانیت شما میشود و گاهی خشم قابل توجیه است. زندگی سرشار از سرخوردگی، درد، فقدان و رفتار غیر قابل پیشبینی دیگران است. شما نمیتوانید این چیزها را تغییر دهید اما میتوانید تاثیر این شرایط روی خود را عوض کنید. کنترل واکنش خشونت آمیز مانع از ناراحتی بیشتر شما از شرایط در بلندمدت میشود.

با کمک بهترین روانشناسان و روانپزشکان تهران افسردگی، اضطراب و وسواس را درمان کنید.

 23,652 بازدید

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟

میانگین امتیاز 4.2 / 5. تعداد رای‌ها 27